برای
تحقق حکومت قانون، دمکراسی و آزادی درایران باید
جنگید!
نگذاریم
رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی درشهرگوتنبرگ (سوئد)
پیشروی نماید!
amirjavaheri@yahoo.com
همه چیزبا دریافت یک اطلاعیه
آغازگردید. سفارت ضد انسانی وتروریستی جمهوری
اسلامی طی اطلاعیه ای مدعی دادن " خدمات
کنسولی" درشهرگوتنبرگ طی روزهای 17 و 18 مارس به مراجعه
کننده گان ایرانی شهروحومه گردید.
درمقابل
اپوزیسیون طرفداربرابری وآزادی، نیرویی
که بدون کمترین توهم نسبت به ماهیت این نظام آدمکش وجانی به
همراه بخشی ازفعالان منفرد چپ وجمعی ازفعالین سوئدی خود،طی
نشستی برسرسازماندهی یک اعتراض یک پارچه، فراگروهی
وفرا سازمانی توافق کردند. تقسیم کاروتعیین وظیفه
برای یکایک شرکت کننده گان درنشست یکشنبه بعد ازظهر( 15
مارس 2009) سرآغازهمایش اعتراضی روزهای 17 و 18 و19مارس گردید. رژیم که دراطلاعیه اول خود محل
فراخوان مردم نیازمند به پاس وشناسنامه،حل وفصل ارث ومیراث،کفن ودفن
جنازه وغیره را اعلام نداشته ومخفی کرده بود،درآخرین لحظات محل
فولکت هوس(خانه مردم ) منطقه باکا را برای
استقراردو روزه خود وملاقات با مراجعه کننده گانش برگزید ودرسایت
سفارت شروع به تبلیغات نمود. این همه در حالی استکه معاون
اروپایی وزارت امورخارجه رژیم اسلامی ایران
(مهدی صفری) طی ملاقات با همتای سوئدی خود، خواهان
تحکیم روابط اقتصادی، فرهنگی وعلمی دو کشورمی باشد
وراهکارهای خود را برای توسعه روابط ایران وسوئد واستفاده
ازتخصص وسرمایه ایرانیان تبیین کردند. مهدی
صفری درسفراخیر خود ضمن دیداربا وزیرامورخارجه سوئد
(کاربیل) با نائب رئیس مجلس سوئد نیزدیدار جداگانه داشت
....
اعتراض به مسئولین خانه مردم و کمون
شهررا طی نامه ای همان شب به همه مطبوعات رسانه ای سوئدی رساندیم، مضمون
اعتراض را به بازپس گیری اجاره محل وبی پاسخ گذاشتن درخواست
سفارت جمهوری اسلامی نشانه گرفتیم. پاسخ مسئولین
این بود که این سالن توسط " شرکت اسب سفید با
مدیریت مجید فلاح " کرایه گردید وما نمی
تواینم در برابرشخص حقیقی،قرارداد اجاره را لغو
نماییم . این موضوع به کمون شهروسرانجام به پلیس شهرارجاع
داده شد ودراین شرایط برای ما هیچ راهی
جزسازماندهی اعتراض دو روز 17 و 18 مارس باقی نماند.
تنظیم فراخوان کمپین اعتراضی وتجمع درمقابل ساختمان خانه
مردم باکا، به دوزبان فارسی وسوئدی طی مراجعه به رسانه
های سوئدی ورادیوهای فارسی زبان مخالف رژیم ،
تماس با رادیو پژواک درروزدوشنبه، تمامی نهاد های فرهنگی
واجتماعی ومردم آزادیخواه را مخاطب قرارداده وبه مقابله با رژیم
وسازماندهی اعتراض یک پارچه فراخواندیم تا ادعای
رژیم دربرقراری کنسولگری وطرح های آنان را درهم
ریزیم.
انتخاب روزسه شنبه 17 مارس 2009 ( چهارشنبه سوری )،
دشمنی آشکاررژیم ضد شادی وضد آتش افروزی وشادخواری
مردمان ماست .
درایران نیروی انتظامی
جوانان را درکوچه ها وخیابان ها به بهانه شرکت درمراسم سنت چهارشنبه
سوری دستگیروبه زندان می کشانند در خارج ازکشورنیز، نیازمندان
به یک مهرلاستیکی را به صف می کنند تا شادی و رقص و
پایکوبی آنان را به هیچ شمارند ودوروزآنان را حتی برای
صدور اجازه انتقال جنازه از دست رفته خانواده ای به ایران، به جدال
کشانند. این نظام ازمرده مان نیزانتقام می گیردواین
چیزی بود که ما به چشم خویش دربرابرساختمان خانه مردم باکا
دربرابررذالت نمایندگان آدمکش نظام شاهد دیدیم .
