" اکنون برنده های " انتخابات " 22 خرداد 1388 نگرانند که در تداوم نوعی از جنگ و گریز مابین حکومت و مردم، شکاف ایجاد شده مابین " نخبه گان " رژیم به درون نیروهای انتظامی ومسلح رژیم کشیده شود. امری که در آخرین ماههای رژیم شاه، با تشدید مبارزه مردم در همۀ سطوح، موجب تحلیل رفتن قدرت سرکوب نظام ستم شاهی و عاقبت سرنگونی آن نظام گردید."
احمد نوین
زمانی که در 18 تیرماه 1378 روزنامه سلام ، در رابطه با جنایت قتل های زنجیره ای مطالبی افشاگرانه منتشر نمود، بعوض تحقیق در مورد صحت و سقم آن روشنگری ها، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران، آن روزنامه را تعطیل نمودند. آن زمان دانشجویان دانشگاه تهران که در دفاع از حقوق دمکراتیک تلاش های پیگیری داشتند، در دفاع از حق انتشار آزادانۀ نشریات در ایران، جانانه بپا خواستند و صدای آزادیخواهانه خود را بگوش افکار عمومی رساندند. پاسخ عمله و اکره ولی فقیه حمله شبانه به خوابگاه دانشجویان در امیرآباد بود. این سرکوب آنچنان وحشیانه بود و مقاومت دانشجویان آنچنان مظلومانه، که دانشجویان دانشگاه تهران و بدنبال آن برخی از دانشگاههای دیگر ایران در دفاع از دانشجویان و مقاومت در مقابل اجحافات ولی فقیه، جنبشی را سازمان دادند که " شش روز ایران را لرزاند.". بگونه ای که هاشمی رفسنجانی گفت که دانشجویان " به دیرک خیمه انقلاب توهین نموده اند.". چندین روز قبل بدستور قاضی مرتضوی ( معروف به جلاد مطبوعات ) روزنامه " اعتماد ملی" متعلق به مهدی کروبی را تعطیل نمودند. به این علت که مهدی کروبی - پس از آنکه منابع متعدد دیگری نیز در رابطه با تجاوزات جنسی در زندانهای جمهوری اسلامی افشاگری نمودند - در نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی در همین رابطه نوشت : " .... برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نموده اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است. از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كرده اند به طورى كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديده اند و در كنج خانه هاى خود خزيده اند." البته بلافاصله دستور بازداشت روزنامه" اعتماد ملی" صادر نشد. پس از انتشار علنی این نامه که همانندانفجار بمب در صحنه اجتماع ایران منفجر شد و علی خامنه ای رهبر نظام را بلرزه در آورد، " شخصیت " های نامداری از جمله على لاريجانى رئيس مجلس ، با بیانات بی روحی تلاش نمودند که اَعمال شنیع آمران و عاملان آن جنایات را منکر شوند. اما، افتضاحات آنچنان گستردگی داشت که تلاش های مذبوحانه این " شخصیت " ها کمترین اثر مثبتی در افکار عمومی بجا نگذاشت. پس از آن در اولین جمعه پس از انتشار نامه کروبی، کُر ناهنجار امامان جمعه در سراسر کشور تلاش نمودند، باتکذیب خبر تکان دهنده تجاوز به جوانان مبارز و اسیر در زندانهای جمهوری اسلامی و فحاشی به مهدی کروبی ، به دفاع از ولی فقیه برخیزند. به واقع تلاش مزدورانِ طرفدار رهبرجمهوری اسلامی این بود که آن چنان فضای رُعب و وحشتی ایجاد نمایند که دیگر کسی ( از جمله مهدی کروبی ) دیگر جراًت نکند، به افشاگری در این مورد ادامه دهد. حمله ها، فحاشی ها و افتراهای گوناگون کمترین اثر بر اپوزیسیون مترقی رژیم نگذاشت و اینان کماکان همانند سه دهۀ گذشته نه تنها در مورد جنایات اخیر رژیم در رابطه با دستگیر شدگان جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران بر علیه تقلبات و اجحافات ولی فقیه، بلکه در این رابطه که شکنجه و تجاوزات جنسی در مورد مبارزان راه آزادی و برابری طلبی بطور سیستماتیک در مراحل مختلف وجود داشته است افشاگری های بسیار گسترده در داخل و خارج از کشور، انجام دادند. مهدی کروبی نیز که اکنون نه تنها موقعیت سیاسی و اقتصادی اش، بلکه احتملاً حرمت، آزادی و جانش نیز از جانب رقبای حکومتی به انحاء مختلف بخطر افتاده، در مقابل شانتاژهای دستگاه ولایت و مزدران اش، سکوت و یا عقب نشنی ننمود. او در پاسخ به مخالفان و دشمنانش در دستگاه ولایت، در مصاحبه ای با سحام نیوز در 22 مرداد گفت : " آخر چطور می شود که بدون آنکه تحقیقی صورت گیرد و جلسه ای تشکیل شود، می گویید این ماجرا کذب محض بوده است ...". او اضافه نمود : " البته در همین میان کسانی هم بودند که از انتشار آن برآشقتند و قصد آن دارند تا فضایی را ایجاد کنند که کسی جرات بیان مطالبی در این باره را نداشته باشد . یعنی فضایی ایجاد شود که اگر بچه های مردم را می کشند و یا کسی را در زندان مورد اهانت قرار می دهند ، خانواده هایشان را در مقابل در زندان تهدید کرده و کتک می زنند ، به خانه های مردم می ریزند و به اموال آنها خساراتی وارد می کنند، کسی جرات طرح این مطالب را نداشته باشد . " مهدی کروبی در این مصاحبه به گذشته نیز اشاره نمود : " در جامعه ای که قتل های زنجیره ای روی می دهد و مردم را می کشند و جنازه هایشان را در کنار خیابان رها می کنند ! و یا در جامعه ای که مصطفی مولایی مسئول دفتر بنده را ربوده و ان را در کیسه می اندازنند و کتک می زنند دیگر چطور افراد جرات ان دارند که بیایند و این مسائل را مطرح کنند . در جامعه ای که زنی را [ اشاره به ترانه موسوی ] در پاسداران با آن وضعیت به قتل می رسانند دیگر چگونه مردم احساس امنیت می کنند . ". " متاسفم از اینکه ....... افراد را در کهریزیک لخت می کردند و چهار دست و پا می نشاندند و سوار بر انها می شدند و به آنها می گفتند که صدای حیوانات را در بیاورید.[ اعمالی شنیع که ماًمورین شکنجه گر شاه با کریم پور شیرازی، روزنامه نگار شجاع آن دوران قبل از کشتن او بعمل آوردند.] ..... و یا اینکه برخی را دستگر کرده و انها را لخت کرده اند و روی هم خوابانده اند و آب بر روی انها ریخته اند. [ نظیر آنچه توسط شکنجه گران امریکائی، در زندان ابوغریب در عراق اتفاق افتاد ] حتی شنیده ام که هنگامی که افراد را شکنجه می کردند به آنها می گفتند با صدای بلند بگویید که مادرتان .... است ، مانند زمان قتل های زنجیره ای که به آن افراد می گفتند بگویید که من بچه مادرم نیستم! و سپس انها را در بیان ها کتک زده و رها می کنند. واقعا من از طرح چنین مباحثی احساس شرم می کنم . " " هرگز فراموش نکنیم که مردم ما در جامعه ای زندگی می کنند که خانم دکتر بنی یعقوب را به اتهام ارتباط با مردمی می گیرند و سپس جنازه اش را تحویل می دهند. آیا شما وجود اینها را کتمان می کنید ؟ امروز به جای اینکه این مسائل را پیگیری کنید بدون آنکه تحقیقاتی در صحت و یا سقم مطلبی انجام شود به دفاع از عملکردتان می پردازید؟ ". ( تمامی مطالبی در داخل کروشه [ ] آمده از نویسنده است. ). با این افشاگری ها، مهدی کروبی نشان داد که – در صورت امکان - دیگر مایل نیست که با دهن بند ولی فقیه به زندگی سیاسی و اجتماعی اش ادامه بدهد. بنظر میرسد که او از بسیاری از خط قرمزهای ولی فقیه عبور کرده است. علاوه بر اینها، از آنجا که توده های معترض به نظام، عملاً، نشان داده اند که چندین قدم از برخی از رهبران نافرمانِ ِ اصلاح طلب پیشرو ترند - بطور مثال به خواست آزادی دستگیر شدگان اخیر بسنده ننموده و خواست آزادی همه زندانیان سیاسی را مطرح نموده اند - در این مصاحبه مهدی کروبی بشیوه خویش از زندانیان سیاسی و حرمت آنان دفاع نموده و گفته است : " زندانیان سیاسی را به بند معتادین منتقل می کنند ." ،" زندانیان سیاسی را ارازل و اوباش محسوب می کنند." . و درخواست نمود که خود قربانیان سرکوب " بیایند و این مسائل را بازگو کنند تا ریشه این فسادهای اخلاقی و شکنجه های قرون وسطی خشکانده شود." . کروبی به این بیانات بسنده ننمود و با حمله به برخی از مخالفان سرشناس اش، آنان را با ارائه مصداق های روشنی، متهم نمود که دفاع شان از رهبر نظام، بعلت ترس از دست دادن موقعیتشان در نظام است. او گفت : "موضعگیری های شتاب زده تحت فشار صورت گرفته است............... چرا که آقای لاریجانی نگران آن است که به سرنوشت دکتر حداد عادل گرفتار شود و او را از ریاست مجلس حذف کنند و یا اینکه آقای بروجردی نگران تکرار سرنوشت دیگر دوستانش چون آقای افروغ در مجلس هفتم که او را از ریاست کمیسیون حذف کردند و یا سرنوشت مجید انصاری و محتشمی پور در مجلس ششم هستند . "..اینها همان کسانی هستند که نمی گذاشتند تا اصل ماجرای قتل های زنجیره ای برملا شود و افراد می کشتند و سپس پرونده هایی مبنی بر فساد اخلاقی برای آنان درست می کردند و حتی به آنها تهمت می زدند ." به واقع با این مصاحبه و افشاگری های دیگر، مهدی کروبی نشان داده است که در پشت سر خود پل هائی نمی بیند که برای حفظ آنها، بهائی بپردازد. بنظر میرسد که لااقل برای کروبی، راه خروج از بحران کنونی در میان بالائی ها، با کناره گیری علی خامنه ای از مقام رهبری جمهوری اسلامی گره خورده است. در میدان گسترده تراز درگیری های کودتاگران "انتخابات" اخیر و بازندگان آن " انتخابات " ، مبارزات مردم حق طلب در رویاروئی با نظام ولایت فقیه، همچنان ادامه دارد. بنابر خبرهای رسیده تعدادی از دستگیر شدگان اخیر از صبح 24 مردادماه دست به اعتصاب غذا زدند و بيش از 200 نفر از خانواده ها ی زندانیان سیاسی در مقابل درب دژبانی زندان اوين تجمع و اعتراض نمودند. اعتراضات ومبارزات مردم، به طرق دیگر نیز همچنان ادامه دارد. بعلاوه تاييد خبرهای شکنجۀ قرون وسطائی در زندان های ولی فقيه توسط مسئولين عالیرتبه رژيم - نظیر شکنجۀ تجاوز جنسی و ساير موارد ضد بشری - مو جی از نگرانی ونفرت در بين خانواده و مردم ايجاد کرده است. در خارج از ایران نیز اپوزیسیون رژیم و دیگر تبعیدیان و ایرانیان مقیم خارج نیز پس از کودتای " اتنخاباتی " خامنه ای – احمدی نژاد ، بطور خستگی ناپذیر و روزمره در افشاء جنایات رژیم جمهوری اسلامی و دفاع از مبارزات مردم ایران، با برگزاری صدها اکسیون، افکار عمومی در جهان را بر علیه رژیم سفاک جمهوری اسلامی بحرکت در آورده اند. دهها سازمان دفاع از حقوق بشر در همبستگی با مردم ایران، به بسیج افکار عمومی پرداخته اند و انزوای رژیم جمهوری اسلامی را بیش از پیش تشدید نموده اند. سازمان ديده بان حقوق بشر با صدور اعلاميه ای از حکومت ايران خواستار بررسی عملکرد و تعيين