آغاز فصلی نو در جنبش کارگری اروپا
از 29 ژانویه تا 19 مارس
روبن
مارکاریان
بحران جاری نظام سرمایه داری
که بی شک یکی از بزرگترین بحرانهائی است که
این نظام در طول موجودیت خود به آن دچار شده است در بطن خود در
عین حال شاهد شکل گیری یکی از قوی ترین
پیکارهای کارگری چند دهه ا خیر است. در زیر ابتدا
به بررسی حرکت 29 ژانویه در فرانسه می پردازیم.
روز
پنجشنبه 29 ژانویه، روز سیاه برای سرمایه
بورس سهام پاریس
: 2.15 % -
(منفی)
بورس طبقه کارگر
: 2.5 میلیون + ( مثبت)
روز پنج شنبه 29 ژانویه فرانسه شاهد
یکی از بزرگترین بسیج های چند دهه اخیر خود
علیه سیاست های نئولیبرالی و بطور مشخص علیه
سیاست های دولت سارکوزی برای سرشکن کردن بحران بر
روی کارگران و مزد و حقوق بگیران بود. بر اساس ارزیابی
سندیکاها حدود دو ونیم میلیون نفر در
راهپیمائی ها در سراسر فرانسه، در 195 شهر، شرکت کردند. حرکتی
که در چند دهه اخیر در مبارزات کارگری و اجتماعی فرانسه و اروپا
بی سابقه بوده است.
علت این بسیج نیرومند و پرقدرت چه بود ؟ شکی
نیست که عامل اصلی این بسیج عواقب بحران اقتصادی
جاری است که تا هم اکنون اثرات بسیار منفی بر مشاغل و سطح زندگی
اکثریت مردم فرانسه برجای نهاده و عمق و دامنه آن هر چه بیشتر
رو به گسترش است . شدت این بحران بحدی است که لااقل در حرف دیگر
نمی توان برای مردم لالائی های گذشته درباره نقش
جادوئی و همه توان بازارآزاد خواند.
بهمین خاطر است که نئولیبرالی مانند سارکوزی نیز به
صرافت بازسازی سرمایه داری افتاده است. او ادعا میکند که می خواهد
سرمایه داری را بازسازی کند، سرمایه مالی را کنترل
کند، برای مدیران بانکها اخلاقیات جدید مقرر کند، خطا
کاران و همدستان آنها را تنبیه کند ... اما واقعیت این است که این
وعده ها صرفا" در حد حرف باقی
مانده و می ماند. بهترین راه
برای عدم تغییر این است که ادعا شود همه چیز
تغییر کرده است. بازسازی سرمایه داری به شیوه سارکوزی به
این معناست که او صدها میلیارد پول به بانک ها، که
از عوامل اصلی بحران هستند،
سرازیر می کند اما نه فقط حاضر نیست در شرایطی که
مشاغل و قدرت خرید بخشهای وسیعی از مردم در تهدید
قرار دارد، تمهیداتی در جهت مقابله با اثرات مخرب اجتماعی بحران
اتخاذ کند بلکه با حذف خدمات عمومی
و تلاش برای گسترش خصوصی سازی ها، فشار به اکثریت مردم را تشدید
می کند. اخلاقی کردن سرمایه داری به شیوه سارکوزی
نیز حاصلش این است که
بیکاری را به کارگران، اخراجها را
به بخش خدمات عمومی تحمیل کند، بی ثباتی شغلی را
افزایش دهد، اعتصابات و اعتراضات را
تحقیر کرده و خدمات عمومی را به سخره گیرد ...
این دو گانگی و تبعیض، بی عدالتی نهادی شده در متن
یک سرمایه داری نئولیبرال را دامن زده و آن را به محرکی برای بسیج اجتماعی گسترده مبدل ساخته است.
خشمی که از سیاست های حکومت سارکوزی و تعرض به حقوق و سطح
زندگی بخشهای مختلف حقوبگیران انبارده شده بود در این
حرکت سرباز کرد و آن را به یک طغیان بزرگ کارگری و توده
ای علیه نئولیبرالیسم و نظام حاکم سرمایه
داری در فرانسه و اروپا مبدل ساخت.
