بی حقی وبی قانونی مطلق !
ح. ریاحی
در تاریخ کشور
ما کمتر حکومتی وجود داشته است که
سیاست آپارتاید جنسیتی وزن ستیزی را در چنین ابعادی به پیش برده باشد. اینکه حکومت
های استبدادی وتمامیت خواه به قوانین ساخته وپرداخته خود هم پایبند نیستند، امری
است که امروزه نیازی به توضیح ندارد. یکی از
معیارهای اصلی ی
شناخت عمق ودامنه ء استبداد رژیم های ایدئولوژیک
مذهبی برخورد آنها با زنان وچگونگی حل مشکلات آنهاست.
یورش نیروهای سرکوبگر به همه
ء اقشار ستمدیده ء آزادیخواه جامعه در این هفته ها ابعاد
بی سابقه ای پیدا کرده است. در این میان اما گستره
ء زن ستیزی وآپارتاید جنسیتی نمونه وار است ودر
تاریخ سرکوب ها کم سابقه.
مبارزات زنان
همانند دیگر آحاد جامعه هدفش دستیابی به همان ابتدائی
ترین خواستهاست وجز در چارچوب قانون اساسی وقوانین بین
المللی حقوق بشر نبوده، قوانینی که رژیم خود از امضا
کنندگان آن بوده است. از جمله ء این قوانین یکی هم ماده
22 میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی است.
در این ماده حقوق بنیادی
کارگران در آزادی
تشکل وتشکیل اتحادیه های کارگری به رسمیت شناخته
میشود. اگر درکنار این ماده اصل 27 قانون اساسی جمهوری
اسلامی را قرار دهیم که چنین است: " تشکیل اجتماعات
وراه پیمائی ها بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد
است. " اساسا دستگیری
شرکت کنندگان در جشن اول ماه می یا تجمع های مسالمت
آمیز در هر برهه ای از این سه دهه عملی غیر
قانونی بوده است، چون نه
دیدیم ونه جائی خواندیم که کارگران، زنان، معلمان وهمه ء
اقلیت های قومی یا مذهبی در این تظاهرات
یا گرد هم آئی ها حرکتی انجام داده باشند که علیه
مبانی اسلام بوده یا کسی باخود اسلحه حمل کرده باشد. پس هم شلاق
زدن خانم سوسن رازانی وشیوا خیر آبادی در زندان
مرکزی سنندج غیر قانونی است، هم دستگیری خانم
عالیه ء اقدام دوست آنهم تنها به این دستآویز که در تجمع 22 خرداد زنان بخاطر طرح حقوق خود در میدان هقت تیر شرکت کرده بود. (
1 ) و همینطور همه ء دستگیری ها وشکنجه ها وکشتار های سه
دهه ء گذشته که برشمردن آنها به
چندین وچند کتاب نیاز دارد.
روایت همه طرفداران حقوق انسانی
طی این سه دهه که جرمشان بعنوان وکیل وحقوقدان دفاع از همین آحادی بوده است که جز
خواست های اولیه ء مدنی هیچ خواست غیر قانونی
ای مطرح نکرده اند، روایت غم انگیز دیگری است، روایت دکتر زرافشان ها و خانم
عبادی ها وهمکاران آنها امروزه
برای همه ء آزادگان وطرفداران حقوق وکرامت انسانی چه در
ایران چه در سطح جهان هیچ شکی باقی نمی گذارد که در جامعه ء ما ضابطه و
قانونی در کار نیست. جرم همه ء این مدافعین حقوق بشر
وحقوق انسانی مردم استقلال فکر وعمل آنها بوده است ونه زیر پا گذاشتن
قانون.
اما اینکه سه دهه است که این ستم
وسرکوب ها ادامه دارد وهرصدای حق
طلبانه با دار وگلوله، شکنجه وسنگسار و شلاق در ملاء عام پاسخ می گیرد
نه نمایش قدرت که نشان ضعف است، ضعف
درمقابل مقاومت ومبارزه مردم به شکل های گوناگون واز راه های ابتکاری ای که
می یابند وستون استوار ایستادگی برای دفاع از حقوق
وکرامت انسانی خود را با
فداکاری های بی نظیر حفظ می کنند.
