بیاری شورش های خود جوش توده های بپا خواسته مردم بشتابیم.!

احمد نوین

رژیم جمهوری اسلامی ایران در تمام دوران خونبار حاکمیت اش نشان داده است که برای حق راًی مردم و خواست های بحق آنها، پشیزی ارزش قائل نیست. این امر در مورد همه جناحهای رنگارنگ رژیم صادق است. تعهد خدشه ناپذیر تمامی مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی به اصل ولایت فقیه بعنوان یکی از ارکان این نظام، گواه این حکم است.

همه جناح ها و صاحب منصبان این رژیم برای فریب مردم ، تا آنجا که  حفظ و گسترش منافعشان به مخاطره نیافتد، تلاش مینمایند در موقعیت های مختلف خود را خدمتگزار مردم نشان دهند . اما، بمجردی که مردم حق طلب برای دستیابی به حقوقشان در مقابل این رژیم سفاک، بطور مستقل صف ارائی مینمایند، همۀ مقامات نظام به آنها پشت میکنند. آنها را تنها میگذارند و ندا سر میدهند که به حفظ نظام و مقام خدائی ولی فقیه خود را متعهد میدانند.

محمود احمدی نژاد، خود را مخلص مردم معرفی مینماید. اعلام میکند که آزادی در ایران نزدیک به مرز مطلق وجود دارد، اما، در پاسخ به اعتراضات گسترده مردم به تقلبات انتخاباتی، نیروهای ضد شور پلیس را برای قلع و قمع مردم معترض به خیابانها و میادین شهر روانه میکند. این سرکوبگری نه تنها شامل این مورد، که به شهادت چهار سال گذشته، در هر مورد دیگری نیز پاسخ او و ولی فقیه به خواست های بحق مردم - از جمله حق ایجاد تشکل مستقل مردمی و حق اعتصاب و ... - بوده است. لیست طویل قربانیان  پیگرد ها، دستگیری ها، زندان ها، شکنجه ها و اعدام ها ، اثبات این مدعا است.

قبل از اونیز  در هشت سال " زمامداری" محمد خاتمی، کارگران، زنان، دانشجویان، جوانان، نویسندگان و خبرنگاران، ملیت های تحت ستم در ایران و ....  شاهد بوده اند که سهم آنان در جمهوری اسلامی ایران، بی حقی، سرکوب، زندان، قتل و شکنجه بوده است. مردم و بویژه دانشجویان ایران فراموش نکرده اند که قتل های زنجیره ای در دوران محمد خاتمی اتفاق افتاد و او و ماموران حکومتی اش جهت امتیاز گیری از رقیب، تنها با افشاء قطره چکانی برخی از جنایات دهشتناک آن دوره و نسبت دادن آن جنایات به " ماموران خودسر " ، پرده استتار بر همه آن جنایات کشیدند و عملاً آمران و عامران آن جنایات را در حیات خلوت خانه اسرار شان، پناه دادند.

بیاد بیاوریم که شخص محمد خاتمی پس از سرکوب شورش حق طلبانه دانشجویان در تیرماه 1378 در دانشگاه تهران حضور یافت و با دفاع از ولی فقیه و تجلیل از اسدالله لاجوردی جلاد اوین، بی ردا و پوشش نشان داد که در منازعه مابین مردم و نظام، در کدام طرف ایستاده است.  اصلاح طلبان در هشت سال " زمامداری " خاتمی نشان دادند که استفاده ابزاری آنان از نارضایتی های مردم، از طرفی در خدمت بهدر دادن پتانسیل مبارزاتی مردم حق طلب و از طرف دیگر در خدمت چانه زنی با بالائی ها برای کسب منافع جناح خودشان است.

