رهبر منزوی و آبروباخته کودتا, فرمان ادامه سرکوب داده است

 

هیات تحریریه سایت راه کارگر:

سخنان خامنه ای در نماز جمعه تهران, در واقع سخنان رهبر وحشت زده, منزوی  و آبروباخته شکنجه گران, متجاوزان جنسی, امنیتی های قاتل و پاسداران فاسد و قاچاقچی بود که برای مردم و انبوه مخالفان رنگارنگ کودتا خط و نشان می کشید. تهدید و ارعاب, تاکید بر ادامه کودتا و سرکوب,  تناقض و آشفته گویی, و وحشت از مردم واجتماعات اعتراضی مردمی, محورهای اصلی تحلیلی از سخنان خامنه ای در نماز جمعه تهران است.

 از زمان صدور بیانیه خامنه ای در شب آغاز کودتا در پایان رای گیری های انتخاباتی تاکنون همه تلاش ها و فشارهای پشت پرده وی و دستگاهش در بیعت گرفتن برای کودتا در میان روحانیون با شکست روبرو شد و جز مشتی آخوند درباری برگماشته دستگاه ولایت که در نماز جمعه ها نعره می کشند, چهره های شناخته شده در میان روحانیون حاضر به تایید احمدی نژاد و کودتای نظامیان و امنیتی ها نشدند و برعکس صدای اعتراض و انتقاد به کودتا و جنایات بسیجی ها و لباس شخصی ها و پاسداران و شکنجه ها و تجاوزات جنسی و بیدادگری ها از هر سو بلند شد.

خامنه ای با اشاره به شیوه برخورد خمینی نسبت به مخالفانش و با گفتن این که "امام... قاطعیت از خود نشان می دادند" و ... "این گونه برخوردهای امام حتی در سطوح بالاتر از رییس جمهور هم دیده می شد" و تاکید بر این که "اگر کسی با اصول و امنیت مردم مخالفت کند, تحمل نخواهد شد و نظام مجبور است با آنها برخورد کند", در حقیقت به روشنی گفت که روحانیون بلندپایه مخالف اگر در برابر کودتا به اعتراض و انتقاد خود ادامه دهند با آنها برخورد خواهد کرد. اشاره او به "سطوح بالاتر از رییس جمهور" پیام روشنی بود به این که او برای حفظ تاج و تخت فقاهت و نجات کودتاچیان نه به روحانیون بلندپایه, نه به روسای جمهوری سابق و طبعا نه به رییس مجلس اسبق هم رحم نخواهد کرد و همه را از دم تیغ خواهد گذراند. خامنه ای همین تهدید مخالفان را در قالب تبیین شیوه حکومت داری امام اول شیعیان نیز مطرح کرد جایی که گفت که امام اول شیعیان "تا آنجا که امکان داشت با مخالفان ومعارضان با تسامح و خوش رفتاری برخورد می کردند, اما اگر در نهایت چاره ای باقی نمی ماند با قاطعیت مقابل آنها می ایستادند."

  تهدیدات خامنه ای در شرایطی که انزوی دستگاه کودتاچیان روز به روز بیشتر می شود روشن تر از هر زمان نشان می دهد که پشت دستگیری های روزهای اخیر افرادی مانند الویری و علیرضا بهشتی  خود وی ایستاده و با شمشیر از رو بسته قصد دارد از طریق "برخورد" با مخالفان و جلوگیری از اعتراضات  "اصول" و "امنیت" نظام را حفظ کند.

خامنه ای با این تهدیدات آشکار در واقع بار دیگر نشان داد که نه می خواهد, نه می تواند که نقش داور فراجناحی در کشمکش های قدرت میان گروهبندی های حکومتی را ایفا کند, بلکه رهبر کودتاست که  می خواهد با اتکا به تنها ابزاری که برایش باقی مانده  یعنی سرکوب و کشتار و شکنجه, کودتا  را با مرعوب و منکوب کردن مخالفان ادامه دهد. تهدیدات خامنه ای در عین حال اعترافی بود به انزوا و مشروعیت باختگی رو به افزایش دستگاه ولایی در میان روحانیون, و این برای رژیمی که خود را نماینده اسلام و مسلمین جهان می داند و منشا قدرتش را آسمانی فرض می کند, ضربه ای سهمگین و جام زهری کشنده است.

