"تنفیذ و تحلیف" بر دریای خون

 

ارژنگ بامشاد

 

به دنبال تنفیذ مفتضحانه حکم ریاست رئیس دولت کودتا، مراسم تحلیف او نیز، از ترس مردم به پاخواسته،  زیر تمرکز سنگین نیروهای سرکوب انجام گرفت.  برگزاری مراسم تحلیف در روز چهاردهم مرداد در یک صد و سومین سالگرد انقلاب مشروطیت، که  توهین بزرگ  به این انقلاب و اهداف آن است، نشاندهنده ی  تلاش مذبوحانه کودتاچیان برای  قالب کردن مشروعه به جای مشروطه است. مردمی که یک صد و سه سال پیش مشروعه شیخ فضل الله نوری را نپذیرفتند، امروز به مراتب اولی، آن را نمی پذیرند و در همین مدت کوتاه،  برای احقاق حق حاکمیت خودشان، بسیاری خون های پاک نثار کرده اند. امروز بیش از پیش روشن شده است که کودتای دستگاه ولایت برای حاکم کردن مشروعه، خون های بسیاری بر زمین ریخته است. این کودتا، نه کودتای نرم و یا مخملی، بلکه کودتای خونینی است که ابعاد آن هنوز کاملأ آشکار نشده است. ادای سوگند  رئیس دولت کودتا، بر دریای خون جوانان، بی شرمی تمام عیار است.

 

دستگاه ولایت و نهادهای کودتاچی بر این باور بودند که تنفیذ و تحلیف حکم ریاست دولت کودتا، کار را تمام خواهد کرد. آن ها به این امید، دادگاه های نمایشی دستگیرشده گان اخیر و سران احزاب و جریانات اصلاح طلب را سازماندهی کردند تا مردم را دل سرد کرده و شرایط آرامی برای مراسم تنفیذ و تحلیف فراهم آورند. اما این بار هم محاسباتشات غلط از آب در آمد.

 

جوانان دلاور ، دختران و پسران پرشور و مردم به خشم آمده، هم در 12 مرداد، روز تنفیذ، و هم در 14 مرداد، روز تحلیف، با تظاهرات گسترده درمناطق تهران،  نشان دادند که نه تنها به نمایشات تلویزیونی کودتاچیان بی اعتناء هستند بلکه با خشم و نفرت فراوان تلاش های دستگاه ولایت و متحدین نظامی اش برای عادی جلوه دادن شرایط را بر نمی تابند. واکنش خشم آلود جوانان علیه کسانی که در مراسم تنفیذ و تحلیف حضور داشتند، بیانگر آن است که در کنار دشمن ایستادن برای مردم دیگر تحمل پذیر نیست. انفجار خشم مردم در تظاهرات 12 و14 مرداد به حدی است که تمامی شهر در قرق نیروهای سپاه و بسیج و انتظامی و لباس شخصی در آمده است و با این حال مردم در خیابان ها هستند و فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سر می دهند. این وضعیت در روز تحلیف به گونه ای بود که از صبح زود تمامی خیابان های منتهی به میدان بهارستان در قرق نیروهای سرکوب در آمده بود و حتی به متروهای در حال حرکت نیز اجازه توقف در این ایستگاه های "ملت" و"بهارستان"  داده نمی شد و رئیس دولت کودتا که ادعای آرای 24 میلیونی می کند، مجبور شده است با بالگردهای سپاه که مردم به آن لاشخور می گویند، به مجلس آورده شود.

 

اعتراض های گسترده ی مردمی علیه دولت کودتا و مراسم تنفیذ و تحلیف رئیس آن، تنها نشانه ی بی اعتباری آن نیست. هر چند مهمترین آن است. نگاهی به لیست غایبین در مراسم تنفیذ و عدم شرکت بخش اعظم  فراکسیون اقلیت مجلس در مراسم تحلیف، نشان می دهد که شکاف در نهادهای حکومتی نه تنها به بالاترین مقامات نیز رسیده است بلکه از عمق و شدت بی سابقه ای نیز برخوردار شده است. عدم شرکت رئیس مجلس خبرگان و بخشی از اعضای این نهاد، عدم شرکت تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، عدم شرکت روسای جمهور سابق، نخست وزیر سابق، روسای سابق مجلس شورای اسلامی، و عدم شرکت هیچ یک از اعضای خانواده خمینی، نشان از آن دارد، که دستگاه ولایت در انزوای نگران کننده ای گرفتار آمده است. تا جایی که حکم تنفیذ رئیس دولت کودتا را یکی از پادوهای بیت رهبری به احمدی نژاد داد. حکمی که همواره مرسوم بوده است که رئیس دولت قبلی باید به رئیس دولت بعدی تحویل بدهد. در این مورد قاعدتأ باید محمدخاتمی این کار را انجام می داد.