نقش "بالاترين مسئولين امنيتی" رژیم در ناآرامی های پس از انتخابات رياست جمهوری اخير شده است. بعلاوه خاطر نشان شده است که "برای بررسی اين آزارها بايد مستقيم رفت به سطوح بالا تا مشخص کرد چه کسی اين دستورات را داده است." ديده بان حقوق بشر پس از مصاحبه با تعدادی از شاهدين عينی حوادث اخير نتيجه گرفته که بسيج و نيروی انتظامی، با هماهنگی با يکديگر، به سرکوب معترضين به نتايج انتخابات رياست جمهوری پرداخته اند، و در رابطه با زندان کهریزک نیز اضافه نموده است که مقام های ارشد امنیتی رژیم ایران، مسئوليت کشته شدن و آزار معترضين در اين زندان را بر عهده دارند. و تاکید نموده است که :"حکومت بايد عملکرد مقام های عاليرتبه را مورد تحقيق قرار دهد و آمران اين آزارها را تنبيه کند.". برخی از فعالین جنبش زنان نیز اعلام نمودند که در رابطه با زندانیان سیاسی، تجاوز به مثابه يک شکنجه سيستماتيک، در زندان های جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. بطور مثال شادی صدر نوشت : " وقتی آذر آل کنعان (نينا اقدم) جلوی دوربين می نشيند و روايت تجاوز به خود را در زندان سنندج مستند می کند، وقتی رويا طلوعي، از تجاوز بازجو می گويد، وقتی منيره برادران در کتاب حقيقت ساده، از طاهره، دختری زيبا که بر اثر تجاوز پاسداری ديوانه شد، طاهره ای که بيشتر زندانيان زن تهران در دهه 60 خاطره اش را در ذهن دارند، می نويسد، وقتی جنازه زهرا کاظمی را سيمان می گيرند و شيرين عبادي، وکيلش در دادگاه می پرسد: "چرا لباس مقتول از اين ناحيه خاص پاره و خونی شده؟"، و وقتی نظريه پزشکی قانونی حکايت از تجاوز به زهرا بنی يعقوب در بازداشتگاه پايگاه بسيج همدان دارد. .... "تجاوز به زنان زندانی سياسي، در کنار تهديد به تجاوز و آزارهای جنسی ديگر که می تواند از سوی دستگير کنندگان، بازجويان، زندانبانان و حتی مقامات قضايی صورت بگيرد، خشن ترين نوع شکنجه ای است که آثار جسمی و به خصوص روحی آن با انواع ديگر شکنجه قابل مقايسه نيست. گزارشهايی از اعمال اين نوع شکنجه بر زندانيان سياسی زن پس از انقلاب، چه به شکل سيستماتيک و چه به صورت اتفاقی منتشر شده است. سيستماتيک ترين نوع تجاوز گزارش شده، تجاوز به دختران باکره ای که به دلايل سياسی به اعدام محکوم شده بودند، در شب پيش از اعدام بوده است. مستند اين گزارشها، گفته های متواتر خانواده های زندانيان سياسی دختری بوده که فردای اعدام، همراه با تحويل جنازه دخترشان، پولی به عنوان مهريه او تحويل می گرفتند. در اين گزارشها، دختران باکره به عقد موقت مردانی که زندان را در دست داشتند در می آمدند تا بکارت خود را از دست بدهند." واقعيت اين است که اثبات تجاوز و در حدی پايين تر، ساير آزارهای جنسي، به دليل اينکه اولا معمولا در شرايط پنهانی و به دور از چشم شاهدان احتمالی اتفاق می افتد و شرم قربانی يا ترس او، باعث سکوت و عدم مراجعه اش به نيروهای دولتی می شود، همواره سخت بوده است. اما همين جرم وقتی در چارچوب زندان، يعنی جايی که نيروهای دولتی و فرد يا افراد تجاوزگر يکی می شوند، جايی که قربانيان تجاوز در مقايسه با زنانی که حداقل در ظاهر آزادی عمل، آزادی حرکت و آزادی مراجعه به قوای دولتی را دارند، کاملا دست و پا بسته هستند. موضوع وقتی پيچيده تر می شود که تجاوز، علاوه بر ايجاد سلطه، ارضای شهوت جنسی و ناتوان کردن و منکوب ساختن قرباني، آن