نگاهی به برخی از مختصات این
حرکت
برخی از مختصات این حرکت به قرار
زیر است:
- تنوع حضور بخشهای گوناگون کارگران
یکی از مشخصات اصلی
این اقدام میلیونی بود: معلمین، پرستاران، بخش
اداری و خدماتی بیمارستانها، حقوق بگیران راه آهن و حمل
ونقل، پست، آب، برق و گاز، حقوق بگیران صنایع بخش خصوصی و
عمومی و خدمات دولتی، بازنشستگان، استادان، کادر اداری
آموزشی، دانشجویان ، معلمین و دانش آموزان... در کنار هم در
این حرکت بزرگ شرکت داشتند. می دانیم که حقوق بگیران بخش
عمومی(دولتی) معمولا" در راس جنبش کارگری قرار دارند.
بخاطر گستردگی و تنوع این حرکت اما بخشهای
جدیدی از حقوق بگیران بخش عمومی نظیر پلیس و
دادگستری نیز در این حرکت شرکت داشتتند. با توجه به حمایت
وسیع توده ای از این حرکت می توان گفت که اقدام 29
ژانویه فصل جدیدی در مبارزات کارگری در فرانسه در چند دهه
اخیر را رقم زده است. چنین بسیج وسیع توده ای
زمانی به وقوع می پیوندد که خواستهای مشترک مشخصی
بخشهای مختلف طبقه کارگر و جنبش
های اجتماعی را بهم متصل سازد. ما در پائین باز هم به این
مسئله خواهیم پرداخت.
- شرکت وسیع
حقوق بگیران بخش خصوصی از مختصات دیگر این حرکت بود: حقوق
بگیران بخش خصوصی معمولا" در بسیج های
عمومی سازمان های سندیکائی، برخلاف حقوق بگیران بخش
عمومی و دولتی،شرکت کمتری داشتند. مطالعات جنبش کارگری در
کشورهای پیشرفته سرمایه داری نشان داده است که کارگران و
حقوق بگیران بخش دولتی و عمومی معمولا" بدنه اصلی
جنبش کارگری را تشکیل می دهند. علت نیز روشن است. حقوق
بگیران بخش دولتی و عمومی، متشکل تر، دارای سنت های
مبارزاتی قوی تر بوده ، از تضمین شغلی به مراتب بهتر و
بیشتری برخوردارند و اخراج آنها مشکل تر است. در چند دهه اخیر
در حرکات کارگری در فرانسه حقوق
بگیران بخش خصوصی شرکت کمتری در اقدامات اعتراضی داشتند.
اما شرکت گسترده حقوق بگیران بخش خصوصی دراین حرکت بسیار
چشم گیر بود. آن چه که باز هم به
این شرکت گسترده گواهی می دهد عبارتست از شرکت حقوق
بگیران موسسات اقتصادی متوسط و کوچک که کمتر سندیکالیزه
هستند و بسیاری از آنها برای اولین بار بود که در یک اقدام اعتراضی کارگری
شرکت می کردند.
- ازمختصات
دیگر این حرکت شرکت وسیع جوانان در این اعتراض بود.رفرم
های نئولیبرالی بخش آموزش یکی از شاخه های اصلی
رفرمهای نئولیبرالی است که اکنون مدتهاست در دستور کار دولت های
اروپائی از یونان تا
ایتالیا، فرانسه و اسپانیا... قرار دارد. مضمون این اصلاحات
چیزی نیست جز خصوصی سازی و طبقاتی کردن نظام
آموزشی که حاصل آن محروم ساختن بخش
مهمی از جوانان متعلق به طبقه کارگر از دسترسی به آموزش عالی و
مشاغل بهتر و در نتیجه بی آینده کردن آنهاست.در یونان،
ایتالیا و فرانسه جنبش های قوی در میان دانش
جویان، دانش آموزان، معلمین ، استادان علیه
این رفرم ها شکل گرفته که مهم
ترین آنها شورش بزرگ اجتماعی در یونان در ماه دسامبر سال گذشته
بود که خشم جوانان یونان از اجرای این
رفرم ها را به نمایش نهاد. شورش یونان تاثیری تمام
اروپائی بر جای نهاد به طوری که عارضه این شورش موجب شد
که دولت سارکوزی رفرم های بخش آموزش را در واهمه از عارضه
یونان به طور موقت متوقف کند.
- حمایت وسیع عمومی از
اقدامات اعتراضی و درخواست های مطرح شده: بر اساس نظر سنجی های انجام شده
هفتاد در صد مردم علیرغم آن که
اعتصابات اختلال جدی در زندگی شغلی و روزمره آنها به وجود آورده
این اقدام را مورد حمایت قرار دادند. ورود چند میلیون نفر
به صحنه اعتراض به سیاست نئولیبرالی در همانحال نشانه یک
نقطه عزیمت و شورش اجتماعی با ابعاد گسترده علیه سیاست های سارکوزی و نظام سرمایه داری حاکم است که
مسلما" ابعاد آن محدود به فرانسه نخواهد بود.
