۱۰ روز به نوروز ۸۸ باقی مانده است

کارگران در اضطراب و اربابان قدرت

درحال چانه زنی دراطاق های دربسته اند!

 

امیر جواهری لنگرودی

Amirjavaheri@yahoo.com

۲۰ اسفند۱۳۸۷  

 

ساعاتی پیش خبرگزاری کار ایران ایلنا اعلام داشت : " نخستین جلسه شورای عالی کاربدون نتیجه پایان یافت

سرنوشت مزد (سال) ۸۸ کارگران به آخرین روزهای سال کشیده شد..." این درحالیستکه صبح امروزاعلام شده بود : "عبدالحميد محمدي درگفت وگو با خبرنگار- ايلنا- اظهاراميدواري کرد که حداقل مزدکارگران براي سال ۱۳۸۸در جلسه امروز تعيين و به اطلاع عموم برسد." چه چیزی ضربآهنگ تعیین نرخ دستمزد را همچون سالهای گذشته به آخرین ساعات سال می کشاند؟ تجربه تا حدی تکرار شده سال های گذشته نشان می دهد که اربابان قئرت همچنان پروسه چانه زنی را کش می آورند تا همه کارگران از پای درآیند ونمایندگان دوجانبه گرایی ( دولت و کارفرما ) بدون نمایندگان انتخابی و واقعی کارگران دراطاقهای دربسته با رصد کردن اوضاع رقمی را اعلام دارند. بقولی ؛ دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد!

 

ما درشرایطی به طرف نوروز۱۳۸۸می رویم که امسال همچون سال های پیش، مادران خانواده های کارگری و بویژه کودکان آنان، چشم براه دست های پدرانشان و نظاره گردریافت عیدی و پاداش، بن وخواربارولباس های نو و شادی آورو پُرباری قابلمه های خالی خود می باشند. آیا این انتظارو نظاره گری پاسخی خواهد یافت؟

پدران کارگر، شرمساراین نگاه ونگران ازفوج اخراج ها وبیکارسازی های بیرویه وتنگ ترشدن اوضاع کاری و حلقه ضعیف دریافت دستمزدها درهمین ایام هستند. هنوزرهبران دوجانبه گرایی به نام سه جانبه گرایی و بدوراز چشم نمایندگان انتخابی وواقعی خود کارگران، مشغول چانه زنی  دردرون اطاقهای دربسته هستند وکارگران نیزنگران وضعیت موجود می باشند. این همه درحالی ایستکه، کارگران حقوق های معوقه خود را بعد ازماهها کار، هنوزدریافت نگرفته اند وسران رژیم با دست ودل بازی به همقطاران خود اینجا و آنجا یاری می رسانند . ایران نیوزپرس می نویسد : " طبق گزارشات بدست آمده ازمشکین شهردرحالیکه کارگران زحمتکش شهرداری ۴ ماه است حقوق و دستمزد نگرفته و دروضعیت اسفباری زندگی میکنند، دیروزشهردار مشکین شهر رحمت انوری با امضای یک چک ۲۰۰میلیون تومانی و تقدیم آن به ستاد مربوطه سرسپردگی و همدستی خود با سایرعمال وطن برباده امضا کرد." در تاریخ ۲۴ بهمن۸۷  کارگری به نام مصطفی رشیدی، درگفتگوی خود با خبرنگارروزنامه " خراسان " می گوید : " هرماه بيش ازسه روز سرکار نمی رويم، اصلا کار نيست ودراين شرايط حتی کرايه خانه و پول آب و برق و گاز را هم ندارم که بدهم چه برسد به خرج زن و بچه ام." از او می پرسم چند سال دارد؟ بی اختيار سرش را پايين می اندازد و می گويد: "چه اهميتی دارد که من چند سال دارم. دختر سه ساله ام اصلا رنگ لباس نو را نديده، همسرم مجبور است در يک اتاق ۱۲ متری با من بسازد" مکثی می کند و ادامه می دهد: "می دانيد چند وقت است رنگ گوشت را نديده ايم؟!" سایت " فریاد کارگر" درتاریخ شانزدهم اسفند۸۷ ازقول کارگران فریاد برمی آورد : " درآستانه عيد نوروز اين كارگران توان خريد و تامين مخارج خود را ندارند و براي حل مسائل روز مجبورند كه روزهاي تعطيلي عيد را در كارخانه بوده و اضافه كاري كنند". يكي از كارگران به خبرنگار ما گفت: " وقتي پول كافي نباشد عيد نداريم و مجبوريم بياييم سركاروبه هيچ وجه نميتونيم بريم تعطيلات. تنها چيزي كه براي ما مانده اضافه كاري هست وگرنه هيچي نداريم كه رويش حساب بكنيم. فقط يك بخورونميراست كه ما را نگهداشته است."

