فشار پائینی ها، شکاف میان بالائی ها

 

ارژنگ بامشاد

 

کودتای انتخاباتی  22 خرداد 88 ولی فقیه ، برای در هم شکستن مقاومت مردم و کاهش فشار توده ها، به یک پارچگی و یک دست شدن قدرت در بالای حکومت نیاز داشت.  این هدف را، محمود احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی  و روزنامه ی کیهان، ایرنا،  خبرگزاری فارس و پرس تی وی، به عنوان بازوهای رسانه ای کودتای ولایت، به روشنی بیان کرده بودند. وقتی کودتا به اجرا در آمد و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کودتا، نطق پیروزی خود را بیان داشت، روشن شد که برای موفقیت کودتا، کنار زدن بخشی از حاکمیت و خنثی کردن بخش های دیگری باید با سرعت به اجرا در آید. دستگیری گسترده ی سران احزاب و جریانات اصلاح طلب حکومتی و تلاش گسترده برای اعتراف گیری از آن ها در زیر شکنجه، در همان روزهای آغازین کودتا انجام گرفت. در همین راستا ممنوع الخروج شدن فرزندان هاشمی رفسنجانی و دستگیری پاره ای از اطرافیان او، قدم های بعدی در گسترش حذف درونی و ایجاد یک پارچگی را نشان می داد. تلاش جریان کودتاچی به همین جا ختم نمی شد. در گام بعدی باید بخش هایی از مراجع قم هم به حمایت و تأئید کودتا اقدام می کردند و بخش های ناراضی هم سکوت کرده و اگر زبان می گشودند  به سرنوشت حسینعلی منتظری گرفتار می شدند. سناریوی کودتا، بسیار دقیق طراحی شده ومبارزات انتخاباتی با دقت خاصی مهندسی شده بود. قطع شبکه ها و سیستم های ارتباطی و رسانه ای در روز کودتا و روزهای بعد از آن، قبلأ پیش بینی شده بود. اما کودتاچیان یک عامل مهم را در محاسباتشان، به قدر کافی مورد توجه قرار نداده بودند. مردم چه خواهند کرد؟

در روزهای پایانی مبارزات اننخاباتی، به یک باره مردم متوجه شدند که امکان استفاده از شکاف بالا، یک بار دیگر فراهم آمده است. هجوم گسترده ی مردم به پای صندوق های رأی در داخل و خارج از کشور ، برای به زیر کشیدن کاندیدای رهبر رژیم،  بسیاری از معادلات را بر هم زد. حضور گسترده مردم در گردهم آیی هایی انتخاباتی، همه جا طرفدارن احمدی نژاد را  در موضع تدافعی قرار داده بود. حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی ،  صندوق های از قبل پر شده از آرای تقلبی را به وضعیتی درآورد که باعث رسوایی طرفدران ولی فقیه گردیده است. به گونه ای که  به یکباره،  نسبت آرای مأخوذه نسبت به واجدین حق رأی را در بیش از 170 حوزه انتخاباتی با افزایشی 95 تا 140 درصدی را نشان می دهد. حضور گسترده مردم ، و کنار زدن کاندیدای ولایت فقیه ،اولین ضربه ای بود که مردم به کودتا زدند و معالات به دقت طراحی شده شان را در هم ریختند و رشته های رهبر کودتا را پنبه کردند. ولی فقیه رژیم برای این که مخالفین درونی را به سکوت وادارد و روحیه کودتاچیان را تقویت کند، رأسأ وارد میدان شده و روز بعد از انتخابات، نتایج مهندسی شده را  مورد تأئید قرار داد و "پیروزی" احمدی نژاد را تبریک گفت. او متوجه شده بود که باید تمام قد در برابر ملت بایستد. ملتی که سیلی محکمی به صورت رهبر کودتا و اطرافیانش نواخته بود. به نظر می رسید در میان بهت و حیرت همگان، حضور تمام قد رهبر کودتا، مسائل را حل و فصل می کند. اما یک بار دیگر در محاسبه واکنش مردم اشتباه کرده بودند.

