استمرار مقاومت و اعتراض در برابر کودتا

رضا سپیدرودی

 

 

از 22 خرداد 88 به این سو وضعیت جدیدی در کشور ما بوجود آمده است.

 

اولا:یک جنبش شکوهمند و گسترده دمکراتیک بر محور اعتراض به مصادره حق رای شکل گرفته است که در سی سال اخیر عمر جمهوری اسلامی سابقه نداشته است. دو هفته نبرد نابرابر خیابانی با  نیروهای مجهز سرکوب رژیم  بر محور این حق که جنبه ایجابی آن همان طلب حق تعیین سرنوشت از سوی مردم است, مبین اهمیت انکارناپذیر حق رای عمومی در پیکار برای آزادی و دمکراسی در ایران است. حضور میلیونی مردم در اجتماعات و نمایش عظیم و بی سابقه همبستگی در خیابان علیرغم تهدید آشکار ولی فقیه و رشادت و جسارت ستایش انگیز جوانان در ایستادگی در برابر نیروی سرکوب علیرغم برخوردهای وحشیانه بسیج, سپاه, لباس شخصی ها و گارد ضد شورش, ابهت پوشالی قدرت سرکوب رژیم را درهم شکست؛ به  نافرمانی در برابر نظام ولایت مطلقه فقیه  وسعتی بی سابقه بخشید و نافرمانی مدنی را عملا به سلاحی مهم و حیاتی برای پیشروی جنبش اعتراضی تبدیل کرد. 

 

ثانیا: مبارزه ادامه دارد و روشن است که مردم هنوز پیروز نشده اند, و تردیدی نیست که بدون درهم شکستن کامل  دستگاه ولایت مطلقه فقیه و  کنار زدن متحدان امنیتی, نظامی و شبه نظامی این دستگاه از مصادر اصلی قدرت, چشم اندازی بسوی پیروزی گشوده نخواهد شد,  اما غارتگران آرای مردم و کودتاچیان حاکم هم اکنون از نظر اخلاقی بشدت, شکست خورده و منزوی شده اند. جهانیان چهره واقعی رژیم جمهوری اسلامی را یکبار دیگر در شعارهای تجمعات بزرگ ایرانیان خارج از کشور, در نداهای شبانه مرگ بر دیکتاتور بر پشت بام های تهران, در راهپیمایی میلیونی پایتخت؛ در همبستگی  شهرستان ها و در حملات هار و لجام گسیخته نیروهای سرکوب رژیم به اجتماعات مسالمت آمیز مردمی بازشناخته اند. دستگاه ولایی که می خواست با مصادره آرای مردم, در افکار عمومی داخلی و بین المللی خود را نظامی نیرومند و متکی به مشارکت مردمی جلوه دهد, سکه یک پول شد و برای همه معلوم گردید که حاکمان واقعی بر مردم ایران در واقع مشتی مستبد وحشی و واپسگرا, آدمکشانی سنگدل, قاچاقچی  و سارقان ثروت های ملی هستند که فقط با زور و کشتار و بستن دهان مردم می توانند بر سر پا بمانند.

 