انزوای دستگاه ولایت و کودتاچیان متحدش تنها در میان مقامات حکومتی از برجستگی خاصی برخوردارنیست، بسیاری از روحانیون طراز اول نیز به تدریج از دستگاه ولایت دوری می جویند. آن ها نیک دریافته اند که دستگاه ولایت و کودتاچیان متحدش برای حفظ حکومتشان بر اجساد جوانان به خون غلطیده ی این ملت ایستاده اند. اجسادی که حتی از تحویل آن به خانواده هایشان وحشت دارند. از این رو، بسیاری از روحانیون طراز اول از این نگرانند که با درهم شکسته شدن دستگاه ولایت و کودتاچیان، نهاد روحانیت و مذهب رسمی شان نیز به کلی بر باد رود. همین نگرانی باعث شد ه است که با کودتا همراهی نکنند.

 

ایستاده گی دلاورانه مردم در برابر کودتای خونین دستگاه ولایت، گسترش شکاف در میان مقامات بالای رژیم و تبری جستن بخشی از دستگاه روحانیت از کودتا چیان، پایه های کودتای خونین 22 خرداد را به شدت لرزان کرده است.  اگر کودتای ضیاء ـ رضا خان توانست پیروز شود به قدرت دخالت دولت انگلیس بود و اگر کودتای سیاه 28 مرداد 1332 توانست پیروز شود به دلیل اتکای آن به قدرت دولت آمریکا بود که یک سلطنت منفور را بر کشور تحمیل کرد. کودتای کنونی با اتکا به دستگاه ولایت که  به شدت زیر ضرب مردم است و به نیروی سپاه و نهادهای وابسته به آن عملی شده است. شرایط کنونی حاکم بر کشور و برانگیختگی شدید مردم به خشم آمده که زیر فشار 30 سال سرکوب استبداد دینی به تنگ آمده اند، فضای مقاومت در برابر کودتا را به چنان گسترده گی کشانده است که آن را به سمت اقدام انقلابی مردم رهمنون می سازد. امری که رهبر کودتا نیز آن را دریافته است. او در مراسم تنفیذ، اقدامات انقلابی مردم را کاریکاتور انقلاب بهمن 57 دانست. چنین تعبیری هر چند از سر نخوت بیان شده، اما بیان ترس و نگرانی شدید او و اطرافیانش نیز هست. اگر درانقلاب بهمن تنها پس از دو سال حرکت های انقلابی ، جمعیت یک میلیونی به خیابان می آمدند، امروز در فردای کودتای خونین، سه میلیون نفر به خیابان ها آمدند و یک هفته در خیابان ها ماندند. اگر بانگ های "الله اکبر" و "مرگ بر شاه" مدت ها طول کشید که توده ای شود، ولی حالا، هر شب بانگ های "الله اکبر" و "مرگ بردیکتاتور" بر فراز بام ها فریاد می شود. فریادی که 50 هزار تومان نیز جریمه دارد. اگر انقلاب 57 پس از مبارزات بسیاری از جریانات و سازمان های سیاسی دوران سرکوب،  به سمت توده ای شدن می رفت و بسیاری از این نیروها، پس از انقلاب، تاثیرگذارهای روند های سیاسی کشور بودند، امروز جوانانی پرچم رزم را برافراشته اند که بسیاری آن ها را نسل غیرسیاسی می پنداشتند، نسلی که برخی  ادعا می کردند چون  مشغولیتش تلفن های همراه و موزیک های رپ و مدهای مو و لباس است ، پس سیاسی نیست، اما این نسل دلاور، برای احقاق حقوق اولیه خود،  امروز در برابر گلوله ایستاده است. گلوله هایی که سینه های نداها، سهراب ها، اشکان ها و صد ها نفر دیگر را شکافته است. اینجا نسلی در برابر کودتا ایستاده است و به سمت اقدام انقلابی در حرکت است، که نه  کودتای سیاه 28 مرداد را دیده است، نه انقلاب 57 را دیده است ، نه  سرکوب های دهه ی شصت را تجربه کرده است.

اقدامات اعتراضی جوانان نسل نو، در شرایط کنونی که شکاف در بالای حکومت و روحانیت هر روز گسترده تر می شود، باید که با جنبش های مردمی پیوند بخورد. این پیوند، می تواند هم تداوم این اعتراضات را تضمین کند، هم آسیب پذیری آن را کاهش دهد، هم هزینه های آن پائین بیاورد و هم امکان سوءاستفاده از آن را به حداقل برساند. پیوند با اعتصابات کارگری، با اعتراضات دانشجویی و دانش آموزی، با حرکت های جنبش زنان، با اقدامات مردم محلات و با مبارزات  خلق های تحت ستم، ستون های اقدامات توده ای را بتون آرمه می کند. در این راه باید گام برداشت. تنها از این طریق می توان با گام های استوار و با عزمی مصمم، کودتاچیان را به زیر کشید وبر ویرانه های حکومت دینی، قدرتی از آن مردم بنا نهاد.

 

http://bamschad.wordpress.com/

 

چهارده مرداد 1388ـ پنجم اوت 2009