دیدیم که برای امضاء یک کاغذپاره با تحمیل یک
بوروکراسی اداری،ساعت ها پیرزنان ومردان را با تحقیربه صف
می کندتا عصبیت آنان را دربرابراعتراض ما چند برابرکرده وبه
رودررویی ها حدت بخشد. به چشم خود دیدیم که چگونه مردم را
ازاین روزبه رودیگرسرمیدوانند. زنان و دختران جوان را واداربه
روسری سرکردن – آنهم دراین کشور- می کنند تا آنان را به تحقق
" یا روسری یا توسری " وا دارند که با
تاثرباید گفت: چون نیازمند این مراجعه اند وا می دارند. دراینجا
بحث این نیست که امروز برای انجام کارمردم آنها رابا
روسری به درون (خانه مردم ) می کشانند. چنانچه موفق شوند این
لانه را درگوتنبرگ برپا دارند، زنان ودحتران ایرانی شهر را وادار خواهند
کرد که بدون روسری درمحدوده شهر
نگردند. صرفا به دلیل مصونیت دیپلماتیک
وسیاسی ،آن لانه را مرکزتوزیع خروارخروارپخش مواد اعتیاد
و روزنه قاچاق تریاک و هروئین بین جوانان ما می سازند .
این همه آن نگرانی ما و همنسلان ماست که می خواهیم
محیط را از لوث وجود چنین نظامی پاک نگهداریم و
نگذاریم که با موافقت دولت سوئد و نیروی پلیس،
امنیت شهرمان را با کارچاق کنی مشتی دلال برهم زنند....
تجمع اعتراضی ما درروز 17
مارس ازاولین لحظات ساعت 7و 30 دقیقه صبح آغاز گردید. همه
چیزبرای نمایش افشاء نظام آماده بود، شعارها، باندرول ها
ونمایشگاه عکس افشاء گرانه ی اعدام ها، شکنجه زندانیان سیاسی،
چهره معصوم کودکان خیابانی، نمایش فقرودفاع کارگران
ازموقعیت خود، همه وهمه درعکس ها نشان داده می شد. کشاکش
دوروزعلیرغم اینکه رژیم می خواست دزدانه و بشکلی
مخفی سروته قضیه را هم آورد تا با ارزیابی ازموقعیت
خویش درشهرگوتنبرگ، درخیزبعدی به گشایش کنسولگری
اقدام ورزد، برملا شد وتا اینجا درهم شکست .
تهاجم یک پارچه ما و وسعت
تبلیغات رسانه ای هیچ چیزبرای مخفی نگهداشتن
این خباثت رژیم باقی نگذاشت. طی دو روزقوای
پلیس که گاها به خشن ترین شکل ممکن در برابرتعرض ما به افراد سفارتی،
به نفع آنان عمل می کرد ، نشان داد که دفاع ازمنافع دولت
سوئد درتحکیم اقتصادی با رژیم سرمایه داری
ایران برهرچه آزادی ودمکراسی درمقابل جنایات صورت گرفته
درایران ارجح تراست.
بازتاب این حرکت
اعتراضی درسطح وسیع ترین روزنامه سوئدی شهرطی
دوروز،گزارش تصویری این حرکت درکانالهای
تلویزیونی کشور، انعکاس حرکت اعتراضی ما درمراسم چهارشنبه
سوری دربین جمعیت هزاران نفره جامعه ایرانیان ،
پشتیبانی کمیته حقوق بشراتحادیه سراسری
ایرانیان غرب سوئد ازحرکت ما، همه وهمه نشان ازهوشیاری
ومسئولیت شناسی ایرانیان آزادیخواه وتحول
طلبی ایست که اجازه نداد نحوست این نظام آدمیخوارمراسم
نوروزی درشهرگوتنبرگ(سوئد)را تحت الشعاع پیشروی سفارتی
های رژیم قراردهد. گمان ما براین نبود که شهرداری شهر
فولکت هوس(خانه مردم ) را دراختیارتروریست ها قرارگیرد . خانه
ای که متعلق به مردم وازمالیات مستقیم ما بعنوان شهروندان جامعه
پا گرفته است، این چنین به جولانگانه ددان و دیوان
تروریست اسلامی ایران قرارداده شود.
امروزبعد ازگذشت چند
روزازاین حادثه فراموش نشدنی – دوروزی که گوتنبرگ را لرزاند -
درس عبرتی برای سردمداران جمهوری اسلامی ازخود بجا گذاشت،
اگرچه چند تنی در سطح رادیوها ومحافل وتکایا براه افتادند
ودرصدد پاپوش دوزی برای فعالین این حرکت اعتراضی
اند.