- سطح بسیار بالای شروع جنبش
اعتراضی: حرکتی که آغاز آن با شرکت دو نیم میلیون
نفر شروع شده گویای سطح بسیار بالای این جنبش اعتراضی
است. در مقایسه با بسیج های چند دهه گذشته باید گفت که به
لحاظ صرفا" تعداد شرکت کنندگان( صرفنظر از این که در هیچ کدام از
حرکات دوره اخیر شرکت بخشهای جدیدی از طبقه کارگر سابقه
نداشته است) شروع این حرکت قابل مقایسه با نقطه اوج اقدامات
اعتراضی گذشته مانند اعتصابات 1995 و یا اعتراضات علیه " قانون اولین
استخدام" است. اگر در نظر داشته باشیم که بحرانی که از بخش
مالی شروع شده اکنون به صورت افت و رکود اقتصادی به بخشهای مولد
اقتصاد گسترش یافته و مراکز اصلی نظام سرما یه داری
جهانی را تحت تاثیر خود قرار داده است بنابراین ما نه در پایان سیکل بحران که در نقطه
آغاز گسترش آن به بخش مولد اقتصاد قرار داریم.بر اساس آمار منتشره توسط
کمیسیون اروپا در دوره پایانی سال 2008 تولید
صنعتی در اروپا در مقایسه با دسامبر سال پیش 12 درصد کاهش
یافته است. این افت شدید تولید در تمامی تاریخ
تاسیس اتحادیه اروپا سابقه نداشته است. بانک مرکزی اروپا نیز در گزارش
اخیر خود اعلام کرده است که " روند افت اوضاع اقتصادی
طولانی تر خواهد بود"! اگر چنین باشد
بنابراین می توان بر این فرضیه پای فشرد که
جنبشی که محرک آن عواقب بحران کنونی باشد هنوز دارای ظرفیت
عظیمی برای گسترش در
چشم ا نداز کنونی خواهد بود.
- جبهه متحد اتحادیه ها: این اولین بار است که پس از سال 1966 اتحادیه های
کارگری فرانسه قادر می شوند اقدام مشترکی را بر اساس یک پلاتفرم
نسبتا" مفصل سازمان داده و جبهه سندیکائی واحد در برابر تعرض
سرمایه شکل دهند. جالب توجه است که در سال1966 تنها دو سندیکا
یعنی C.G.T
و C.F.D.T با هم پلاتفرم مشترکی ارائه کرده بودند
اما اکنون این جبهه کارگری سندیکائی هشت سندیکای مهم فرانسه را در بر
می گیرد. درخواست های محوری که به عنوان لولای اتصال بخشهای مختلف طبقه کارگر
در فرانسه عمل کرد عبارت بود از امنیت شغلی و دفاع از قدرت
خرید!
اتحادیه
های کارگری در روز 5
ژانویه با توافق بر روی بیانیه و پلاتفرم مشترکی فراخون اقدام 29 ژانویه را منتشر کردند.
در مقدمه این بیانه گفته شده بود:
بحران
اقتصادی در نتیجه بحران مالی بین المللی
تشدید گشته و کار و درآمد بخش بزرگی از حقوق بگیران را به
سختی هدف قرار داده است. در حالی که حقوق بگیران، متقاضیان کار،
بازنشستگان، هیچ مسئولیتی در وقوع این بحران ندارند اما اولین
قربانیان آن را تشکیل می دهند ....
با توجه به
این وضعیت و با توجه به مسئولیتی که سندیکاها
برای نشان دادن عکس العمل مشترک بویژه در 29 ژانویه حس می
کنند، سندیکاهای CFDT , CFTC, CGT ,CFE-CGC FO, FSU,
Solidaires و UNSA تصمیم گرفته اند که بنگاهها، کافرمایان و دولت را وادار به
پاسخ گوئی کنند....
