بازتاب غيرمنتظرۀ جنگ تحميلي بر فلسطينيان

 

آلن گرش

 

ترجمه بهروز عارفي

 

دولت اسرائيل با براه انداختن تهاجمي عليه غزه، نه تنها تلاش کرد که عقب ماندگي اش نسبت به جناح راست اسرائيل را در انتخابات آينده اين کشور در روز دهم فوريه، تلافي کند،  بلکه همچنين در صدد انتقام شکست ارتش اين کشور در جنگ با حزب الله درسال ٢٠٠٦ در لبنان  بود. با وجود اين، ترازنامه اين جنگ دور از انتظار بود. نظرسنجي ها پيروزي حزب ليکود با رهبري بنيامين نتان ياهو را پيش بيني مي کنند. اما، حماس مقاومت کرد.ابعاد کشتارها  و نابودي ها وجهه اسرائيل را کدر تر ساخت.

 

 

 

دولت اسرائيل با براه انداختن تهاجمى عليه غزه، نه تنها تلاش کرد که عقب ماندگى اش نسبت به جناح راست اسرائيل را در انتخابات آينده اين کشور در روز دهم فوريه، تلافى کند، بلکه همچنين در صدد انتقام شکست ارتش اين کشور در جنگ با حزب الله درسال ٢٠٠٦ در لبنان بود. با وجود اين، ترازنامه اين جنگ دور از انتظار بود. نظرسنجى ها پيروزى حزب ليکود با رهبرى بنيامين نتان ياهو را پيش بينى مى کنند. اما، حماس مقاومت کرد.ابعاد کشتارها و نابودى ها وجهه اسرائيل را کدر تر ساخت.