برای جلوگیری از طولانی شدن این نوشته، از توضیحات بیشتر در رابطه با عملکردهای چپاول گرانه، سرکوب گرانه و فساد های  تک، تک عناصر و جناح های رژیم جمهوری اسلامی  خودداری میکنم. تنها یادآوری میکنم که هم اکنون نیز که مردم ناراضی در پایتخت و دیگر شهرهای ایران به خیابانها آمده اند تا با اعتراض به مخدوش بودن "انتخابات" اخیر ریاست جمهوری ، خشم و نفرت خویش را نسبت به دخالت های پایان ناپذیر نظام ولایت فقیه و تجاوز به حق آراء عمومی را با صدای بلند بگوش جهانیان برسانند و سد راه پیشروی های ولی فقیه شوند ، میر حسین موسوی دو روز پس از اعلام نتایج فضاحت بار "انتخابات" ریاست جمهوری در ایران، با انتشار بیانیه ای، اعلام داشته است که ؛ " ما به...... نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم . اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می‌دانیم. " . امری که در مورد همه رهبران جناح اصلاح طلب حکومتی صادق است. میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری اش با تائید کشتار هزاران هزار زندانی سیاسی در تابستان 1367 سرسپردگی اش به نظام ولایت فقیه را بگونه ای خونبار به اثبات رسانیده بود.

گذشته از بازی ها و مانورهای مردم فریبانه همۀ جناح های حکومتی، مردم و بویژه جوانان، این روزها در اعتراض به خفقان مستمر و فزاینده در کشور و دفاع از حق راًی همگانی – بدون سانسور و تقلب – به میادین و خیابانهای شهرها آمده اند تا خشم و نفرتشان را از این رژیم جهنمی، به نمایش بگذارند.

آنچه که مردم ایران و جهان شاهد آن هستند، بنوعی بزرگترین بحران حکومتی جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته،  نام گرفته است. بنظر میرسد که اکنون بالائی ها نمیتوانند همانند گذشته حکومت نمایند. حتی بگونه ای نسبتاً محسوس در دوران مبارزات " انتخاباتی"، نتوانستند از تقابل خشن و ایراد اتهامات شکننده در رابطه با یکدیگر، خود داری نمایند.

 بخشی از پائینی ها نیز پس از نمایش انتخابات ، با استفاده از شرایط ایجاد شده با شورش های خیابانی  تلاش میکنند نشان دهند که در صورت امکان ، مایل نیستند که همانند سابق حکومت کنندگان را تحمل نمایند.

اکنون در مقابل چشمان حیرت زده مردم جهان، بخش بسیار قابل توجه ای از شهروندان ایران با شعار های ضد دیکتاتوری و مقایسه رژیم ولایت فقیه و طالبان افغانستان، به میدان آمده اند که به روشنی نشان دهند که پای بند به شریعت بنیاد گرا و اصل بنیادی نظام ( ولایت فقیه ) نیستند. امری که در گذشته در ابعادی کوچکتر نیز اتفاق افتاده بود.

این بخش بسیار قابل توجه از شهروندان ایران، با اعتراضات شان، انگشت اتهام در رابطه با فلاکت عمومی ذلت آوری که حال و  آینده آنان را در چنگال سیاه خود به اسارت گرفته است ، متوجه رژیم جمهوری اسلامی نموده اند.  بعلاوه زنان و دختران بسیاری با ظاهر شدن بگونه ای متفاوت در اعتراضات  اخیر، به گونه ای نمایشی، نفرتشان را به آپارتاید جنسی حاکم در جمهوری اسلامی، نشان داده اند.

در روزهای اخیر شاهدیم که یک بار دیگر، احساس بی حقی و فریب خوردگی، بخش قابل توجه ای از مردم و بویژه جوانان را به شورش واداشته است. اکنون هر تکانی که از کنترل حکومتیان و جناح های رنگارنگ نظام خارج شود میتواند همانند جرقه ای در انبار باروت، کنترل جامعه از طرف رژیم را در معرض خطر جدی قرار دهد.

 رهبر نظام علی خامنه ای و رهبران جناح های رنگارنگ رژیم، میدانند که در زمینه عمومی  نفرت و برانگیختگی وسیع مردم، تداوم و گسترش مبارزات کنونی مردم و پیوستن بخش های سازمان داده شده مبارزات مردم – بویژه مبارزات کارگران  و زنان – میتواند کنترل اوضاع و برنامه های از قبل طراحی شده رژیم را درهم ریخته و کار حکومتیان را به درماندگی بکشاند. روحیه پرخاشگر مردمان معترض در چند روز گذشته، و استمرار این اعتراضات ، نشان از توان قابل انفجار این اعتراضات دارد.