 درهمین زمینه کارگردیگری می گوید: "  الان كارگران نه قدرت خريد دارند ونه چيزديگر، فقط يك حقوق خشك وخالي است. يك حقوقي كه كارگر با سابقه ۲۰سال مي گيرد فقط۲۵۰ هزارتومان است وكسي هم به اين مشكلات توجه اي نمي كند. كارگر فقط نگران اين است كه يك دفعه اورا اخراج نكنند.  كارگران ديگه هيچ انگيزه اي براي كار كردن ندارند. حقوق پايين،قدرت خريد پايين وزندگي وجود ندارد.  دراين روزها همه چي را ازكارگرگرفتند واصلا با اين وضعيت نميتوانيم زندگي خود را تامين بكنيم."

کارگردیگری اینگونه زبان می گشاید: " حقوق هاي ما اصلا جواب نمي دهد. يعني اينكه بخواهيم براي بچه هايمان لباس و عيدي بخريم اصلا نيست. اصلا فكر عيد از سرمان خارج شده است. يعني يك لباس هم نمي شود خريد. اصلا به خريد هاي عيد فكر نمي كنيم. فقط بايد درخانه بشينيم، نه وسيله اي داريم كه بريم بيرون و نه چيزي كه بتونيم بچه ها را جايي ببريم. حتي قدرت اين رو نداريم كه بچه ها را به پارك ببريم. مثلا اگه بچه يك پفك هم بخواد قدرت خريد يك پفك رو هم نداريم!  متاسفانه در آمد ديگه اي هم نداريم. قسط بانكم عقب افتاده و فقط منتظرم كه عيدي را بگيرم و به بانك بدهم. ديگه نه حقوقي برايم مي ماند و نه عيدي. خوبه كه به فكر ما كارگران باشيد كه از اين بدبختي و در به دري نجات پيدا كنيم." خبرگزاری ایلنا در ۹ اسفند۸۷ نیزازقول کارگری می نویسد : " دستمزد فعلي حتي پاسخگوي نيازهاي ۱۰روزکارگران هم نيست، گفت:با توجه به خط فقرموجود لازم است تا اقدامات سنجيده اي به منظورتعيين دستمزدصورت گيرد."
به گزارش ایسنا
۲۳ بهمن ماه مدیرکل بیمه بیکاری وزارت کار یادآوری کرد: " رقم مقرری بگیران بیمه بیکاری رو به افزایش است، هنوز اتفاق مهمی در زمینه فوق نیفتاده، زیرا از زمانی که کارگران اخراج می شوند تا جزو مقرری بگیران بیمه بیکاری شوند دو ماه طول می کشد. اخراج ها در پایان سال است، واحدها هم درحال رکود و تعطیلی هستند. درحال حاضر ۱۴۱۷ واحد مشکل دار درکشور وجود دارد که۵۷۰  هزارکارگردرآن واحدها مشغول به کار هستند و باید به آن ها برسیم و حمایتشان کنیم. در مجموع این واحدها۱۳۰ هزار میلیارد تومان به بانک ها بدهکار هستند."

از سوی دیگر عباس وطن پرور دبیر شورای هماهنگی کارفرمایان کشور نیز به روزنامه سرمایه ۷ بهمن ماه۸۷ گفته بود: " نمی توان بین حقوق پایه ۲۲۰ هزار تومانی و خط فقر ۷۸۰ هزار تومانی تعادل برقرار کرد و در واقع انجام این هماهنگی غیر ممکن است...." و گفت: " هیچ تعادلی بین این دو رقم وجود ندارد."  همین روزنامه اعلام میدارد : " علی عسگری در میزگرد اقتصاد تشکل های دانشجویی در محل نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه ها افزود: "همچنین بیش از ۶۰ درصد درآمد در اقتصاد دست ۲۰ تا۳۰  درصد جمعیت است و بقیه درآمد دست افراد دیگر است و این همان توزیع نابرابر فرصت هاست."
براساس اعلام معاون اقتصادی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری،۱۴ تا۱۵ میلیون نفر زیر خط فقر هستند و این اظهارنظر تاییدکننده دیدگاه کسانی است که معتقدند ۱۵ میلیون فقیر داریم و آمار ۹ میلیون نفری تعداد فقرا که برخی نهادهای دولتی اعلام کرده اند خوشبینانه است و آمار واقعی فقرا بیش از این رقم است. در عین حال برخی کارشناسان معتقدند که تعداد ۱۴ تا ۱۵ میلیون نفر فقیر اعلام شده توسط علی عسگری معاون اقتصادی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری شامل افرادی است که زیر خط فقر خشن هستند و تعداد فقرا حدود ۵۰ درصد جامعه است و ۷۰ درصد جامعه با ۴۰ درصد امکانات و درآمد کشور زندگی می کنند و این شکاف شدید طبقاتی و توزیع درآمد نامناسب باعث شده که افراد فقیر افزایش یابند و طبقه متوسط کوچک شود و گروهی کوچک با درآمد بالا و امکانات زیاد و اکثریت با درآمد کم و فقر زندگی کنند."

ایلنا دراین خصوص در تاریخ۲۲ بهمن ماه نوشت: " افزایش تورم چندین برابر افزایش نرخ دستمزد است، دولت باید فکری در این زمینه بکند، زمانی قدرت خرید کارگران درکشور افزایش می یابد که افزایش دستمزد کارگران با افزایش نرخ تورم هماهنگ باشد."