, [اين نظاميان] هنوز در دوران جنگ استقلال [١٩٤٨] يا لشکرکشى به صحراى سينا [١٩٥٦] بسر مى برند. زندگى آنان در تانک، کنترل سرزمين ها يا زير نظر گرفتن مناطق تحت کنترل و تسخير آن يا اين تپه خلاصه مى شود. اما، هيچيک از اين ها ارزشى ندارند. (...) در تاريخ، جنگ لبنان [٢٠٠٦] به عنوان نخستين جنگى ثبت خواهد شد که طى آن فرماندهان نظامى متوجه کهنگى جنگ کلاسيک شدند. (١),
اين جملات را يک صلح طلب ,گمنام, اسرائيلى بيان نکرده است، بلکه گوينده آن، شخص ايهود اولمرت است (سپتامبر ٢٠٠٨). براى رمز گشائى ضمير ناخود آگاه نخست وزير گناهکار اسرائيل، به روانکاوى چون ژاک لاکان نيازمنديم. اين نخست وزيرچنان توانائى داشت که در تابستان ٢٠٠٦، جنگ فاجعه بارى در لبنان براه اندازد و سپس آن را در غزه تکرار کند. در حالى که وى ادعا مى کرد که کشورش بايد از بينش تنگ نظرانه در مورد مسئله امنيت دست بردارد.
بدون ترديد، او در بينش اغلب دولت هاى اسرائيل؛ که ژنرال موشه آيالون رئيس ستاد ارتش در سال ٢٠٠٢ آنرا صريحاً بيان کرده بود، سهيم است: ,بايد فلسطنيان را عميقا به اين نکته آگاه کرد که ملتى مغلوب اند, (٢). هنگام هر جنگ جديدي، اين رهبران آهنگ مشابهى سر مى دهند که اعراب فقط زبان زور را مى فهمند؛ به آن ها ,درس خوبى , بدهيم و بالاخره صلح ميسر خواهد شد. تزيپى ليوني، وزير خارجه اسرائيل اعلام کرد که ,ما انگشت ها يمان را روى ماشه نگه خواهيم داشت, (٣). ايهود اولمرت و دولتش طرفدار صلح اند، صلحى از آنگونه که ايالات متحده در قرن نوزدهم به قبايل بومى سرخ پوست تحميل کرد.
در هجدهم ژانويه، توپ ها بطور موقت از شليک باز ايستادند. دولت اسرائيل مى خواست که ارتش آن پيش از آغاز رياست جمهورى باراک اوباما از غزه خارج شود و حماس به اسرائيل يک هفته مهلت داد تا سربازانش را خارج کند و گذرگاه هاى ميان غزه و جهان خارج را دوباره باز گشايد. علاوه بر نابودى همه زيربناهاى حياتى که عامدانه ويران شد، نظير وزارت خانه ها، مراکز آتش نشانى و البته مجلس و دانشگاه؛ بهائى که اهالى پرداختند، همه تلويزيون هاى جهان را بخود اختصاص داده بود. حتى رسانه هاى فرانسه که در آغاز بسيار خجالتى برخورد مى کردند، ديگر نمى توانستند بزرگى فاجعه را ناديده بگيرند. به غير از جناياتى که شايد روزى رهبران اسرائيل را به دادگاهى بين المللى بکشاند، و خارج از هر برداشت اخلاقي، ببينيم پس از پايان اين نبردها، چه دورنماى سياسى محلى و منطقه اى بوجود خواهد آمد؟
هدف درجۀ اول دولت اسرائيل تضعيف دائمى حماس از جمله سياسى و نظامى بود. اسرائيل مدعى است که ,درس خوبى, به ,تروريست ها , داده است. آيا مسئله به همين سادگى است؟ تاکتيک بمباران وسيع و فرار از نبردهاى رودررو تلفات ارتش اسرائيل را محدود کرد. مرحله سوم عمليات که شامل تهاجم پياده نظام به درون شهرها بود، به اجرا در آمد. اين تاکتيک ها به ارتش اسرائيل امکان نداد تا هسته نظامى حماس را که بين سه تا پنج هزار رزمنده آموزش ديده اند، از هم بپاشاند. حماس همچون حزب الله در سال ٢٠٠٦، توانست تا آخرين لحظه به پرتاب موشک ادامه دهد. و عمليات تامين اسلحه نيز، هر چند خفيف تر بود ولى ادامه يافت.
انتقادات وارد به استراتژى سازمان اسلام گرا و از جمله پرتاب موشک به سوى غير نظاميان به جاى خود، ولى اکثريت عظيمى از فلسطينى ها دولت اسرائيل را مسئول اين نابودى ها مى دانند. همان طورى که شهادت خانم النا کليبو سفير سابق کوستاريکا در اسرائيل و مددکار امور بشر دوستانه کنونى در غزه حاکى است، مردم از سال هاى دراز هرگز تنفرشان نسبت به اسرائيل تا اين اندازه زياد نبوده است. و هنگامى که اسرائيل تاکيد مى کند که اين جنگ عليه حماس بود و نه غيرنظاميان، مردم ريشخند مى زنند., (٤)
فلسطينى ها همچنين به تشکيلات خود مختار فلسطين ايراد مى گيرند که در زمان جنگ دچار بى عملى شده است. بحران دورنى سازمان الفتح که به رغم فراخوان وحدت و مقاومت مروان برغوتى از درون زندان، پيش از اين نيز دچار تفرقه بود، عميق تر شد. (٥) محمود عباس که موقعيتش متزلزل و خود منزوى شده بود، ناگزير شد که به تشکيل حکومت وحدت ملى فراخوان دهد. در روزهاى آينده، غزه تحت کنترل حماس باقى مانده و يا توسط تشکيلات ملى اداره خواهد شد که در آن نقش مرکزى به عهده حماس خواهد بود. آيا هدف اسرائيل اين بود؟