زنان در این زمینه ها با جنبشی که در اعماق پایه
ریختند، هر اقدام تلافی جویانه وسرکوب گرانه ء رژیم را
خنثی کردند وبه سخره گرفتند، راه خود را به دانشگاه ها گشودند ودراغلب
زمینه ها ازمردان هم پیشی گرفتند بطوری که واکنش رژیم در این اواخر
دررویاروئی با پیشرفت زنان در محیط دانشگاه باهیچ
یک ازمعیارهای سرکوب تاکنونی آن قابل توضیح
نیست. مبارزه ومقاومت زنان همچون
کابوسی خواب را از عمله و اکره ء تاریک اندیشی وقتل
وجنایت ربوده است. پیشرفت
زنان در زمینه دانش وعلم وآگاهی خاری شده است در چشم
رژیم. علل سرکوب های فزاینده اخیر زنان را در این
حوزه ها باید سراغ گرفت.
در آستانه فرا رسیدن هشت مارس، روز زن،
رژیم می خواهد بار دیگر
بر عزم خود در اثبات بی
قانونی جامعه وبی حق بودن
مردم با این سرکوب ها صحه بگذارد. طالبانی کردن هر چه بیشتر
محیط جامعه ودانشگاه بخشی از این برنامه است. پیش از بدست دادن نمونه هایی از این برنامه ء
جدید، بی مناسبت نیست که در این جا هم ، حد اقل، به یکی از اصول قانون اساسی
رژیم در خصوص حقوق زنان نظری گذرا داشته باشیم. در اصل اول قانون اساسی رژیم درمورد
" تامین حقوق همه جانبه افراد
اززن ومرد وایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه
....." می خوانیم :
" ایجاد زمینه های مساعد
برای رشد شخصیت زن واحیای حقوق مادی ومعنوی
او. "
اکنون
ببینیم برخورد دست اندر کاران رژیم با رشد شخصیت
واحیای حقوق مادی ومعنوی زنان در دانشگاه چگونه است. درسهمیه بندی جنسیتی
دانشگاه ها در مورد برخی رشته های تجربی، رژیم برعکس اغلب کشور های جهان که برای رفع پاره ای
نابرابری ها یی که همچنان به زنان اعمال میشود برای آنها تبعیض مثبت قائل میشوند،
تبعیض منفی را " مصلحت
نظام " دانسته است. در رابطه با
محدودیت هایی که تعیین کرده اند، استدلالات
زیر را آورده اند:
2
" 1- برهم خوردن تعادل در توزیع
امکانات رفاهی کمبود فضای خوابگاه ها!!" آیا ارتقاء دانش
زنان بیشتر اهمیت دارد یا ساختن چند خوابگاه ؟
" 2- هدر رفتن بیت المال. شمار زیادی از دختران دارای
تحصیلات عالی وارد بازار کار نمی شوند وآنهایی که
وارد بازار کارمیشوند چون به خانواده می پردازند نمی توانند ارتقاء
شغلی یابند ویا به مناطق محروم بروند. " !! پس طبق نظام ارزشی رژیم اگر
دختری به دلائلی کاملا متعارف مثلا ازدواج وبچه دار شدن نتواند وارد بازار کار شود، تحصیلات عالی
هم اجتیاج ندارد!!
" 3-
افت کیفی دانشگاه ها. چون
درصد دختران بالا میرود. " یعنی اگر دانشگاه ها همه پسرانه
شود، به بالاترین کیفیت ها می رسد!!!
4- زنانه ومردانه
بودن رشته ها وحفظ قداست رشته های دانشگاهی !! " مثلا اگر دختر ها تلاش کنند در دانشگاه آزاد که
بیشتر رشته های فنی ومهندسی آن به پسران اختصاص دارد به
آنها برسند یا در اثر جد وجهد از آنها پیشی گیرند، قداست
این رشته ها از بین می رود! !
5- " بالا
رفتن میزان طلاق وکمک به حفظ قداست خانواده از این طریق! "
( 2 ) پس مشخص میشود که چون در محیط دانشگاه زنان به آگاهی
بیشتر دست می یابند و به حقوق خود بیشتر پی
می برند، باید جلوی رشد آگاهی آنها را گرفت تا
میزان طلاق بالا نرود!!
طرح های
گسترده تری هم در راه است، ازجمله :
الف:
تعیین سقف مهریه برای دختران.
ب: طرح لباس ملی.