آن گاه
بیانیه درخواست سندیکاها را
به این ترتیب مطرح می کند:
1-
اولویت قائل شدن برای حفظ مشاغل در شرایط بحران اقتصادی
2- بهبود
قدرت خرید، کاهش نابرابری ها
3- جهت
دادن بازسازی اقتصادی در راستای ایجاد اشتغال و
افزایش قدرت خرید
4- حفظ و
بهبود نظام تامین اجتماعی
5-
تنظیم مالیه بین المللی(1)
این خطو ط کلی یک برنامه بدیل
در برابر سیاست دولت سارکوزی برای سرشکن کردن و انتقال
هزینه بحران اقتصادی بر اکثریت مردم فرانسه است.
واقعیت
این است که خود اتحادیه ها نیز تصور نمی کردند که
این فراخوان به بسیجی با این قدرت، شدت و
گستردگی فرا روئیده و به نقطه ای برای تغییر توازن قوا
میان جنبش کارگری و تعرض نئولیبرالی سرمایه داران و
دولت مبدل شود. اما از سوئی عمق بحران اقتصادی کنونی و خشم بخشهای گوناگون طبقه کارگر از مجموعه
سیاست های تبعیض
آمیز دولت و از سوی دیگر وحدت صفوف سندیکائی و در
حقیقت جبهه واحد سندیکائی (که شکلی از جبهه واحد
کارگری است) چنین بسیج عظیم توده ای را، که
می توان آن را زمین لرزه سیاسی
واقعی در فرانسه و اروپا
نامید، امکان پذیر کرد. اهمیت جبهه واحد کارگری از آن جا
برجسته می شود که فرانسه در میان کشورهای سرما یه
داری پیشرفته، کشوری است که در آن اولا" درجه
سندیکالیزاسیون طبقه کارگر پائین تر و کمتر از
کشورهای دیگر و ثانیا"
تنوع وچندگانگی سازمان های سندیکائی
طبقه کارگر نیز- که اقدامات مشترک
کل طبقه را در موارد زیادی با مشکلات زیادی مواجه
می سازد- بیشتر از اکثر کشورهای پیشرفته سرمایه
داری است. اما جبهه واحد کارگری که
از توافق سندیکاها در 5 ژانویه شکل گرفت توانست کل
پتانسیل نهفته در بطن بحران کنونی را فعال کرده و وارد صحنه سازد.
اثرات اقدام 29 ژانویه!
برای
سارکوزی که گفته بود در فرانسه دیگر کسی به اعتصابات توجه
نمی کند هضم حرکت 29 ژانویه و
واکنش در برابر پنج شنبه سیاه نیاز به چند روز آمادگی داشت. او
بالاخره در 5 فوریه در یک برنامه
تلویزیونی 90 دقیقه ای(2) ظاهر شد و در آغاز سخنان خوداعلام کرد که
صدای اعتراض میلیونها اعتصاب و تظاهر کننده را شنیده و به
آنها که بخاطر آینده شغلی، سطح
زندگی و خانواده هایشان نگران هستند حق می دهد . بخش دیگر
سخنان او تلاش برای قلب علل بحران و
قربانی جلوه دادن عاملین بحران و از جمله خود وی و دولتش بود.
او کارفرمایان و سندیکاها را به یک اجلاس مشترک همراه با د ولت
در هجده فوریه فرا خواند و در ضمن وعده خرده امتیازاتی
برای شکاف انداختن در جبهه متحد سندیکاها و تخلیه قدرت
جنبشی حرکت آغاز شده را داد. سندیکاها پس از شوی
تلویزیونی 5 فوریه از طریق صدور بیانیه
ای مشترک اعلام کردند که سارکوزی زیر فشار آکسیون 29
ژانویه واکنش نشان داده است اما
سخنان او تنها تغییر لحن است و بهیچ وجه به درخواست ها و
انتظارات بسیج 29 ژانویه و نیز بیانیه مشترک
سندیکاها در 5 ژانویه پاسخ نداده است. آنها اعلام کردند که ضمن شرکت در اجلاس هجده فوریه
به بسیج خود در 19 مارس همچنان ادامه خواهند داد. (3)
اجلاس سه
جانبه اتحادیه ها، دولت و کارفرمایان درهجدهم فوریه نیز
که در آن سارکوزی همراه با تعداد
زیادی از وزرای خود شرکت کرده بود نتوانست به راه حلی
قابل قبول برای اتحادیه ها دست یابد. اتحادیه ها پس از
این اجلاس اعلام کردند که پیشنهادات دولت به
هیچ و جه تناسبی با
ابعاد بحران ندارد و تاکید کردند که به بسیج توده ای برای ادامه جنبش
حول پلاتفرم 5 ژانویه وبویژه اجرای موفقیت آمیز آکسیون سراسری 19 مارس ادامه خواهند
داد.