حضور میلیونی مردم در راهپیمائی اعتراضی 24 خرداد 88 که از میدان امام حسین تا میدان آزادی تداوم داشت، پارامتر مردم را وارد محاسبات کرد. تلاش بزدلانه مأموران بسیج برای به گلوله بستن مردم و به شهادت رساندن نزدیک به ده نفر و زخمی کردن ده ها نفر دیگر، اراده مقاومت مردمی را تقویت کرد. شعارهای "مرگ بر دیکتاتور"، " می جنگم ، می میرم، رأی ام رو پس می گیرم"، " احمدی، پینوشه، ایران ، شیلی نمیشه" اراده و عزم میلیونی مردم را به نمایش گذاشت. تداوم یک هفته ای این تظاهرات شکوهمند، تردیدی باقی نگذاشت که دستگاه ولایت در اجرای طرح کودتای خود با مقاومت گسترده ای روبرو شده است. هر چند رهبر کودتا در روز جمعه 29 خرداد، فرمان دخالت گسترده نظامیان، سپاهیان و بسیجیان برای در هم شکستن مقاومت مردمی را صادر کرد، اما پاسخ مردم در روز شنبه 30 خرداد  و روزهای بعد، نشان داد که پتانسیل مقاومت توده ای گسترده تر از آن است که دشمنانش تصور می کردند. به رگبار بستن مردم بی دفاع در کوچه و خیابان و ترور بزدلانه ی آن ها توسط موتور سوارهای بسیجی به قیمت جان های پاک ده ها تن منجر شد، ضرب و شتم گسترده در خیابان ها و دستگیری های وسیع، حمله شبانه به خانه های مردم و شکستن شیشه های پنجره های خانه ها و ماشین ها، برای جلوگیری از بانگ های شبانه "الله اکبر" و " مرگ بر دیکتاتور چه رهبر، چه دکتر"، شکست اخلاقی کودتاچیان را به طور قطع رقم زد. مقاومت قهرمانانه ی مردم در برابر کودتای ولی فقیه، نه تنها در گام نخست، بسیاری از معادلات از پیش طراحی شده کودتاچیان را برهم زد، بلکه شکاف در میان بالائی را نیز به شدت افزایش داد و انزوا و رسوائی بین المللی رژیم کودتا را گسترده تر کرد.

تصور رهبر کودتا و کودتاچیان این بود که با بالا بردن فشار بر مردم و دستگیری گسترده ی مخالفان درونی رژیم، سکوت و تمکین آن ها را بدست خواهد آورد. اما پتانسیل اعتراضی مردم، آن چنان ارکان نظام را لرزانده است، که بسیاری از نیروهای درونی رژیم به این نتیجه رسیده اند که مقابله با  این پتانسیل و تن دادن به کودتا، طومار رژیم را در هم خواهد پیچید. از این رو مقاومت در برابر درخواست های مکرر رهبر کودتا و ولی فقیه رژیم برای تمکین به ریاست جمهوری احمدی نژاد، با پاسخ های منفی روبرو شده است. در ضیافت شامی که احمدی نژاد برای جشن پیروزی اش گرفته بود  و از 290 نماینده مجلس شورای اسلامی دعوت به عمل آمده بود، کمتر از نیمی از نمایندگان در آن شام شرکت کردند. مقاومت مجلس در برابر پذیرش نتایج دستکاری شده ی انتخابات، به همین اقدام خلاصه نمی شود. رئیس مجلس نحوه برخورد با مردم را  مورد تأیید نداسته و برای حل مشکل انتخابات، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را مأمور کرده است تا با تمامی نیروهای درونی رژیم تماس گرفته و راه حلی برای خروج از بحران بیابد. از همین روست که این کمیسیون علاوه بر دیدار با میرحسین موسوی،مهدی کروبی و محسن رضائی به عنوان کاندیداهای ریاست جمهوری، با هاشمی رفسنجانی و مراجع قم دیدار کرده است. حسین سبحانی نیا نایب رئیس کمیسیون در مورد نظر مراجع قم گفته بود: " آقای موسوی اردبیلی گفتند ما نباید کاری کنیم که مقابل مردم قرار بگیریم..... آن چه موجب نگرانی است این است که مردم از ما روی برگردانند". سبحانی نیا اضافه کرد: " مراجع تقلید در این دیدارها بر اقناع و توجیه افکار عمومی تاکید کرده اند". بیات زنجانی از مراجع قم  در پنجم تیرماه در پاسخ به سئوال یک سرباز که در درگیری با مردم حضور داشته و صحنه های ضرب و شتم را دیده بود نوشت:"وظیفه شما ملایمت و عدم برخورد با مردم است و اگر امر دایر شود بین برخورد فیزیکی با مرد و توبیخ، مطمئأ تکلیف در پذیرفتن تنبیه و توبیخ است. مطمئنأ در هر حال برخورد با مردم بی دفاع مشروع نیست". هاشمی رفسنجانی هم که خود یکی از کاندیداهای تصفیه درونی کودتاچیان است، هر چند پیش از برگزاری انتخابات در نامه ای سرگشاده به رهبر رژیم، احمدی نژاد را فردی خطرناک قلمداد کرده و تلویحأ خواهان کنار گذاشته شدن او شده بود، در دوهفته ی پس از انتخابات موضع گیری علنی نکرده بود و با سفر به قم و دیدار با آیت الله ها تلاش کرده بود برای خروج از بحران راه حلی بیابد. او در اولین موضع گیری علنی اش در مراسم هفت تیر، بحران اخیر را "فتنه ای پیچیده از سوی عوامل مرموزی" دانست که هدفشان " ایجاد نفاق و جدایی میان مردم و نظام و سلب اعتماد و اطمینان آحاد مردم از نظام اسلامی" است. به این ترتیب او بر خلاف رهبر رژیم، این بحران را به خارجیان، آمریکا و اروپا نسبت نداد و آن را دست پخت عوامل "مرموز" که اشاره تلویحی به باند کودتاچیان است دانست. پیش از این نیز قالیباف شهردار تهران، با اشاره به تلاش سپاه و بسیج برای سرکوب اعتراضات توده ای مردم، گفته بود که ابهام مردم نسبت به انتخابات را نمی توان با زور حل کرد. هم چنین تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز نسبت به حوادث اخیر موضع گیری کرده و سیاست کودتاچیان را رد کرده بودند. و این در حالی است که کل جناح اصلاح طلب رژیم در برابر دستگاه ولایت قرار گرفته است. بخش وسیعی از رهبران این جناح در زندان هستند. با این حال مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین  حوزه علمیه قم، اقدامات کودتاچیان را محکوم کرده و در برابر آن از درخواست های میرحسین موسوی حمایت می کنند. روشن است که مقاومت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و پافشاری شان بر ابطال انتخابات،  که خود به پشتوانه پتانسیل جنبش مردمی صورت می گیرد، جرئت جریان اصلاح طلب را افزایش داده است.