گونه که در انواع ديگر تجاوز مطرح است، به عنوان يک ابزار و روش شکنجه، برای تحقير، شکستن و اعتراف گيری و به طورخلاصه، منکوب سازی سياسی زندانی يا حتی گروه، حزب يا جريانی که زندانی جزيی از آن است، به کار گرفته شود. در چنين شرايطي، وظيفه همه نيروهای مستقل و مردمی اين است که تحليلی دقيق از ماهيت اين نوع تجاوز-شکنجه ارائه دهند که البته بدون کمک قربانيان آن، بسيار سخت خواهد بود. در مقابله با تداوم مبارز و مقاومت مردم و پافشاری بازندگان " انتخابات" اخیر در تداوم دادخواهی شان، آیت الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و امام جمعۀ موقت تهران، در خطبه های نماز جمعه 30 مرداد ماه 1388 به مناسبت آغاز کار رئیس جدید قوۀ قضائیه، از مردم معترض به عنوان اغتشاشگران یاد کرد و سئوال کرد که چرا : "سران اغتشاشات اخیر و کسانی که ریشۀ فتنه و ام الفساد بودند و بلوا را فرماندهی کردند دستگیر نشدند.". البته احمد جنتی نیم نگاهی به جانب هاشمی رفسنجانی و ... افکند و خاطر نشان نمود که " حامیان سران اغتشاش دست از حمایت از این افراد بردارند و آبروی خود را به خطر نیندازند.". و اضافه نمود که " بگذاراین افراد محاکمه شوند آبروی تو هم حفظ می شود. و برای دادن قوت قلب به جانیانی که با توسل به انواع و اقسام شکنجه ها، دادگاههای نمایشی خودزنیِ ِ دستگیر شدگان اخیر را براه انداخته اند، از سرکوبگران خواست که از تهدید نترسند و به کار خود ادامه دهند. رژیم جمهوری اسلامی، درمانده از متوقف کردن مقاومت و مبارزه مردم ، اکنون که عملاً دریافته است که با تشدید سرکوب و برگزاری " دادگاههای " نمایشی، نتوانسته است قدر قدرتی خویش در ذهن توده های حق طلب را تثبیت نماید، با اعزام کسانی نظیر احمد جنتی به نمازجمعه، تلاش مینماید با رجز خوانی، خود را از تک و تا نیاندازد. شرکت گسترده مردم در مقابله با رژیم " کودتای انتخاباتی " ، تسلیم نشدن بازنده های آن " انتخابات ( موسوی و کروبی) به هوا و هوس های اخیر رهبر نظام، تعادل قوا مابین رژیم و مردم را به نفع مردم بهم زده است و بتدریج میرود تا زیر پای خامنه ای را خالی نماید. اکنون برنده های " انتخابات " 22 خرداد 1388 نگرانند که در تداوم نوعی از جنگ و گریز مابین حکومت و مردم، شکاف ایجاد شده مابین " نخبه گان " رژیم به درون نیروهای انتظامی ومسلح رژیم کشیده شود. امری که در آخرین ماههای رژیم شاه، با تشدید مبارزه مردم در همۀ سطوح، موجب تحلیل رفتن قدرت سرکوب نظام ستم شاهی و عاقبت سرنگونی آن نظام گردید. شاید یکی از عللی که تا کنون از دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی جلوگیری نموه است، ترس رژیم ولایت فقیه ازهمین موضوع است. این موضوع با توجه به اظهار نظر یکی از نزدیکان به محمود احمدی نژاد اهمیت خاصی پیدا مینماید. بنا بر این اظهار نظر، محمود احمدينژاد تنها چهار ميليون راى دارد و 20 ميليون باقى مانده منتقد به اصل نظام هستند. شاید همین امر باعث شده باشد که در بین نمایندگان عضو فراکسيون اکثريت مجلس نیز نمونه هائی از افشاگری های "عاقبت اندیشانه " بروز نماید. یکی از همین نمایندان در 24 مرداد در مصاحبه ای با خبرنگار " موج سبز" گفته است " که حسين فدايي، نماينده تهران و دبيرکل جمعيت ايثارگران - از حاميان پر و پا قرص محمود احمدينژاد که در انتخابات دهم رياست جمهوری بود و با برخی مسئولان بيت رهبری نيز ارتباطات نزديکی دارد - مسئوليت اين بازداشتگاه [ کهریزک ] را در حوادث پس از انتخابات بر عهده داشته و اين موضوع برای کميته ويژه مجلس ثابت شده است.". آیا مردم مبارز کشورمان، با تداوم مقاومت و مبارزه شان، گرگ ها را وادار نموده اند که برای نجات خویش از خشم احتمالی مردم در آینده، کسانی را مابین خویش قربانی نمایند.؟ البته توجه به جنبه های دیگری از حوادث اخیر، نشان میدهد که هر چه بیشتر نقش رهبر نظام در سرکوب های اخیر آشکار تر میشود، بعوض منکوب شدن مردم، آتش خشم فروخفته سه دهۀ گذشته مردم، شعله ور تر میشود و جستجوی راه حل هائی که ، بنیاد قدر قدرتی رهبر نظام را میتواند بر باد دهد، بیشتر مورد توجه بخش هائی از رژیم قرار میگیرد. بنابر گزارشی که توسط بی بی سی، مخابره شد، مجمع نمايندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در ايران در نامه به رئيس مجلس خبرگان ( هاشمی رفسنجانی ) خواستار "بررسی های قانونی وفق اصل ۱۱۱ قانون اساسی" شده است که به موضوع عزل رهبری اختصاص دارد. این درخواست به واقع بطور تلویحی موضوع برکناری علی خامنه ای ( ولی فقیه کنونی ) را مطرح نموده است. واقعیت این است که مردم با سپر کردن میر حسین موسوی و مهدی کروبی، به واقع بگونه ای بی سابقه ( پس از دوران مبارزه در آخرین ماههای نظام سلطنتی در 1357 ) پای بمیدان مبارزه برعلیه نظام ولایت فقیه نهاده اند. مردم نه تنها از جباریت علی خامنه ای به تنگ آمده اند، بلکه در صورت امکان، خواهان پایان دادن به حیات این نظام جهل و جنون هستند. مردم به انواع و اقسام شیوه های ممکن نشان داده اند که پس از آنکه فریب سخنوری ها و وعده های پوچ روح الله خمینی را خُوردند و بهای سنگین آنرا چه قبل از جنگ، چه در دوران جنگ ایران و عراق، چه پس از آن، با پوست و گوشت و استخوان خویش پرداختند و فرصت های بسیاری برای دست یابی به جامعه ای آباد، آزاد و دمکراتیک را از دست دادند، اکنون مایل هستند که حق تعیین سرنوشتشان را، خود بدست بگیرند. دل بستن به وعده های پوچ این نظام، رفتن بدنبال سراب و از دست دادن فرصت های دیگری است.برای از کار انداختن ماشین اختناق و سرکوب رژیم ، برای جلوگیری از هرز رفتن و غارت نیروی کار و ثروت های جامعه، اولین گام ، رهسپار کردن این رژیم به گورستان تاریخ است. تجربه دو ماهۀ گذشته نشان داده است که هزینه تظاهرات خیابانی در حاکمیت نظام ولایت فقیه بسیار سنگین شده است. میبایست برای تقلیل هزینه و بالا بردن کارائی مقابله با سرکوب رژیم، اعتصاب کارگران و دیگر زحمتکشان کشور، با متوقف نمودن چرخ های تولید، صاحبان زر و زور را وادار به تسلیم نماید. میبایست با نافرمانی مدنی ، زیر پای رژیم را خالی و کشور را برای سرکوبگران، حکومت ناپذیر نمود. کارگران، زنان، جوانان، دانشجویان، معلمان، ملیتهای ساکن ایران و ... قادرند جویبارهای مبارزاتیشان را هماهنگ کرده و در پشتیبانی از مبارزات یکدیگر، از این جویبارها، رودهای خروشانی پدید آورند که عاقبت بتواند نه تنها رژیم جمهوری اسلامی ایران را سرنگون نماید، بلکه بتواند در مسیر پبشرفت های خویش حکومت اکثریت عظیم برای تامین منافع اکثریت عظیم را پایه ریزی نماید. به امید آنروز. گسترده تر باد مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم ایران زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم 30 مرداد 1388
|