بیان این همه واقعیت از زبان کارگران و دست اندرکاران دولت و حکومت ضدکارگری که در لابلای مطبوعات و سایت ها به راحتی می توان یافت ، گواه وخامت اوضاع توده پا برهنه و ارتش میلیونی بیکارانی است که طی هیمن سال از کار بیکار شده و امروز در برابر بدهکاری و گرانی هزینه های زندگی، چشم انتظاریارانه است که دولت احمدی نژاد وعده اش را داده است . ...!

بی گمان بحث دستمزد ها درجایی معنی داشته و دارد که بیکاری بی معنی بوده و ما با بازارسیاه کارروبرونباشیم و دیگر اینکه حداقل دستمزد در استخدام رسمی معنی داشته و دارد. درایران و درشرایطی که بخش اعظم کارگران قراردادی و سفید امضاء هستند، و دربرابرکمترین اعتراضی فوج وفوج اخراج و بیکار می گردند.هنوز کمترین محاسبه ای ازحداقل هزینه زندگی یک نفرویا یک خانوارمتوسط شهری و روستایی به محاسبه کشانده نشده وامروزنیزاعلام گردید : " دستمزدهای سال ۸۸ براساس نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی تعیین خواهد شد....نرخ تورم اعلام شده از بانک مرکزی ...درحال حاضر، صحبت از نرخ ۹/۲۵ درصدی است اما این رقم هنوزقطعی نیست....اعضای شورای عالی کارهنوزدرباره حق مسکن و خواروبارصحبتی نکرده اند." ( ایلنا ۱۹اسفند۸۷ )، درچنین وضعیتی تعیین دستمزد می تواند اهمیت سنبلیک برای کارگران داشته باشد.

آماروارقام موجود و تاحال اعلام شده غیررسمی، نرخ تورم وگرانی مایحتاج عمومی وسبد هزینه های زندگی کارگران را با محاسبه پرداخت حق مسکن و گرانی کمرشکن خواربار، آنچان فرسوده می سازد که حتی " خط فقر ۷۸۰ هزارتومانی" که در روزنامه " سرمایه" از آن سخن رفته است، نیز تعادلی درزندگی روزمره توده فقر و فاقه جامعه ما ایجاد نمی کند.

چاره کار تنها در تشکل یابی و مبارزه متشکل وسراسری خود کارگران است. جنبش تعیین دستمزد واقعی که از آذرماه ۷۸به این سواعلام موجودیت نمود و لیست پُرشماری از کارگران کارخانه ها وتشکل ها نظیر: " سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحادیه آزاد کارگران ایران – سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه - انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه –کارگران شرکت ریسندگی پرریس– کارگران کارخانه شاهو– کارگران فرش غرب بافت  و جمعهایی از کارگران: عسلویه – شرکت صتایع فلزی - لوله و پوشش سلفچگان- لاستیک البرز- نورد لوله و پروفیل ساوه- شرکت مکان سازان - پتروشیمی پلی اتلین سنگین کرمانشاه- کارخانه فرامان صنعت - کارخانه اخگر گاز - شرکت سیم کابل - آجر پزی شیل سنندج – کارخانه نیر پارس - گونی بافی سما - شرکت آجین سازه - کارخانه فراساز - صنایع شیمیائی اصفهان  LAB - پتروشیمی اصفهان و جمعهایی از کارگران ساختمانی " رابا خود داشته ودارد ، نه با روی آوری به سوی حاکمیت و دولت بر آمده از آن یعنی چرخه اصلی سرمایه داری حاکم بر ایران ، بلکه تنها با تمرکز روی پایه های خود و راهبری تشکیلات و سازمان یابی منظم و در ارتباط تنگاتگ با نیروی میلیونی بیکارشده گان از کار ، می توانند مبارزه سازمانیافته سراسری تعیین دستمزد را به تناسب یک محاسبه واقعی طبقه بندی نماید.

وزارت کار ِ دولت احمدی نژاد، مجلس سرمایه،شورای عالی کار تعیین دستمزد،همچون سال گذشته در آخرین روزهای سال با فراهم آوردن رقمی، دلمشغولی  بخش هایی از کارگران را فراهم می سازند ولی این همه کار نیست ، برای کارگران تنها یک شعاربه جا ماندنی و پُردوام می نماید: چاره رنجبران : وحدت وتشکیلات است . شعاری که اربابان قدرت از آن فرار می کنند وبا بیشمار ابزارسرکوب خود وبا غل و زنجیر به جان کارگران می افتندتا حق زندگی و حیات را به بهاء پروار شدن خود از آنها بگبرند.

تشکل، تجمع، اتحاد عمل های موردی ، کارآمد ویا پایدار،پُردوام ، برانگیختن وسیع ترین همبستگی بین المللی درراستای پشتیبانی ازمبارزات کارگران ایران ، حلقه مقدم رودررویی با استبداد حاکم است .دراینراه ازهیچ اقدام جدی و موثر فروگذار ننماییم!