عقلانیت نظام

صادق افروز

به مناسبت سالگرد مبعث ، خامنه ای ولی فقیه ارتجاع حاکم در حضور جمعی از عناصر سرکوب مردم واز جمله احمدی نژاد رئیس جمهور از صندوق درآمده و قاضی مرتضوی و قاضی حداد از خشن ترین و بی رحم ترین قضات نظام و تجمع گله های چماقدار شال بر دوش  به سخنرانی در مورد فضائل دین اسلام پرداخت .در این سخنرانی خامنه ای از جمله گفت :

"اولین كار پيامبر مكرم اسلام ،حاكم كردن عقلانيت در جامعه اسلامی بود زيرا تربيت قدرت تفكر و نيروی خرد در جامعه ، حَلاّل همه مشكلات ، مهار كننده نفس و زمينه ساز عبوديت انسان است ."

عجب سخنان داهیانه ای!! !. حاکم کردن عقلانیت در جامعه، قدرت تفکر و خرد .ولی ببینیم در خیابان های تهران این حاکمیت خرد و عقلانیت چگونه پیاده می شود .و عبودیت انسان های مطیع اوامر ولی فقیه در عمل چگونه خود را نشان می دهد :

این مطلب را به نقل از سایت خبری راه کارگر می آورم . در رابطه با کشته شدن مظلومانه سعید عباسی . در این سایت به نقل از یکی از همسایگان سعید عباسی چنین آمده است :

"اینجانب یکی از همسایگان شهید سعید عباسی در منطقه پونک هستم. پس از کشته شدن مظلومانه سعید عباسی در تاریخ 30/3/88 در جلوی درب مغازه اش در حوالی خیابان آزادی، دژخیمان وزارت اطلاعات چنان خانواده و فامیل وی را ترساندند که آنها علاوه بر اجازه نداشتن برای برگزاری مجلس ختم و حجله زدن وقتی کسی از همسایه ها هم میپرسید که چطور شد سعید کشته شد خانواده اش میگفتند گلوله تصادفی به وی اصابت کرده!
حالا بعد از گذشت حدود یکماه تازه از پدرش شرح ماجرا اینچنین بیان میگردد.
“در تاریخ مذکور وقتی منطقه آزادی و خیابان های اطراف شلوغ شد بسیجی ها و لباس شخصی ها آمدند و به مغازه دارها اخطار دادند که مغازه ها را ببندند، تک تک مغازه داران از ترسشان یکی پس از دیگری شروع به بستن مغازه ها کردند، آنهایی هم که کمی تعلل داشتند با اخطارها و ارعاب لباس شخصی ها میبستند و میرفتند، خیابان ها و کوچه های اطراف لحظه به لحظه شلوغ تر میشد.
من به سعید گفتم بابا بیا ببندیم بریم خیلی خطرناکه و با سعید از مغازه بیرون آمدیم و کرکره ی مغازه را پائین کشیدیم، ما تقریبا در آن راسته آخرین مغازه ای بودیم که داشتیم میبستیم.
سعید نشست تا قفل کرکره را بزند که یکباره یکی از همان بسیجی ها در آن شلوغی به طرف ما آمد، سعید نشسته بود که یکباره و بصورت غیر منتظره ای آن مزدور از بالای سر گلوله ای را به سعید شلیک کرد، خون از پشت سر سعید فوران زد، من دیگر نفهمیدم چه شد و فقط پریدم و سر سعید را محکم در بغل گرفتم و صدای فریاد و مبهم محیط شنیده میشد، فقط فریاد میزدم سعید، بابا ، پسرم….
و زمانی به خودم آمدم که دیگر سعیدم رفته بود.برای تحویل جنازه ی سعید مبلغ 8 میلیون تومان به عنوان پول گلوله از خانواده اش گرفتند و خیلی ها در محل ما این را نمیدانستند و ما تازه متوجه شده ایم.سران جمهوری اسلامی بدانند تا انتقام خون سعید ها، نداها ، سهراب ها و دهها نفر دیگر خواب را بر دیدگان خود و خانواده شان حرام میکنیم"

خوب این را می گویند حاکمیت عقلانیت وخرد در جامعه اسلامی .یک کاسب را که در حال بستن مغازه اش است به گلوله می بندند و بعد برای تحویل جنازه اش تقاضای 8 میلیون تومان پول می کنند .این اولین بار نیست که رژیم جمهوری اسلامی دست به چنین جنایتی می زند . در جریان اعدام زندانیان سیاسی در دهه 60 نیز رژیم بابت تحویل اعدام شدگان پول گلوله طلب می کرد .عقلانیت و خرد اسلامی حکم می کند جوانی را که در صحنه مبارزه نیست و در حال بستن مغازه اش است با گلوله بزنی بعد خانواده اش را بترسانی که حجله نزنید ، ختم نگیرید و برای گرفتن جسد 8 میلیون تومان پول نقد بیاورید . این است معنا ومفهوم خرد اسلامی؟

خامنه ای در ادامه سخنان اش افزود:

"رواج فضيلتهای اخلاقی در جامعه همچون هوای لطيفی است كه زمينه زندگی سالم را فراهم می آورد و انسان را از حرص ها ، جهالتها ، دنيا طلبی ها ، بغض های شخصی ، و سوء ظن به يكديگر باز ميدارد و به همين دليل است كه در اسلام تزكيه و رشد اخلاقی بر تعليم مقدم است ."