رژیم سرکوبگر ولی فقیه، از جانبی مطمئن است که در شرایط حساس که احساس شود شورش های اعتراضی اخیر در حال تعالی است، بخش های دیگر بورژوازی با گرفتن وعده های مساعد در شراکت بیشتر آنان در چپاول مردم و ثروت های مردمی، بیاریش خواهند شتافت و از جانب دیگر از هم اکنون با اعزام نیروهای سرکوبگر امنیتی اش، با حمله به مردم معترض، میخواهد پس از قلع و قمع عناصر رادیکال و سازمانده مردمیِ شورش های اخیر،  آنان را از مبارزه نا امید  کرده و بخانه هایشان باز گرداند.            

در شرایط فعلی، کشور ما در موقعیتی ویژه ای قرار گرفته است. اگر اقدامات مستقیم توده ای موفق شود رژیم را به عقب نشینی هائی وادار نماید، زمینه های مساعدی برای پیش روی های رادیکال مردم حق طلب برای دفاع از خواست های بلافاصله شان میتواند به بوجود آید.

 اگر این مهم هم زمان با گسترش سازماندهی مستقل مردم تحقق یابد، اعتماد به نفس مردم در امید داشتن به پیشروی های آتی ، میتواند به یک واقعیت ملموس تبدیل شود. این همه میتواند بر شجاعت مردم در رویاروئی های مستقیم با رژیم در آینده  بیفزاید. امری که در مسیرسرنگونی جمهوری اسلامی ایران از شروط مهم و لازم است.

برای اینکه رژیم موفق نشود که تعرض جدید مردم را بشکست بکشاند، لازم است که نیروی توده ای گسترده تر در مقابل نیروهای سرکوبگر و مسلح رژیم به میدان بیایند و بعلاوه دامنه این اعتراضات ( لااقل ) در شهرهای ایران گستردگی بیشتری بیابد . در صورتی که این امر تحقق یابد، از طرفی نیروی مردمی در مقابل تعرضات نیروهای سرکوبگر رژیم ، توان ایستادگی شان بمراتب افزایش خواهد یافت و از طرف دیگر ناتوانی مزدوران حکومتی در بعقب راندن مردم حق طلب منجر به تشدید شکاف در بالائی ها و جناح های رنگارنگ رژیم خواهد شد. امری که در تضعیف رژیم، و بهم زدن تعادل موجود میتواند نقش موثری داشته باشد.

جهت توان بخشی به نیروهای معترض مردمی در شرایط فعلی  و جلب اقبال بخش های گسترده تر مردم به این مقاومت، لازم است که جنبش توده ای کنونی با طرح خواست های مشخص و سازماندهی در حول  این خواست ها، سدی مقاوم در مقابل یورش های رژیم ایجاد نماید. رژیم در طول حیات خویش نشان داده  است که اگر مردم در صفوف بهم پیوسته و مصمم و در سطوح توده ای به میدان بیایند و بتوانند مقاومتشان را تداوم ببخشند، در مواردی عقب نشینی خواهد  کرد.

اگر مردم معترض که اکنون در مقابل زورگوئی های ولی فقیه و رئیس جمهور سرکوبگر و سفسطه باز اش احمدی نژاد به صف آرائی پرداخته اند، نتوانند ولی فقیه و جناح های رنگارنگ آنرا مفتضح و به عقب نشینی قابل ملاحظه ای وادارند، بلاشک در آینده با سرکوبی بمراتب خشن تر از آنچه اکنون حاکم است، روبرو خواهند شد.  

با یاری رساندن به مقاومت و مبارزه مردم در مقابل رژیم قداره بند جمهوری  اسلامی ایران، بیاری مردم تحت ستم ایران بشتابیم.

زنده باد مبارزات آزادخواهانه و برابری طلبانه مردم ایران.

سرنگون باد جمهوریاسلامی ایران - برقرار باد حکومت کارگر در ایران

دوشنبه 25 خرداد 1388 -  15 یونی 2009