نقش اساسى نوسازى
در مرحله آينده، اصلى ترين مرحله بازسازى غزه است و اسرائيل ميخواهد که مستقيما بر آن نظارت کند. مسئولين اسرائيل بر اين امر تاکيد مى کنند که هيچ طرحى را نخواهند پذيرفت و بدون توافق آن دولت، هيچ دلارى وارد غزه نخواهد شد. اسرائيل توانست پشتيبانى خانم بنيتا فرر والدنر ، کميسر اتحاديه اروپا در امور خارجه را در اين زمينه جلب کند. (٦). اما، از آنجائى که بديل ديگرى در غزه وجود ندارد، به احتمال زياد بازسازى به کمک هاى بشردوستانه تقليل يابد. در آنصورت همه شرايط براى از سرگيرى تيراندازى بسوى اسرائيل مهيا خواهد بود. يعنى همان محاصره تحميلى غزه که خود از دلايل اصلى درگيرى اخير بود.
اين جنگ اوضاع منطقه را عميقا تغيير داده است اما نه در جهتى که رهبران اسرائيل در انتظارش بودند. اين جنگ ابتدا انزواى تشکيلات خودگردان فلسطين را مورد تاکيد قرار داد و جبهه مقاومتى را تقويت کرد که حول قطر ــ که خود بزرگترين پايگاه آمريکا در منطقه است! ــ و سوريه تشکيل شده بود. در نشست دوحه [قطر] اتفاقى رخ داد که در آن ١٢ کشور عربى (ازجمله الجزاير، مراکش، لبنان و متحد آمريکا يعنى عراق) شرکت داشتند و سنگال به عنوان رياست سازمان کنفرانس اسلامي، ترکيه، اندونزي، ونزوئلا و ايران نيز به آن پيوسته بودند. موريتانى روابط ديپلماتيک (نظير ونزوئلا و بوليوى) و قطر روابط اقتصادى اش را با اسرائيل بحالت تعليق در آورد.
چند روز بعد، در روزهاى ١٩ و ٢٠ ژانويه، کنفرانس سران عرب در کويت شاهد آشتى شکننده اى بود که تحت رهبرى عربستان انجام گرفت که مى خواست تصويرش را ترميم کند قاهره و رياض مى خواستند که پاسخى به افکار عمومى به ستوه آمده عرب بدهند و در ضمن پيامى براى دولت جديدامريکا درباره اضطرارى بودن يک راه حل براى درگيرى فلسطين و اسرائيل بفرستند. از طرف ديگر، اينکه اسرائيل پيشنهاد همکار خاورميانه اى خود حسنى مبارک را براى آتش بس نپذيرفت راه را براى آشتى هموار کرد. رئيس جمهورى مصر که از اين امتناع اسرائيل و نيز از امضاى قرارداد جداگانۀ آمريکا و اسرائيل براى مبارزه با ورود سلاح به غزه (و کنترل مرز آن با مصر) به شدت رنجيده بود، در سخنان خود لحنى سرسختانه به کار برد.
ترکيه متحد سنتى اسرائيل، موقعيت فزاينده اش را در صحنه منطقه اى تثبيت کرد. رجب اردوغان نخست وزير ترکيه و نيز مبارک رئيس جمهورى مصر احساس کردند که مورد تحقير اولمرت واقع شده اند. اولمرت که در روزهاى ٢٢ و ٢٣ دسامبر از آنکارا ديدن کرده بود، کوچکترى مطلبى از نيت اسرائيل درباره غزه به نخست وزير ترکيه نگفته بود. اردوغان در يک جلسه حزبى به همقطارانش گفته بود :,در حالى که ما تلاش فراوانى براى صلح مى کنيم، اين تهاجم ضربه اى عليه صلح بود., (٧) نخست وزير ترکيه نارضايتى خود را از تعليق ميانجيگرى اش ميان اسرائيل و سوريه که به از سرگيرى مذاکرات مستقيم ميان اين دو کشور منجر شده بود، بيان کرد. او يک روز پس از بمباران بناهاى سازمان ملل متحد در غزه، خواستار تعليق عضويت اسرائيل در اين سازمان شد.
در جريان بحران، ترکيه روابط خود را با حماس بهتر کرده و اميدوار بود نقش ميانجى ميان اين سازمان و تشکيلات خودگردان فلسطين ايفا کند. تظاهرات چند ميليون نفرى در شهرها و روستاهاى ترکيه، اجماع ملى را در اين زمينه به نمايش گذاشت.
ايران با گسترش متفقانش در جهان عرب و مسلمان، وزنه خود را سنگين تر مى کند. گفتار راديکال اين کشور پژواک فزاينده اى در منطقه يافته و اين کشور در مواجهه با دولت جديد آمريکا در موضعى قوى قرار دارد. با وجود اين، حکومت تهران در طول بحران، خويشتندارى بارزى از خود نشان داد و حتى آيت الله خامنه اى رهبر انقلاب اسلامى اعلام کرد که , دراين زمينه، دستان ما بسته است., (٨).
پرتاب چند راکت از لبنان به سوى اسرائيل، بخاطر احتمال گشايش جبهه جديدى مايه هراس شد. گرچه چنين حادثه اى پديد نيامد، ولى ميتوان اين رخدادها را بمثابه هشدارى تلقى کرد. بدين صورت که احتمال دارد ايران از راه هاى ديپلماتيک به دولت مصر فهمانده باشد که نابودى حماس را تحمل نخواهد کرد. حکومت هاى کشورهاى عرب نسبت به اعتراضات ,خيابانى توده هاى عرب, با تحقير برخورد کردند. نشانه هاى اين تحقير بى اعتنائى اين دولت ها به نتيجه انتخابات دموکراتيک در ژانويه ٢٠٠٦ در فلسطين و پيروزى حماس بود. هنگامى که دولت عربستان سعودى با صدور بيانيه اي، در ١٢ ژانويه ,نسل کشى نژاد پرستانه, غزه را محکوم کردند، وزارت خانه هاى اروپائى شانه ها را بالا انداختند. آنان از وسعت ابعاد اعتراضات در جهان عرب و مسلمان از جمله در مصر (به رغم وجود وضعى شبيه به حکومت نظامى) يا افغانستان آگاهى ندارند. با وجود اين، کدام دولت عربى ميتواند در آينده صحبتى از صلح با اسرائيل بکند؟ پادشاه عربستان از طرح صلح ٢٠٠٢ اعراب نکوهش کرد. اين طرح صلح کلى ميان جهان عرب و اسرائيل در برابر ايجاد دولت فلسطين مستقل بر روى سرزمين هاى اشغال شده توسط اسرائيل در سال ١٩٦٧، ديگر زمان درازى مسئله روز نخواهد بود.
اين تقارن تعمق برانگيز است که درست در روز ١٨ ژانويه، هنگامى که اولين گروه از خبرنگاران غربى تصاوير غزه غمزده را مى فرستادند، اولمرت نخست وزير اسرائيل را بر پرده تلويزيون ها مى ديديم که در حضور رهبران شش کشور اروپائى و از جمله نيکولا سارکوزى از ,پشتيبانى فوق العاده آنان از دولت اسرائيل و نگرانى شان به خاطر امنيت کشور, اظهارخوشنودى مى کرد. چنين پيداست که بيش از هر زمان ديگر، از سال ١٩٦٧ تا کنون، موضعگيرى اروپا و بويژه فرانسه بر سياست اسرائيل منطبق شده است(به سرمقاله سرژ حليمى در همين شماره نگاه کنيد). با نگاهى به گذشته، مى توان ديد که ارتقاى روابط ميان اتحاديه اروپا و اسرائيل که در دسامبر ٢٠٠٨ تحقق يافت، بمثابه چراغ سبزى بود براى عمليا ت عليه غزه: بدون در نظر گرفتن تجاوزات اسرائيل ، اتحاديه اروپا (از جمله فرانسه) از قدرت متجاوز حمايت خواهند کرد. (٩)