ج: محدود کردن ساعات حضور زنان درادارات که مبتکر آن وزارت ارشاد است ومشوق آن مجلس. ( 3
)
ه : ممنوعیت
استخدام فروشنده ء مرد درفروشگاه های عرضه کننده ء لباس زنان. ( 4 )
اگر تعداد
دانشجویان در سال 1979 که صدو هفتاد وپنج هزار نفر بود را با امروزه
که دومیلیون ونیم است مقایسه کنیم ودر صد دختران که
52 در صد است را در نظر بگیریم،
دغدغه ووحشت رژیم از تلاش زنان وطرح ها وبرنامه های سرکوبگرانه ای
که هر ماه و هر روز از آستین تاریک اندیشی خود
بیرون می آورد را باز هم
بیشتر درک می کنیم. بی سبب نیست که رژیم با
سهمیه بندی سی در صد برای مرد ها بجای تشویق
زنان به تحصیل که درهمه جای جهان معمول است، عکس آنرا انجام میدهد. ( 5 )
با این
مختصر روشن میشود که مبارزه و مقاومت شکوهمند زنان درسه دهه ء گذشته
در رویاروئی با سرکوب ها وبرنامه
های زن ستیزانه ء وپدرمرد سالاری رژیم موفق بوده است. پشتیبانی از
این مبارزات باید جزئی از فعالیت مداوم ما باشد. عدم
حمایت از خواست های زنان، حتی ابتدائی ترین آن خواست
ها، تحت عنوان لیبرال بودن یا رفورمیست بودن بیشتر به
تجزیه ء این جنبش کمک می کند تا تقویت آن. اما در
عین حال نباید فراموش کنیم که گذشته از رژیم که سعی
کرده ومی کند که هر حرکتی را نابود یا درصورت ریشه دار
بودن به کانال های انحرافی بکشاند واز محتوا خالی کند، کوتاه
آمدن هر بخش از زنان از خواست های خود ویا کم رنگ کردن آنها
برای دستیابی به حداقلی از آنها نیز بمعنی
تضعیف جنبش زنان در راه مبارزه
ایست که در پیش گرفته اند. این جنبش در سه مشخصه اساسی
آنست که دوام آورده و میتواند دوام
بیاورد ودرراه پرفرازوفرود خود به نتیجه برسد: یکی
استقلال آنست از گروه ها وگرایشات سیاسی چه در درون چه بیرون از
رژیم، دیگری پایه گیری وسازماندهی
افقی آن وسه دیگر کثرت آن که خود را در مجموعه ایی مکمل
یکدیگر تبلور یافته است.
در این جنبش،
اما، حضور متشکل، ومتحد زنان
سوسیالیست وبرابری طلب بمثابه رادیکال ترین بخش با
برنامه و تشکل مستقل خود کم رنگ است. مبارزه ء این بخش از زنان بطور
فردی یا درکنار بخش های دیگر هر چند لازم ولی
کافی نیست. ضروری است : اولا بدانیم که رهایی زنان را نباید به جامعه
سوسیالیستی آتی حواله داد، چرا که حتی اگر
بخشی از زنان سوسیالیست همین باور را هم داشته باشند،
رسید ن به این هدف به تدارک،
سازماندهی وبرنامه ء مشخص نیاز دارد وطی این روند است که
رادیکال ترین وپی گیر ترین بخش جنبش میتواند
مسئولیت های تاریخی ی خود را جامه عمل بپوشاند.
تنها در این روند است که مشخص میشود تا چه حد توانسته ایم بر
فرهنگ پدر مرد سالار فائق آییم وتا چه اندازه حتی در همان جامعه ء سوسیالیستی
هنوز باید برای ریشه کن کردن این بقایا مبارزه کرد.
در ثانی با پی
ریزی این بخش از جنبش وهمکاری وهمیاری آن با
دیگر بخش ها سطوح گوناگون دست یابی به خواست ها ی معوقه ء
زنان روشن می شود وبامقایسه و روشن شدن ضعف ها ونقاط قوت هر بخش از
جنبش آگاهی انقلابی نیمه ء دیگر در رسیدن به
برابری کامل نه فقط در قلمرو
سیاسی بلکه درقلمرو اقتصادی،
احتماعی وفرهنگی تعمیق خواهد یافت. به امید
رفع این کاستی ها وهر چه پایدار تر وگسترده تر شدن جنبش زنان، روز زن را گرامی میداریم.
زیر
نویس ها:
3
1- تماس
عالیه اقدام دوست ازطریق تلفن از بند زنان زندان اوین با
سایت مدرسه فمینیستی. ( برگرفته از سایت گزارش
گران.
2- بر گرفته از
سایت سازمان برابری زنان
3- همان منبع
4- گزارش
ایلنا دوازدهم اسفند. ازقول رئیس پلیس نیروی
انتظامی تهران بزرگ
5- برگرفتته از
تحقیقات خانم آزاده ء کیا
ح. ریاحی