اعتصا بات عمومی در گوادلوپ و
مارتینیک
اهمیت
اعتصاب عمومی 29 ژانویه بدون
بررسی اعتصابات عمومی در
گوادلوپ و مارتینیک کامل نخواهد بود. در زیر به
بررسی مختصر این حرکت می پردازیم:
جزایر
گوادلوپ و مارتینیک همراه با "گینه فرانسه" در
آمریکای لاتین و ریونیون La Réunion در اقیانوس هند متعلق به
فرانسه هستند. این جزایر یکی از استانهای
فرانسه محسوب می شوند که در آنها هنوز میراث مستعمراتی
به طور برجسته ای به چشم می خورد( اکثر کارگران و مزد و حقوق
بگیران سیاه پوست بوده و طبقه حاکم از اخلاف مستعمره چیان
سفید پوست سابق تشکیل شده است). در گوادلوپ و مارتینیک
یکی از بزرگترین مبارزات کارگری و مردمی این
جزایر به وقوع پیوست . اعتصاب عمومی در گوادلوپ از 20
ژانویه و در ماتینیک از 5 فوریه آغاز شد( حرکات
قبلی در جزایر از ماه نوامبر و دسامبر سال گذشته شروع شده بودند). در
گوادلوپ ائتلافی از اتحادیه
ها و سازمانهای توده ای به وجود آمد
که 49 سازمان در آن شرکت داشتند. هسته مرکزی این ائتلاف را سه سندیکای
اصلی گوادلوپ تشکیل می دهند که اختلافات طولانی خود را به
کناری نهاده و از طریق ایجاد
جبهه متحد سندیکائی قادر شدند سازمان های توده ای،
مردمی، گروه بندیهای چپ و مترقی دیگر را حول
درخواستهای مشترک متحد کنند. نام این ائتلاف LKP یا " همایش علیه فوق استثمار"
می باشد. این همایش پلاتفرمی
شامل به 150 درخواست منتشر کرد که در راس آنها افزایش دستمزد به
حداقل 200 یورو در ماه، بهبود نظام تامین اجتماعی، کاهش
مالیات بر کالاهای مصرفی و سوخت، ساختن مساکن برای اقشار
کم درآمد، اصلاحات ارضی و ..... دولت در ابتدای کار یکی
از وزاری خود را برای مذاکره با اعتصاب کنندگان به گوادلوپ فرستاد و
او پیشنهاد افزایش دستمزد برای 45 هزار کارگر را ارائه کرد اما
در وسط مذاکرات دوباره به پاریس فرا خوانده شده و دولت اعلام کرد که در
اختلافات کارگران و کارفرمایان
دخالت نخواهد کرد و آنها باید اختلاف میان خود را خودشان حل کنند.
LKP نیز از سوی خود
مذاکرت را به حالت تعلیق در آورده و اعتصاب عمومی همگانی و
هماهنگ در همه عرصه ها از فرودگاه، پمپ بنزین ها، مدارس، بانک ها، ادارات دولتی ... تا صنعت توریسم گسترش
یافته و با گذشت هر روز گسترده تر و وسیع تر شد.در جریان
اعتصاب " ژاک بینو" یک از فعالین اتحادیه به
ضرب گلوله کشته و ده ها تظاهر کننده و از جمله بخشی از رهبری LKP دستگیر شدند. در جزیره مارتینیک
نیز ائتلاف مشابهی به نام " 5 فوریه" که هسته
مرکزی آن را سندیکاها تشکیل می دهند ، شکل گرفت. اعتصاب
عمومی از 5 فوریه شروع شد. دولت
فرانسه بالاخره در برابر عزم و ارا ده اعتصاب کنندگان و عدم کاهش دامنه اعتصاب در
طول چند هفته تسلیم شده و در گوادلوپ پس از 44 روز اعتصاب عمومی ، توافقی(
بنام ژاک بینو، سندیکالیست به شهادت رسیده) میان LKP دولت و
کارفرمایان به امضاء رسید. در
مارتینیک نیز پس از 35 روز همین توافق میان "
ائتلاف 5 فوریه" و دولت و کارفرمایان امضاء شد. اعتصابات
عمومی در این دو جزیره در حقیقت یک شورش
اجتماعی علیه نظم مستعمراتی- سرمایه دارانه موجود در
این جزایر بود که لااقل در کسب چند درخواست اساسی مردم به پیروزی
رسیده است. رهبران LKP اعلام کرده اند که علیرغم امضاء توافقنامه
منتظر اجرای قرار داد توسط دولت و بوِیژه کارفرمایان بوده و
آمادگی و هوشیاری مبارزاتی خود را حفظ خواهند کرد.