آيا فرانسه از قدرت اشغالگر پشتيبانى مى کند؟
مبارزه با ,تروريسم اسلامگرا, رکن اين اتحاد غرب در قامت جنگى صليبى است. بخشى از جناح راست در سال هاى دهه ١٩٨٠ توضيح مى داد که دولت آپارتايد در آفريقاى جنوبى ,به خاطر ما با کمونيسم ، اتحاد شوروى و کوبا مى جنگد,. البته آنان به پاى جنون سيلويو برلوسمونى [نحست وزير ايتاليا] نمى رسند که در بيت المقدس اظهار داشت: ,هنگامى که مى شنوم بسوى اسرائيل راکت پرتاب شده، آن را مانند خطرى مى پندارم که ايتاليا و کل غرب را تهديد مى کند (١٠). و همچنين سخنان مدير مجله اکسپرس (چاپ پاريس) که نوشته بود ,ارتش اسرائيل از ,آرامش ما, دفاع مى کند, (١١). سارکوزى بارها توضيح داده است که حماس مسئوليت سنگينى را در اين جنگ بر دوش مى کشد، زيرا او آتش بس را شکسته در حالى که حقيقت کاملا خلاف آن است. ( به مقاله دروغ هر چه بزرگ تر... مراجعه کنيد)
به رغم سفرهاى متعدد رئيس جمهور پرجوش و خروش فرانسه، از اعتبار اين کشور بسيار کاسته شده است. همان طورى که حملات بى سابقه مطبوعات عربى از جمله در کشورهاى ميانه رو گواه آن است. از اين پس در اين مناطق فرانسه را همقطار آمريکاى جورج دبليو بوش مى دانند. روزنامه الوطن چاپ عربستان در ١١ ژانويه مى نويسد:,همه قدرت هاى بزرگ از جمله فرانسه از مواضع اسرائيل جانبدارى کردند. در حالى که پيش از اين، فرانسه نمونه توازن در قبالِ مسائل منطقه اى بود., و تصميم پاريس براى مشارکت در مبارزه با قاچاق اسلحه در غزه تنها بمنزله عمليات حفاظت از يک قدرت اشغالگر محسوب مى شود. زيرا تا کنون هيچکس از دولت اسرائيل نخواسته است که از تسليح خود دست بردارد...
عنوان هفته نامه انگليسى ابزرور در شماره ١٨ ژانويه ٢٠٠٩ چنين جلب توجه مى کند: ,جنگى بى هدف به شکست اخلاقى اسرائيل منجر شد,. تهاجم به غزه در حقيقت به فروريختن اغلب مرزهاى اخلاقى انجاميد. يک اصطلاح عبرى اين وضع را خلاصه مى کند که ترجمه آن چنين است: ,ارباب خل شده است,. اين جمله بصراحت توسط گيورا ايلاند، يکى از مشاوران پيشين امنيت ملى اسرائيل بيان شد: ,اگر به غيرنظاميان ما حمله شود، ما بطور متناسب پاسخ نمى دهيم بلکه با تمام توانى که داريمچنان خسارتى وارد خواهيم داد که دشمن قبل از هر حمله اى دوبار فکر کند, (١٢).
اين تاکتيک در سال ٢٠٠٦ در لبنان بکار رفت که بر آن نام ,دکترين ضاحيه, (بنام محله اى از بيروت که مقر حزب الله قرار دارد) را نهاده بودند و به روشى متکى است که محله يا روستاهائى را که ,تروريست ها, هنگام تيراندازى در آنجا بسر مى برند، کاملا ويران سازد.
اسرائيل از اين پس با بى اعتنائى و تحقير تلفات غيرنظاميان را بعهده مى گيرد. مردخاى الياهو، خاخام بزرگ پيشين سفاراد در نامه اى به ايهود اولمرت نخست وزير در سال ٢٠٠٧ به او اطمينان خاطر مى داد که ,هيچگونه ممنوعيت اخلاقى براى کشتن غير نظاميان بدون تبعيض به هنگام حمله احتمالى به غزه جهت توقف پرتاب راکت وجود ندارد (١٣),. اشغال هرچه بيشترطول بکشد، اشغالگر را به فساد بيشترى مى کشاند. ميتوان حدس زد که اگر در فرانسه ، جنگ الجزاير چهل سال طول مى کشيد، وضع آزادى ها و قواعد اخلاقى به چه صورتى در ميآمد.
حکومت آفريقاى جنوبي، با اراده اى قوى تر از بسيارى از دولت ها، تجاوز اسرائيل به غزه را محکوم کرد. تجربه طولانى مبارزه عليه رژيم آپارتايد ماهيت دوروئى گفتمان غرب را در مورد خشونت و تروريسم به رهبران کنگره ملى آفريقا آموخته است. نلسون ماندلا با اشاره به مذاکراتش با حکومت سفيد پوست آفريقاى جنوبى و درخواستش براى توقف خشونت ها مى نويسد:
,من پاسخ مى دادم که دولت مسئول خشونت است، چراکه هميشه سرکوبگر است که شکل مبازره را تحميل مى کند و نه سرکوب شده. اگر سرکوبگران خشونت بکار برند، هيچ راه ديگرى پيش پاى سرکوب شده نمى ماند جز پاسخ گوئى با خشونت. در مورد ما، اين روش شکلى از دفاع مشروع بود., (١٤).