تنی کتاب قانون به دست گرفته وبا فراموشی
سپردن ادا وشکلک درآوردن های خود درحصارحفاظتی پلیس درنزد سفارتی ها،
امروزروزدمکرات شده ومشغول آموزش دمکراسی دریکی ازرادیوهای
شهرشده اند. عکس های موجود نشان میدهد، که این به اصطلاح " دمکرات "ها
درتهییج مخالفین چه حد نقش داشته اند. آدمی که "
قانون " را حلاجی می کند، خود شکننده دیواره قانون مورد
ادعایی خویش است.
هم اینان غافلند که
دربرابروحشیگری های صورت پذیرفته ازطرف سردمداران نظام
جنون وجنایت درطول سی سال حاکمیت سیاهشان، شگفت
آوراین است که درست درگرما گرم این وحشیگری ها، این
جماعت زیرپوشش دفاع از" دمکراسی " و"آزادی
بیان " و " کتاب قانون" برای کنار آمدن با همین
سردمداران سفارتی تقلا می کنند تا عمل خود را محق جلوه دهند. حضرات
غافلند که سردمداران قصاب و سفرای کارچاق کن آنان،تنها درپناه امنیت
نیروی وسیع پلیس، سگ و گشت زنی هلی کوپترو با
انواع مانورها توانستند به سالن وارد وازآن خارج شوند.
.درشرایطی که
آزادی و دمکراسی درجهان ، سوئد وحتی ایران، به
مهمترین شعار تبدیل شده است، عده ای از مدعیان(
آزادی و دمکراسی ) می خواهند برسرآن با عوامل رژیم آنهم
درگوتنبرگ معامله کنند . این چنین معامله ای ننگ بشریت
است . حقیقت این است هواداری از دمکراسی یک
چیزاست و جنگیدن برای دمکراسی چیزی
دیگر. کسانی که حاضرند برسرهر سفره ای
بنشینند،حاکمیت استبدادی را بردمکراسی ارجح شمارند وبا
پهن کردن فرش قرمز زیر پای سفارتی ها خاک برچشم مردمان ما
می پاشند. بحث اپوزیسیون آمد وشد ایرانیان به
ایران نیست و کسی نمی خواهد این حق را ازشما ها
بگیرد،بلکه بحث اساسی عدم حقانیت بخشیدن ومشروعیت
دادن به این دیوصفتان آدم نما است که همواره در قتل و آدم کشی
اند.تنها از همین روست که حقانیت قانون نوشته و نانوشته دوسردارد،
یک سرش دفاع ازبرپایی دفترودستک کنسولی است – که شما ها
نماینده اش بودید- ، سردیگرش داد وفریاد زدن ما که
تبلورخشم میلیون ها انسانی بوده است که درشرایط استبداد
حاکم درایران زیردست وپای همین حکومت گران له ولورده
می شوند. تنها ازهمین روبود که شما توانستید آنجا جمع
شوید وماهم توانستیم اعتراض کنیم.
مااپوزیسیون
ترقی خواه و طرفدارمبارزه وسرنگونی رژیم ضد آزادی
حاضرنیستیم که خود را آسان به حراج بگذاریم ودرمقابل حضورخانه
خراب رژیم درشهرگوتنبرگ سکوت اختیارکنیم. شما بجای مبارزه
برای دمکراسی سازش با استبداد را تبلیغ می کنید.
سازشی که درشرایط خاص سوئد وخارج از مرزها، با توجه به مختصات
جمهوری اسلامی درایران، جزتسلیم تمام عیار
نمی تواند معنای دیگری داشته باشد. یک نکته
نیز بغایت مهم و اساسی است و آن اینکه نباید
تردید داشته باشند که آزادی و بیان و دمکراسی را
درهیچ جای دنیا درسینی نمی ریزند وبه
مردم هدیه نمیدهند. تجربه تا حال نشان داده است که برای
دمکراسی باید جنگید. ازما نخواهید که چون شما عمل
کنیم . ما امروزاین کردیم فردا بیشترودقیقترعمل
می کینم. نمی گوییم چه می کنیم
ولی اعلام می کنیم : ساکت نمی نشینیم وعمل
می کنیم . مبارزه و جنگ ما باجمهوری اسلامی تمام نشده وتا
روزی که چراغ عمرمان درهمین خانه می سوزد ، ادامه داشته و دارد و
این مبارزه هم عین دمکراسی است.