ثالثا:جمهوری اسلامی در تمام طول عمر خود با افت و خیز و شدت و ضعف دچار شکاف درونی و مشاجرات و کشمکش های جناحی بوده است و از آغاز دوره شکل گیری دولت خاتمی تا امروز بخش عمده این شکاف به دو جناح اصلی این نظام مربوط بوده است. ویژگی کودتای انتخاباتی 22 خرداد این است که کودتاگران نه کنار زدن این جناح از قدرت دولتی که تصفیه و جراحی آن به عنوان یک جناح از نظام را در دستور کار خود گذاشتند تا شاید از این طریق دیگر هیچ منفذی برای مداخله مردم در شکاف میان "بالایی ها" باقی نماند. اما این اقدام به جای بستن شکاف, آن را به شدت عمق داده است و اکنون نه تنها اصلاح طلبان که بخش های مهمی از دستگاه قدرت مانند مجلس, مجمع تشخیص مصلحت, و حوزه های علمیه را دربرگرفته و بخش مهمی از روحانیون سنتی را نیز در صف مخالفان دستگاه ولایی قرار داده است. حاصل راندن بخش بسیار بزرگی از نیروهای درونی به اپوزیسیون از طریق تصفیه, سرکوب, زندان, شکنجه و پرونده سازی, تضعیف دستگاه ولایی است. این اقدام حتی اگر به فرض در فرایند سیاسی به تقویت بلافصل خط مشی تفییر رادیکال مجموعه نظام کنونی منجر نشود, در فرایند اجتماعی, اپوزیسیون را در قاعده نیرومندتر و تواناتر می سازد. فراموش نباید کرد که طرح تصفیه رژیم, حتی بنابر همان آمار تقلبی خودش حداقل 14 میلیون  دارنده حق رای را هم زیر ضرب گرفته است. توده انبوهی از مردم  در خیابان ها خواستار بازپس گیری حق رای خود شدند و به جای آن با چاقو, قمه,زنجیر, باتوم, گاز اشک آور, گلوله و دستگیری و زندان و شکنجه پاسخ گرفتند. این توده از این پس از طریق نافرمانی مدنی علیه کودتاچیان خواهد ایستاد و آن را در هر بزنگاه به چالش خواهد گرفت. مهم این است که مقاومت و ایستادگی در برابر زور به شکل های مختلف ادامه یابد. در واقع ترکیب ادامه شکاف در درون رژیم و نارضایتی عمیق مردم,  وضعیت مساعدی برای استمرار مقاومت در برابر دستگاه ولایت مطلقه فقیه و دولت امنیتی/ نظامی برآمده از کودتا علیه حق رای مردم فراهم آورده است.

در شرایطی که شورای نگهبان با تایید مجدد کودتا از طریق اعلام صحت مجدد انتخابات روزنه های "قانونی" جدال برای ابطال انتخابات را بسته است و عملا یک دولت سرکوبگر اقتدارگرای امنیتی / نظامی فاقد مقبولیت و مشروعیت را به زور حکومت نظامی اعلام نشده و ضرب و شتم و تیراندازی به سوی اجتماعات مسالمت آمیز به مردم تحمیل کرده است, بدیهی است که مطالباتی چون آزادی کلیه بازداشت شده گان اعتراضات اخیر, پایان دادن به شکنجه و سرکوب و پرونده سازی, حذف فضای امنیتی و نظامی, تامین آزادی بیان, اجتماعات و گردش اطلاعات و مطالباتی مشابه آنها به عنوان مطالباتی بلافصل برخی از محورهای مهم استمرار مقاومت و اعتراض و نافرمانی مدنی را در لحظه کنونی تشکیل می دهند. از آنجا که بدون حضور گسترده مردم و بدون حمایت و همدلی و مشارکت فعالانه آنها عقب راندن کودتاچیان امکان پذیر نیست, در وضعیت کنونی هر شکلی از اعتراض که بتواند دامنه مشارکت مردم را گسترده تر و متنوع تر کند, همبستگی آنان علیه دیکتاتوری را تقویت نماید, هزینه مشارکت در اعتراض را برای آنان کمتر و یا دست کم قابل تحمل تر سازد, و مهم تر از همه فرصت یا بهانه سرکوب را از کودتاچیان بگیرد, احتمالا از مقبولیت بیشتری نیز برخوردار می شود. کاهش اعتراضات خیابانی, پایان جنبش اعتراضی مردم نیست؛ راه پیمایی به سوی آزادی طولانی است و  در این راهپمیایی طولانی ترکیب هر چه متنوع تری از شکل های متفاوت اعتراض, مثل راه پیمایی, تجمع, تحصن, کم کاری, اعتصاب, مراسم یادبود, سخنرانی, تریبون آزاد و ... است که سرانجام رژیم کودتا را از پا خواهد انداخت.