پاورقى ها:

١
The New York Review of Books, 4-17 December 2008
٢
نقل قول از رشيد خالدي، ,آن چه درباره غزه نميدانيد,، نيويرک تايمز، شماره ٧ ژانويه ٢٠٠٩
٣
مصاحبه با روزنامه لوموند، ١٩ ژانويه ٢٠٠٩
٤ -
Mel Frykberg, , Retour de laide humanitaire Gaza ,, Inter Presse Service, 20 janvier 2009
٥
به سايت روزنامه اومانيته چاپ پاريس مراجعه کنيد:
www.humanite.fr
٦
بيانات نخست وزير ترکيه در روز ١٩ ژانويه ٢٠٠٩
٧
روزنامه ,زمان امروز, چاپ آنکارا (به انگليسى)، شماره٢٩ دسامبر ٢٠٠٨
٨ - به نقل از تريتا پارسي، در وب لاگ

Trita Parsi, , Israel, Gaza and Iran : Trapping Obama in imagined fault lines ,, The Huffington Post(blog), january 13, 2009
٩ - اتحاديه اروپا با توافق اسرائيل تصميم گرفت در شرايط فعلى اين ,ارتقاى روابط, را موقتا معلق نگه دارد.

١٠
روزنامه هآرتص، نوزدهم ژانويه ٢٠٠٩
١١
کريستف باربيه christophe Barbier، مجله اکسپرسLExpresse، پاريس، ١٤ ژانويه ٢٠٠٩
١٢ - به نقل از روزنامه اينترنشنال هرالد تريبون، چاپ پاريس، شماره ٢٠ ژانويه ٢٠٠٩

١٣
به نقل از روزنامه, جروزالم پست, ، شماره٣٠ مه ٢٠٠٧
١٤
به نقل از کتاب تلسون ماندلا، , راهى دراز بسوى آزادى, کتاب هاى جيبى (فرانسه)، پاريس صفحه ٦٤٧