حماسه شورانگیز مقاومت مردمی

 

ارژنگ بامشاد

 

وقتی خامنه ای، ولی فقیه رژیم، پشتیبانی کامل خود، از کودتای 22 خرداد را اعلام کرد و مقاومت در برابر آن را، دهن کجی به  نظام اسلامی دانست و دستور آماده باش تمامی نیروهای سرکوبش را صادر کرد، و مسئولیت های خون هایی که ریخته خواهد شد را بر گردن مخالفان انداخت، همه از خود می پرسیدند:" مردم به حرکت خود ادامه خواهند داد ؟"، "در روز شنبه هم به خیابان ها خواهند آمد ؟"  این سئوالات از آن رو مطرح بود که همه از میزان آماده گی، قساوت و خشونت نیروهای سرکوب اطلاح داشتند. اما مردم، پاسخ به این سئوالات را به روز شنبه موکول نکردند. در همان جمعه شب، گسترده تر از شب های قبل، و نیم ساعت زودتر، به پشت بام ها رفتند. فریاد "الله اکبر" و" مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. این اقدام مردم، سیلی محکمی به صورت رهبری کودتا بود که به اصطلاح مریدانش، سخن رانی فصل الخطاب خود را ایراد کرده بود.

در روز شنبه 30 خرداد 1388، در ساعات بعدازظهر، دولت کودتا تمامی نیروهای خود را بسیج کرده بود. واحدهای مسلح سپاه پاسداران به همراه لباس شخصی ها و نیروهای بسیجی در چهارراه های اصلی تهران و بسیاری از شهرها مستقر شده بودند. تمامی بسیجی های ادارات را با حکم مأموریت سوار بر ماشین ها کرده و به خیابان های  مرکز تهران آورده بودند. ماشین های آب پاش و آمبولانس را در خیابان ها مستقر کرده بودند. حکومت نظامی تمام و کمالی را سازماندهی کرده بودند. تمامی ظرفیت سرکوب خود برای ترساندن و مرعوب کردن مردم را به کار گرفته بودند. صدا و سیمای کودتا، مدام با مصاحبه با فرماندهان نیروهای انتظامی و سپاه و مسئولین وزارت کشور، مردم را از حضور در تظاهرات بر حذر می داشتند. وازرت کشور و  استانداری های تابعه، با انتشار بیانیه هایی، بر غیرقانونی بودن تجمعات تاکید کرده بودند. آرایش جنگی رژیم کودتا در برابر مردمی که در طول هفته گذشته ، میلیونی، نجیبانه، آرام و در سکوتی با شکوه، فریاد اعتراض شان را بلند کرده بودند، بطور کامل به اجرا در آمده بود. امید کودتاچیان این بود که آرایش جنگی شان، ترس را بر مردم چیره سازد و آن ها را در خانه هایشان زمین گیر کند.

اما، ترس، با مردمی که به پا خواسته اند، بیگانه است. آن هایی که سی سال حاکمیت سرکوب، تهدید، تحقیر، دروغ، توهین،تبعیض، بی قانونی، فقر، گرانی، تورم، بی خانمانی و.... را دیده اند و مدام با گشت های امر به معروف و نهی از منکر؛ خواهران زینب، چماقداران و لباس شخصی ها درگیر بوده اند و شاهد چپاول اموال این مردم و سرازیر کردن آن به جیب های خودی ها و اطرافیانشان و آقازاده ها بوده اند، دیگر نمی خواهند به این فشار و بی حقی مطلق تن در دهند. مردم  که برای دفاع از حق رأی همگانی شان، آن هم در انتخاباتی کنترل شده، به پا خواستند، با شمشیر آخته دستگاه ولایت روبرو شدند. حال به خوبی در یافته اند که در برابر این بی حقی مطلق باید مقاومت کرد. از این رو مردم در روز شنبه، هم چون روزهای دیگر به خیابان ها آمدند. ابتدا در پیاده رو ها جمع شدند و سپس سد های ایجاد شده ی سپاه سرکوب را در هم شکستند و فریاد " مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. در برابر باطوم و چوب و چماق مزدوران دلیرانه ایستادند. برای بی اثر کردن گازهای اشک آور، آتش به پا کردند. در برابر گلوله های این بزدلان که مردم بی دفاع را به گلوله بستند، سینه سپر کردند و شاهد جان دادن شهیدانشان شدند. اما خم برابرو نیاوردند و عقب ننشستند. این مقاومت بی نظیر، شورانگیز است. این حماسه ی شورانگیز، تحسین همه جهانیان را بر انگیخته است. صفحات بخش اعظم روزنامه های معتبر جهان، مزین به عکس های این مقاومت ستایش انگیز است که سد سانسور مطلق حکومت اسلامی را در هم شکسته است. شبکه های رادیو و تلویزیونی اکثر کشورهای جهان، جریان این مقاومت با شکوه را در صدر اخبار خود قرار داده اند.  این مبارزه درخشان، دانشجویان ایرانی و جوانان نسل دوم مهاجرین و پناهجویان ایرانی که در چهارگوشه این دهکده جهانی پراکنده شده اند،  را به وجد آورده است. آن ها از ایرانی بودن خود احساس غرور می کنند . به سازماندهی حرکت های اعتراضی در همبستگی و حمایت از مبارزه قهرمانانه مردم ایران، ، می پردازند. به جلب حمایت افکار عمومی دیگر کشورها، در همبستگی و حمایت از مقاومت مظلومانه مردم ایران می پردازند.

