سياووشان
سياوش ميرزاده
ای خموشان ترکِ خاموشي کنيم
با ســياووشان ســياووشي کنيم
سازها را پرده هايی نو زنيم
کُهنه را وقفِ فراموشي کنيم
از« شکسته » خامُشي را بشکنيم
خامُشي را بانگِ خاموشي کنيم
« اوج » ها موجِ صداها مي شوند
نعره ها را مرگِ خاموشي کنيم
پَرده ی « جامه دراني »خوشتر است
با قدح نوشان قدح نوشي کنيم
قطره ها پيوسته دريا مي شوند
با تنِ دريا همآغوشي کنيم
در خيابان لاله ها گُل مي دهند
کوچه ها را غرقِ خود جوشي کنيم
وقتِ آن آمد که چاووشي کنيم
با ســياووشان ســياووشي کنيم