یک عکس ، هزار نکته

صادق افروز

عکس ها و فیلم های مخابره شده  از تظاهرات خیابانی مردم ایران که در اعتراض به انتخابات قلابی رژیم صورت گرفت ؛ نقش ارزنده ای در پژواک دادن صدای این مردم در سراسر جهان داشتند .این عکس ها که عمدتا توسط عکاسان آماتور شرکت کننده در تظاهرات گرفته شده بودند در شناساندن سبعیت سر سپردگان رژیم جمهوری اسلامی و شهامت و عزم جوانان شرکت کننده در تظاهرات نقشی ویژه ایفا کردند . در این مقاله مجال آن نیست که به همه این عکس و فیلم ها بپردازم .بطور مثال آن جوانی که چماق را ازدست چماقداری گرفته و به طرف مزدوری که بسوی او گاز خردل می پاشد حمله ور شده است .یا عکس و فیلم ندای عزیزمان در آخرین لحظات زندگی .یا دریای جمعیت در میدان آزادی .یا عکس مزدور بسیجی بر ترک موتور و اسلحه بر کمر که بعدها معلوم شد از جمله کارخانه دارانی است که مبالغی هنگفت از بانک ها کش رفته است .یا صحنه آتش گرفتن مقر بسیج .یا کشته شدگان روی شانه های مردم .یا آن فیلم بسیار زیبایی که صحنه مبارزه جوانان شیردل با مزدوران رژیم را نشان می داد .این فیلم را بی بی سی هم پخش کرد.جوانان مبارز به طرف مزدوران سنگ پرتاب می کنند. مزدوران هم مقابله به مثل می کنند .کم کم جوانان جلوتر می آیند و گارد ها عقب نشینی می کنند .این فیلم بسیار زیباست . و به دلیل آنکه با موبایل گرفته شده سرعت کمی دارد و بیننده را به یاد "رزمناو پوتمکین " سرگئی آیزنشتاین می اندازد . آن صحنه ای که توده های مردم در حال دویدن هستند .من نمی خواهم درباره هیچ کدام از این ها بنویسم . که هر کدام نوشتن ها می طلبند . آنچه مرا به نوشتن این سطور تشویق نمود عکسی است که نشان می دهد مردی میانه سال با اندامی درشت بر زمین افتاده است و ماموران رنگ و وارنگ جمهوری اسلامی با چوب و چماق بر سر و کله اش می کوبند واو دست هایش را به منظور محافظت از خویش هائل کرده است .در طرف راست عکس چند زن و یک مرد جوان برای یاری دادن به مرد بر زمین افتاده به سمت او در حال دویدن هستند .آنچه جنبه مهم این عکس است همین زن ها هستند . زن ها هم میانه سال هستند وچادر ومقنعه بر سر دارند . روسری شان از نوع حجاب های تحمیلی نیست.معلوم است آدم های معتقدی هستند . مسلمان هایی که به  میل خود چادر به سر کرده اند .همین ها با خشم و مشت گره به طرف مزدور های بسیجی و یا هر زهر ماری که هستند حمله ور شده اند تا عزیز خود را نجات بدهند .این ها آن بخش از مردم سنتی هستند که سرشان بی کلاه مانده و در دزدی ها و در تقسیم غنائم سهمی ندارند . آن بخش از جامعه که در بهمن 57 بدون هیچ شک وتردیدی پشت سر روحانیت ایستاد و در  به اصطلاح انتخابات فروردین 58 جمهوری اسلامی را برگزید وبه سرکوب های دهه 60 بی تفاوت ماند و در دوران خاتمی مثل خود خاتمی نوسان داشت ولی حالا پس از  چهار سال حکومت احمدی نژاد و بخصوص پس از انتخابات قلابی خود را نه تنها از حاکمیت کنار می کشد بلکه رویاروی آن می ایستد و به آن حمله ور می شود .رژیم پس از مهندسی انتخابات قلابی و تصمیم ولی فقیه در سرکوب قاطعانه توده های مردم معترض حمایت این بخش از جامعه را که مهمترین متحدش محسوب می شدند از دست داده است .وعده های سرخرمن باغ و عسل بهشتی و رضای خدا و ائمه اطهار،دیگر مردمی را که با پوست و گوشت شان مزه محرومیت و فقر و فلاکت را در طول این چند سال چشیده اند  نمی تواند بفریبد .وعده های عوام فریبانی که موعظه  کردند و خود در خلوت تا توانستند آن کار دیگر را کردند دیگر کار ساز نیست . بخصوص پس از آخرین افتضاح انتخاباتی و تقلب شان . مردم این ها را کنار هم می گذارند .وقتی سردار سپاه زنان نگون بخت را عریان به نمار جماعت وادار می کند یا آن نماینده ولی فقیه در تویسرکان مسئول نماز جمعه را به ماموریت می فرستد تا همسرش را از راه بدر کند . وقتی وزیر کشورشان را از بین گنده ترین و کلاش ترین بساز بفروش ها انتخاب می کنند ؛ این مردم مذهبی تصمیم خوشان را می گیرند .می آیند در خیابان در کنار همان ها که روسری شان مغز سرشان است می ایستند و با مزدوران سرمایه جمهوری اسلامی درگیر می شوند . اینجا دیگر به حرف مارکس می رسیم که آگاهی انسان ها از موقعیت شان در مناسبات تولیدی ناشی می شود.اگرچه سنن و عقاید ی که از نسل های گذشته به ارث می رسد همچون کوه دماوند بر مغز زندگان سنگینی می کند ؛ ولی درنهایت تعیین کننده آگاهی ها و شناخت انسان ها جایگاهشان در مناسبات تولیدی است . همین سنن و عقاید ، بین توده مردم مذهبی و جنبش انقلابی برای سرنگونی رژیم یک فاصله 30 ساله انداخت .تجربه زندگی روزمره مبارزه جانانه کارگران ، دانشجویان ،زنان و ملل تحت ستم این فاصله را از بین برده است . پیام این عکس در همین است .رژیم بزرگترین متحد اجتماعی اش را از دست داده است .

23 ژوئن2009 

عکس را در پیوند زیر ببنید!

http://www.rahekargar.net/temp/aks01.jpg