خامنه ای در جمع جانیانی از تزکیه و رشد اخلاقی صحبت می کند که دسته جمعی به دختر زیبای تهرانی_ترانه موسوی – تجاوز کرده و جسد او را برای پاک کردن آثار جرم  و جلوگیری از کالبد شکافی سوزانده و در بیابان های قزوین انداخته اند .آیا می توانید برای یک لحظه خود را جای والدین  و آشنایان ترانه موسوی بگذارید وخشم بی پایان تان را نثار این کلمات  و فرعون زمان نسازید؟برای خامنه ای ایران عبارت است همان جمع اوباشی که دورادورش را گرفته اند و بر دستانش بوسه می زنند . او درد ورنج میلیون ها خانواده ایرانی را که در اعتراض به وضعیت کنونی به خیابان ها آمده اند درک نمی کند . واقعا چه هوای لطیفی پیروان خامنه ای در جامعه ایرانی جاری کرده اند ! با چماق های شان ، با گازهای اشک آورشان ، با چاقو ها و قمه هایشان  و آلات و ابزار کشنده دیگری که به یکی از آنها با نقل قول از سایت خبری اندیشه اشاره می کنم:

"يكي از دلايل اعتصاب كاركنان بيمارستان حضرت رسول و برخي از مراكز درماني ديگر دستور مقامات قضايي جهت دستكاري پرونده هاي كشته شدگان بود. طبق اطلاعات رسيده بيمارستانها دستور دارند كه علت مرگ كشته شدگان را فوت در حين عمل جراحي و يا سكته قلبي ذكر کنند
به گزارش چريک آنلاين، بر اساس اطلاعات رسيده برخي از پزشكاني كه از اين كار ممانعت و آن را خلاف قسم‌نامه‌ي پزشكي و مغاير با اصول ابتدايي حقوق بشر اعلام کرده‌ و از انجام آن سر باز زده‌اند
در گزارش ديگري كه از برخي بيمارستان‌ها (به‌طور غير رسمي) منتشر شده تعداد سكته هاي مشكوك در جوان‌ها و نوجوان‌ها در چند روز اخير افزايش بي‌رويه‌اي داشته که در بررسي‌هاي انجام شده از سوي برخي مراكز درماني بيشتر اين افراد با درگيري‌ها ارتباط داشته و يا در آن به طور مشخص حضور داشته اند
در بررسي‌هاي انجام شده مشخص شد نيروهاي لباس شخصي از نوعي سلاح كه منحصرا شليك نوعي تير موسوم به ‌كريستال را به عهده دارد استفاده مي‌کنند که اين گلوله پس از اصابت به بدن ماده‌اي بر روي پوست رها مي‌كند كه سريعا وارد خون شده و پس از 24 ساعت منجر به سكته قلبي در فرد مي‌شود.. در علم شيمي، كريستال عنواني عمومي به هر نوع ماده خالص در حالت اشباع از نظر ساختماني و شيميايي گفته مي شود
زخم اين نوع گلوله در ظاهر بسيار سطحي بوده و به‌صورت يك نوع كوفتگي و يا خراش همراه با تورم ظاهر ميشود اما پس از 24 ساعت تاثير مهلك خود را گذاشته و فرد مضروب را از پاي در مي آورد
نکته مهم اين است كه اين كشته شدگان در شمارش مرگ و مير حاصل از درگيري‌ها شمارش نمي‌شوند"

اوج گرفتن اعتراضات توده ای  به شکل تظاهرات خیابانی، پیوستن هرچه بیشتر اقشار گوناگون به آن ، استفاده از انواع و اقسام تاکتیک های نافرمانی و اعتصاب عمومی که نمونه بسیار موفقیت آمیز آن را در شهرهای کردستان مشاهده کردیم و همراه آن شکاف در طبقه حاکم و زدوخورد سیاسی در بالا می رود تا به بحران سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم ابعادگسترده تری بدهد .دستگیری بسیاری از اعضای موثر طبقه حاکم از جمله بهزاد نبوی، حجاریان ، ابطحی ، جلالی پور و دیگران و برخورد خصمانه و رو در رو بین آخوند یزدی و آخوند رفسنجانی و بحث های طولانی و عبث در مورد مشروعیت و مقبولیت نظام از جمله مظاهر شکاف بین بالایی هاست. خامنه ای با علم بر این اختلاف و آگاهی از عمق و وسعت نارضایتی های توده ای سخنرانی روز مبعث خود را با  امید به درز گرفتن این شکاف در بالا بااین جملات پایان می دهد:

"نخبگان مراقب باشندزیرا در امتحان عظیمی قرار گرفته اند و موفق نشدن در این امتحان تنها مردود شدن نیست بلکه موجب سقوط آنها خواهد شد ."

21 جولی 2009