دولت کودتای حکومت اسلامی،  بر این باور است که با بالا بردن هزینه ی مقاومت، ارداه مردم را در هم خواهد شکست. بسیاری از رهبران اپوزیسیون درونی خود را دستگیر کرده است. به شکار روزنامه نگاران پرداخته است. میرحسین موسوی را عامل این حرکت ها معرفی کرده و او را تهدید به دستگیری  می کند. اما این کوته بینان سیاسی نمی خواهند به قدرت مردم باور کنند. نمی خواهند بفهمند که هر چه پیچ های سرکوب را سفت تر کنند، اراده و عزم مردم به پا خواسته را قوی تر خواهند کرد. آن ها فکر می  کنند اگر مردم را از خیابان ها دور کنند و هزینه ی به خیابان آمدن را بالا ببرند، مقاومت توده ای در هم خواهد شکست. اما این جمعیت میلیونی که به خیابان ها آمده و به مسالمت آمیز ترین شکلی، خواست های حق طلبانه و ساده ی خود را بیان کرده اند، مردم  سیاره ی دیگری نیستند. آن ها کارگران کارخانه ها و واحدهای تولیدی همین کشور هستند. آن ها  تولید کنندگان نفت و گاز این سرزمین هستند. آن ها کارمندان ادارات و شرکت ها و واحدهای خدماتی هستند. آن ها بر پا دارندگان سیستم های خدمات شهری و عمومی هستند. آن ها چرخ های سیستم حمل و نقل شهری و بین شهری و کاروان های هوائی را می چرخانند. آن ها سرویس های مخابراتی را سیال وروان نگه می دارند. آن ها سیستم آموزشی کشور را بر پا داشته اند. آن ها امکان تداوم کار صدا و سیما و رسانه های تبلیغی رژیم را فراهم آورده اند. و در یک کلام، تمامی چرخ های این مملکت در دستان تواتمند آن هاست. وقتی حرکت مسالمت آمیز آن ها را، در خیابان ها با گلوله و باطوم و گازاشک آور پاسخ دهند، آن ها مجبور می شوند حرکت شان را در سنگرهای طبیعی شان دنبال کنند. حربه ی اعتصاب، هنوز توسط مردم به کار گرفته نشده است. اما اگر آن ها به ضرورت استفاده از این حربه برسند، آن گاه می توانند تمامی دستگاه سرکوب رژیم را فلج کنند؛ شیرهای منابع مالی شان را به بندند؛ امکان حمل و نقل شان را در هم بشکنند و به آن ها نشان دهند،  حاملان نور و دارندگان شور و دلیران بی باک و مالکان این خاک، همین مردم کوچه و بازار هستند نه لشکریان زور ومتحجرین کور و حاملان هاله های بی نور که بر روی این مردم قهرمان شمشیر کشیده اند.

31 خرداد 1388ـ 21 ژوئن 2009-06- 21

 

http://bamschad.wordpress.com/