زمینه های جدید برای
حرکات کارگری
حرکت 29 ژانویه سرآغاز جدیدی را در مبارزات
اجتماعی علیه سرمایه داری در اروپا رقم زده و از هم اکنون می توان نشانه
های آن را در تقویب دیگر اقدامات کارگری
مشاهده کرد.
ایتا
لیا: در روز جمعه 13 فوریه به فراخوان اتحادیه
های CGILو FIOM
اعتصابات و تظاهرات گسترده ای در ایتا لیا در اعتراض به
سیاست های برلوسکونی
صورت گرفت. در رم هفتصد هزار نفر با پرچم
های سرخ در مرکز این شهر گرد
آمدند. در میلان و سایر مراکز کارگری ایتالیا
نیز تجمعات بزرگی صورت گرفت. این روز اقدام در ادامه اعتصاب
عمومی بزرگ و سراسری ایتالیا در روز 12 دسامبر انجام
می شد. (4)
ایرلند:از
دیگر اعتراضات مهم کارگری باید از تظاهرات 150000 هزار نفری(5) که به دعوت" کنگره اتحادیه های کارگری
ایرلند" ICTU در دوبلین در روز شنبه 23 فوریه صورت
گرفت ، نام برد. تظاهراتی با این ابعاد در سی سال گذشته در
ایرلند بی سابقه بوده است.
تظاهرات در اعتراض علیه
سرشکن کردن بار بحران بر دوش حقوق بگیران رده پائین و
متوسط و نیز انفعال دولت در برابر
گسترش شتابناک بیکاری فرا خوائده شده بود. ایرلند که تا سالیان
گذشته از اقتصادی پررونق سود می جست ، اکنون به یکی از
حلقات ضعیف و شکننده اتحادیه اروپا در بحران کنونی مبدل شده
که صدمات بسیار جدی از بحران کنونی به اقتصاد آن وارد شده است.
بسیاری از چند ملیتی ها که در چند دهه گذشته سیاست
های مهم تولیدی خود را بخاطر کارارزان، معافیت های مالیاتی، تسهیلات
روبنائی و... در ایرلند بنا نهاده بودند اکنون در شرف خروج از ایرلند به مناطق
کارارزان مانند لهستان هستند. عامل مهم دیگری که موجب برانگیختن
خشم کارگران شد ، رسوائی بزرگ
سرمایه سالاران "حلقه طلائی" است. مسئله از این قرار
است که بانک" آنگلو ایرلند" که در ماه ژانویه دولتی
شد به تعداد ده نفر از سرمایه گذاران دست چین شده اعتباری در
حدود 451
میلیون یورو اعطاء کرده بود که بدین
وسیله آنها بخشی از سهام بانک را خریدرای کنند. از
این مبلغ تنها 83 میلیون یورو به شکل خرید سهام به
بانک برگشت کرد و بقیه اعتبارات به حساب ورشکستگی ناشی از بحران
مالی بر باد رفت. دولت به نوبه خود تصمیم گرفت با کاهش هفت
درصدی حقوق 350 هزار نفراز حقوق بگیران بخش عمومی منابع
مالی جدیدی جهت تامین بودجه چند
میلیاردی لازم برای نجات نظام بانکی فراهم سازد.
تقابل بسیار شدید اعطای مبالغ نجومی به کسانی که
عامل بحران بوده اند از طریق دستبرد به حقوق کسانی که قربانی
بحران هستند خشم عظیمی در سطح سراسری برانگیخت که
بسیج ICTU را به یک نمایش بزرگ از خشم واعتراض
در سطح ملی مبدل کرد که در سی سال گذشته سابقه نداشته است."
پاتریسیا مک کاوون" از مسئولین ICTU اعلام کرد " حکومت خواهان قربانی
کردن کارگرانی است که اقتصاد را خلق می کنند و متقابلا"
کسانی را که مسئول فروپاشی اقتصاد هستند تحت حمایت خود گرفته
است".
19 مارس : "آیا ملت بزرگ فرانسه در آستانه یک شورش اجتماعی
قرار دار؟!"