انعکاس مقاومت مردم در برابر کودتا، حیرت و تحسین جهانیان را نیز بر انگیخته است. این امر به رسوایی و انزوای حکومت اسلامی در سطح جهان و در میان سران کشورها نیز منجر شده است. "خبرنگاری شهروندی" که  هر ایرانی تلفن به دست را به خبرنگار تبدیل کرده است، و بطور توده ای از طرف مردم به کار گرفته شده، دیوار سکوت و سانسور را تا حدی  در هم شکسته و ترفندهای رژیم در بستن شبکه های ارتباطی را  تا حدودی خنثی کرده است. اعتراضات شخصیت ها و تشکل های کارگری  و سیاسی و مجامع حقوق بشری علیه جنایتی که در ایران در حال وقوع است، افکار عمومی مردم جهان را به همدردی و حمایت با مردم ایران واداشته است. فشار افکار عمومی، دولت مردان و دولت زنان اروپایی و امریکائی را واداشت که نه تنها دولت کودتا را به رسمیت نشناسند، بلکه صحت انتخابات را نیز مورد تردید قرار دهند. همین اعتراضات جهانی نیز بر تشدید شکاف درونی رژیم اثر گذاشته است.

اکنون که جنبش شکوهمند مردم، اولین گام در خنثی کردن کودتا را با جسارت و شجاعت و از خودگذشتگی ستایش انگیزی برداشته است، جا دارد که روی تداوم این مقاومت در شرایط حاکمیت دولت کودتا که تمامی نیروهای سرکوب خود را وارد صحنه کرده است، تاکید ویژه ای شود. در شرایطی که مردم آزادی خواه و برابری طلب کشور، در مبارزه ی حق طلبانه خود، حمایت اخلاقی بخش اعظم جهان را همراه دارند، و در شرایطی که شکاف در میان بالائی ها روز به روز عمیق تر می شود، جا دارد که با اتخاذ تاکتیک های نوین، قدرت سرکوب نیروی دشمن در هم شکسته شود؛ فشار بر جنبش کاهش یابد؛ از کاهش دامنه توده ای آن جلوگیری گردد و بر تداوم آن تاکید شود. این مهم در صورتی می تواند با موفقیت انجام گیرد که مبارزات مردمی که در خیابان ها با مشکلات جدی روبرو شده است، به درون محیط های کار و زیست کشانده شود. باید هر کارخانه،معدن، سکوی تولید نفت و گاز، پالایشگاه،  مزرعه، اداره، فرودگاه، بندر، اسکله، شرکت،  مدرسه، محله را به سنگر مبارزه تبدیل کرد. مبارزه ای که در گام اول ممکن است روی خواست های بیواسطه توده ای استوار باشد. اما در تداوم خود می تواند، به اعتراض همبسته و سراسری تبدیل شده و خواست های عمومی و سیاسی را در بر گیرد.

هشتم تیرماه 1388ـ 29 ژوئن 2009

http://bamschad.wordpress.com/