غلامرضا تختی و هادی ساعی
سایت تابناک مصاحبه ای با هادی ساعی انجام داده است . مصاحبه کننده می گوید :
خب! همه میدانیم تختی به جریانهای مخالف رژیم پهلوی نزدیک بود اما دیده بودیم که هرگز پا به سیاست نگذاشت آن هم حتی وقتی بزرگان از او خواستند که وارد شود.
و هادی ساعی
پاسخ می دهد:
ـ قصد ندارم
کسی را خراب کنم اما از شما میپرسم، مگر
تحصیلات تختی چه بوده است؟ ولی الان خیلی
فرق کرده. امیررضا خادم دکتر است، علیرضا
دبیر دکتر است، خودم دارم فوق لیسانس میخوانم،
خیلی شرایط فرق کرده
راستش چپ های ایرانی حساسیت خاصی به غلامرضا تختی دارند . نام او به نحوی با فرهنگ پهلوانی ایران ، گذشت و فداکاری ، وفاداری به طبقات محروم و مقاومت در مقابل استبداد حاکم گره خورده است .این واقعیت که تختی از محله خانی آباد تهران بود و تا به آخر عمر به آنها وفادار ماند ، این واقعیت که بر خلاف دیگر ورزشکاران همزمان خود جلوی اعلیحضرت زمان خم نشد و بر دستانش بوسه نزد و پس از کسب مدال های جهانی زمین های اهدایی خاندان پهلوی را هم نپذیرفت و ترجیح داد از مردم جدا نشود همه این واقعیت ها چپ ایرانی را تشویق می کرد که تختی را علی رغم ملی گرا بودنش دوست بدارد . همانطور هم که شاهد بودیم چپ ها مراسم ختم تختی را به یکی از بزرگترین و با شکوه ترین تظاهرات ضد رژیمی در دهه 40 تبدیل کردند . تعداد زیادی از چهره های بنامی که بعد ها سازمان های چپ ایرانی را رهبری کردند و عده ای از آنها خوشبختانه هنور در قید حیات هستند از فعالان و گردانندگان این تظاهرات بودند .
چپ ایرانی حالا از آن فرهنگ پوپولیستی اش فاصله گرفته و بر ضرورت وجود حزب انقلابی طبقه کارگر و انقلاب سوسیالیستی اصرار می کند . به راستی هم اگر در همان موقع حزب انقلابی در جامعه وجود داشت دیگر نیاز نبود مصیبت زدگان زلزله بوئین زهراکه امیدی به کمک های دولتی نداشتند چشم انتظار کمک هایی باشند که حاجی بازاری هایی جبهه ملی در کلاه شاپوی تختی انداخته بودند .
ولی به هر حال اگر در مقام مقایسه هم باشیم سگ تختی به بسیاری از این ورزشکاران جمهوری اسلامی شرف داشت . همین لنگه جوجه ، هادی ساعی را نگاه کنید که از جنوب شهر تهران از شهر ری آمده و حالا به برکت دست و پا بوسی خامنه ای جلاد،دفتر تجارت بین المللی دارد ، نمایندگی سایپا را دارد، عضو شورای شهر تهران است و در حالیکه مردم فلک زده از فرط فقر و بدبختی ناشی از تورم وسیاست های ضد کارگری جمهوری اسلامی خود را در جلوی مجلس به آتش می کشند جناب تکواندو کار ما برای خرید بهترین اسب های سوار کاری به آلمان می رود تا درشت هایش را انتخاب کند . ایشان در کنار تنیس به ورزش سوار کاری هم علاقه مند است .
حالا ساعی در مصاحبه اش با سایت تابناک می گوید :" مگر تحصیلات تختی چه بوده است ؟ "
با این جملات ساعی می خواهد بگوید اگر تختی مثل او مدرک لیسانس گرفته بود وارد سیاست از نوع چاکری و پابوسی اش می شد و جاه و مقامی می رسید . ولی مگر آن دسته از همدوره ای های تختی که همراه او مدال آوردند و بر خلاف او در مقابل استبداد حاکم خم شدند علیرغم بی بهره بودن از تحصیلات دانشگاهی به پست و مقام در مجلس و کشور دست نیافتند؟ مگر امام علی حبیبی کشاورز مازندرانی که اصلا مدرسه نرفته بود به نمایندگی مجلس منصوب نشد ؟ رژیم های استبدادی حاکم چه از نوع شاهنشاهی اش و چه از نوع اسلامی اش به سوابق تحصیلی ورزشکار مدال گرفته کاری ندارند مهم به خدمت درآمدن این ورزشکاران است .از مردم فاصله گرفتن است .رژیم جمهوری اسلامی هر کاری می کند تا ورزشکار مدال گرفته پرچم این رژیم را برافرازد و به پاس این خدمات میدان به نامش می کند ، استادیوم ورزشی به نامش می کند از محدودیت های گمرکی معافش می کند . به لقب قهرمان قهرمانان مفتخرش می کند، لباس های ورزشی ساخت کارخانه اش را به تن تیم ملی فوتبال می کند و قس علیهذا .
همین تختی که ساعی مدعی است سواد نداشت هنگامی که به دعوت دانشجویان دانشگاه برایشان سخنرانی کرد آن قدر مورد تشویق قرار گرفت که هنوز پس از آن تاریخ هیچ ورزشکاری در صحنه دانشگاه با چنین استقبالی روبرو نشده است . آقای ساعی با آن همه مدال وادعاهای پوچشان بهتر است سری به دانشگاه تهران و یا پلی تکنیک بزنند تا ببینند چگونه مورد استقبال دانشجویان قرار خواهند گرفت.ایشان هرچه فن و تکنیک در تکواند یاد گرفته اند باید بکار بگیرند تا تخم مرغ ها و گوجه های گندیده ای را که به طرفشان پرتاب می شود بلوک کنند .زیاد جای تعحب نیست . دانشجویان ما به عنوان نبض تپنده و حساس جامعه می دانند که هادی ساعی کجا ایستاده است . همینطور است سرنوشت دیگر همپالکی های ساعی، آدم هایی مثل رضا زاده و علی دایی وبرادران خادم که به برکت همسفره شدن و هم نشینی با مقامات امنیتی و اطلاعاتی رژیم چنگ در سفره های مردم انداختند و صاحب ثروت های افسانه ای شده اند .
در همین زمینه ورزشی قهرمانانی بوده اند که علیرغم موفقیت های ورزشی خود هیچگاه پول وثروت وسوسه شان نکرده است .تئوفیلو استیونسون بوکسور نامدار کوبایی پس از سالها قهرمانی المپیک وجهان کلیه پیشنهادات وسوسه انگیز کمپانی های آمریکایی را برای مهاجرت به آمریکا و پیوستن به بوکس حرفه ای رد کرد . او تر جیح داد در کنار مردم کوبا به آموزش و پرورش جوانان کوبایی بپردازد. تامی اسمیت قهرمان دو ومیدانی آمریکا پس از کسب مدال طلا در المپیک مکزیک مشت های خود را به علامت اعتراض به تبعیض نژادی در آمریکا گره کرد . او از عواقب عمل خود مطلع بود ولی در انتخاب بین رفاه شخصی و رفاه عموم توده ها از منافع خود گذشت .
تئوفیلو استیونسون و تختی و پرویز دهداری و حسین فکری و تامی اسمیت به تاریخ بشریت مترقی متعلق هستند . ولی هادی ساعی و علی دایی و رضا زاده از همان چاهی سر در خواهند آورد که امامعلی حبیبی .
صادق افروز
14 مارس 2009