"آیا
ملت بزرگ فرانسه در آُستانه یک شورش اجتماعی قرار دارد"
سئوالی است که خبرگزاری فرانسه ( آشیوشیدپرس) در ارتباط
با آکسیون عظیم توده ای 19 مارس مطرح
کرد. 19 مارس با شرکت سه میلیون نفر در آکسیونی که سرتا
سر فرانسه را در نوردید اوج جدیدی در اعتلای جنبش
کارگری در فرانسه را ثبت کرد. مختصات عمومی اقدام 19 مارس همان است که
در ابتدای این مقاله در مورد آکسیون 29 ژانویه
تشریح کردیم به اضافه آن که تعداد شرکت کنندگان به مرز بی سابقه
3 میلیون نفر رسید. در این آکسیون شرکت دانش
آموزان، معلمین و بویژه کارگران بخش خصوصی بسیار چشم
گیر بود. فاصله 29 ژانویه تا 19 مارس شاهد گسترش شتابان رکود
اقتصادی، اخراجهای وسیع، بسته شدن مراکز تولیدی،
کاهش قدرت خرید مردم و ادامه سیاستهای ضدمردمی دولت در
کمکهای میلیاردی به انحصارات مالی و متقابلا"
انتقال فشار بحران به مردم بود. همین امر موجب شد که در بسیج 19مارس کارگران بخش خصوصی در ابعاد
عظیمی وارد صحنه اعتراض اجتماعی شوند.
افزایش حمایت عمومی از
این آکسیون نیز به اوج تازه ای دست یافت. بر اساس
آمارگیری های انجام شده بیش از 75 درصد، یعنی
سه چهارم مردم فرانسه از اقدام
اعتراضی حمایت کردند و بنابراین سه میلیون نفر شرکت
کننده در آکسیون مورد حمایت 45 میلیون نفر از مردم فرانسه
هستند. براستی که فرانسه در آستان
یک شورش اجتماعی علیه نظم سرمایه داری حاکم قرار
دارد!
با توجه به آن که دولت و اتحادیه کارفرمایان همچنان موضع
سرسختانه خود را دربرابر اعتراضات 29 ژانویه و 19 مارس حفظ کرده اند،
اتحادیه ها تصمیم گرفتند تا پایان مارس به دولت و اتحادیه
کارفرمایان فرصت داده و از آن پس در ارتباط با پی گرفتن جنبش
تصمیمات لازم را اتخاذ کنند.
مبارزات
کارگری جاری و بازتاب اقدامات اعتراضی اتحادیه های
کارگری بالاخره زیر پای " کنفدراسیون عمومی
اتحادیه های کارگری اروپا" را داغ کرده و موجب شد که
این تشکل، که در بر گیرنده اتحادیه های کارگری عمده
اروپاست، فراخوانی برای اقدام
عمومی اتحادیه های کارگری علیه الگو و روند نئولیبرالی اروپا را
برای ماه مه امسال فرا خواند. بر مبنای این فراخوان قرار است
زنجیره ای از بسیج و تظاهرات کارگری در شهرهای عمده اروپائی از ورشو،
پراگ تا رم و برلین صورت گیرد.
هفته اقدام از 28 مارس تا 4
آوریل
فورم جهانی اجتماعی پس از چند سال افت و انفعال در فعالیت(
سالهای 2006، 2007، و 2008) با برگزاری فورم اجتماعی 2009،
دربلم برزیل، تلاش کرد تحرک جدیدی به اقدامات خود بدهد. یکی
از توافقات گردهمائی جنبشهای اجتماعی در بلم اعلام یک
هفته کارزار از 29 مارس تا 4 آوریل بود. هفته کارزار شامل اقدامات زیر
خواهد بود:
-
بسیج علیه اجلاس 20 کشور صنعتی در لندن در 28 مارس
-
بسیج علیه جنگ و بحران در روز 30 مارس
- روز
همبستگی با مردم فلسطین و تحریم، علیه اسرائیل در
30 مارس
-
بسیج علیه 60 مین سال
تاسیس ناتو در 4 آوریل،
در آلمان
بویژه ، فراخوان بلم بازتاب
قوی پیدا کرده است. نهادی برای بسیج در روز 28 مارس
در دو شهر فرانکفورت و برلین تشکیل شده و
فراخوانی منتشر کرده است
نهاد فراخوان دهنده شامل نمایندگانی
از طرفداران محیط زیست، انجمن
های کارگران مهاجر( ترک و کرد)، بخشی از اتحادیه های
کارگری بخش خدمات، کمیسیون هماهنگی اتحادیه
گرایان چپ، حزب چپ و آتاک آلمان است. البته گروه های
جداگانه دیگری نیز فراخوان های مستقل خود را برای
بسیج در این روز منتشر کرده اند که در برخی از نکات تفاوت
هائی با فراخوان اشاره شده دربالا
دارند. بخشهای مهمی از تشکیلات های منطقه ای
اتحادیه های کارگری نظیر Verdi، IG Metal ، IG BAU در این اقدام شرکت می کنند اما
رهبری اتحادیه ها و از جمله
رهبری DGB در این اقدام شرکت نکرده و
نیروی خود را برای فراخوان 16 مه اختصاص داده اند.
فراخوان
مهم دیگر که در ارتباط "هفته اقدام" اعلام شده است آکسیون
اعتراضی 4 آوریل علیه اجلاس ناتو در شهر استراسبورگ فرانسه است.
این اجلاس به مناسبت 60 امین سالگرد تاسیس ناتو برگزار می
شود و سران همه کشورهای تشکیل دهنده پیمان در آن شرکت می
کنند. در همین رابطه در کشورهای فرانسه و آلمان تدارک
وسیعی برای این بسیج دیده شده است. دولت
فرانسه در نظر دارد در حین برگزاری اجلاس ناتو هر نوع اجتماع در شهر
استراسبورگ را ممنوع اعلام کرده و عملا" تظاهرکنندگان را وادار سازد در خارج
از شهر تجمع خود را تشکیل دهند. وکلای مترقی در نظر دارند از
این اقدام که درحقیقت نفی حق تجمع به شمار می رود ، شکایت کنند و دولت فرانسه را
ناچار کنند تا از این تمهید دست بردارد. بخشی از اتحادیه
های کارگری در اروپا اعلام
کرده اند که در آکسیون اعتراضی 4 آوریل شرکت خواهند کرد.
بحران
جاری سرمایه داری نشان داد که اتحادیه های
کارگری چه نقش تعیین
کننده ای در پیش برد مبارزات اجتماعی علیه تهاجم سرمایه
داری و بحران ایفا می کنند. پیکارهای جنبش
سندیکائی، بویژه مورد
فرانسه، نشان می دهد که همکاری
اتحادیه های کارگری و ایجاد جبهه متحد اتحادیه
ها وهمراه شدن جنبش جوانان با آن ،
چه نیروی عظیمی
را به صحنه نبرد با سرمایه داری وارد می سازد. جنبشی که می
رود به یک شورش عظیم
اجتماعی علیه بازسازی سرمایه دارانه بحران مبدل شود.
نمونه های مارتینیک و گوادلوپ نیز نشان می دهد که
جبهه واحد اتحادیه ها و هم پیوندی آن با تشکل
های توده ای و جنبش های اجتماعی می تواند به اعتصابات
عمومی توده ای فرا روئیده و دولت و طبقه حاکم را در برابر قدرت
همه گیر خود به زانو در آورد .
زیرنویس
ها:
1-
بیانیه مشترک اتحادیه ها ی کارگری منتشره در 5
ژانویه در آدرس زیر
http://www.cgt.fr/IMG/pdf_decl_comm_501_1903-2.pdf
2-
ویدئوی مصاحبه سرکوزی در مورد
بحران در آدرس زیر http://info.france2.fr/france/51271666-fr.php
3-
بیانیه مشترک اتحادیه ها منتشره در هفتم فوریه
http://www.cgt.fr/spip.php?article35660
4-جنبش
کارگری در سال گذشته ایتالیا بسیار فعال بوده و از اکتبر
سال 2008 فراز جدیدی را تجربه می کند.
جنبش دانش جوئی و جوانان علیه
خصوصی سازی نظام آموزشی، اعتصابات بخش حمل و نقل عمومی،
مبارزه حقوق بگیران شرکت هواپیمائی ال ایتالیا
علیه خصوصی سازی از جمله پیش زمینه هائی
بودند که سال گذشته در اعتصاب عمومی 12 دسامبر بهم پیوستند.
5- تارنمای کنگره اتحادیه های
کارگری ایرلند http://www.ictu.ie
6- این فراخوان شامل پنج بند است که عبارتند از : زمان برای
تغییر نظام فرا رسیده، برای یک جامعه مبتنی
بر همبستگی، ثروتمندان و منفعت گران باید هزینه بحران را
بپردازند، ما میدان را در اختیار سلطه گران قرار نخواهیم داد،
انسان و منفعت، و بحران و جنگ!