 سخنان خامنه ای در نماز جمعه تهران سرشار از تناقض و پریشان گویی بود. او که در 9 شهریور برای مقابله با گسترش دگراندیشی  و "شکاکیت" در مراکز دانشگاهی خواستار تجدید نظر در  تدریس علوم انسانی در دانشگاهها شد, به فاصله کمتر از دو هفته در نماز جمعه ادعا کرد که "اگر کسی یا جریانی عقیده ای مخالف داشته باشد و اصطلاحا دگراندیش باشد نظام با او کاری ندارد." همین ادعا نشان می دهد که  دستگاه ولایی زیر فشار شدید انتقادات و اعتراضات اجتماعی دچار آشفتگی و تناقض گویی شده است.

او در نماز جمعه "روز قدس را مظهر وحدت ملت ایران" خواند و "مقابله با اختلاف و تفرقه" را مورد تاکید قرار داد, و درست در همان نماز جمعه به طرزی مبسوط و مشروح به شرح اختلافات و تفرقه ها  در دوران عمر رژیم و شیوه سرکوب هر کدام از جریان های مخالف و تهدید و خط و نشان کشی برای مخالفان و منتقدان دستگاه ولایی و دولت برآمده از کودتا پرداخت و از این طریق نشان داد که وقتی از "وحدت" سخن می گوید وحدت فاشیستی و ذوب شدن در ولایت شخص خودش را در نظر دارد و منظورش از راههای تامین "وحدت" میان مسلمانان از طریق "مقابله با اختلاف و تفرقه" قلع و قمع و کشتار و سرکوب و بستن هر صدای دگراندیش و منتقد و معترض به شیوه حکومتداری فاشیستی اوست.

فراتر از همه, سخنان خامنه ای بیان وحشت او از بهره برداری  مردم از راهپیمایی روز قدس و تبدیل این راه پیمایی فرمایشی سالانه به روز اعتراض به کودتا و سرکوب و شکنجه در سراسر ایران است؛ وحشتی که این روزها دارد رژیم را به تدریج مچاله می کند. زیرا هر فرصت برای تجمع اعتراضی و بویژه فرصت هایی که زمینه ساز تجمعات وسیع توده ای اعتراضی باشند, انزوای آن را به سطح می کشد, روحیه دستگاه سرکوب را ضعیف تر می کند, و در مقابل به معترضان قدرت و جسارت می بخشد و همبستگی آنها را تقویت می کند. و نیز روشن است که اگر بسیاری از فرصت های گردهم آیی ها و مناسبت ها و سالگردها بتواند از چنگ دستگاه تبلیغاتی رژیم کودتا خارج شود و به امکانی برای اعتراض به سرکوب و شکنجه و کشتار جوانان تبدیل شود, رژیم به تدریج قدرت تعرضی خود را یکی از مهم ترین حوزه های تبلیغاتی یعنی اجتماعات عمومی از دست می دهد و دیگر قادر نخواهد شد که از این اجتماعات به عنوان دلیلی برای مقبولیت خود در میان مردم بهره برداری کند. جلوگیری از برگزاری مراسم شب های احیا و جلوگیری از برگزاری مراسم طالقانی در هفته اخیر به همین دلیل صورت گرفت, و حالا کودتاچیان با کابوس راهپیمایی روز قدس روبرو شده اند. خامنه ای در سخنانش وحشت از اجتماع اعتراضی جدید توده ای را به نمایش گذاشت, تا حدی که از "مردم" ( که در واقع منظورش همان بسیجی ها و پاسداران, لباس شخصی ها و امنیتی هاست) خواست  "مراقب باشند که برخی از اجتماعات روز قدس  برای ایجاد تفرقه استفاده نکنند". این اشاره خامنه ای نشان می دهد که کودتاچیان به دست و پا افتاده اند و در جستجوی راهی برای جلوگیری از بهره برداری مردم از راهپیمایی روز قدس هستند.

 

 تهدیدات خامنه ای بر علیه روحانیون  سرشناس مخالف و روسای جمهور سابق , اشاره او به این که مخالفت  با نظام "تحمل نخواهد شد و نظام مجبور است با آنها برخورد کند", چشم انداز دور جدیدی از سرکوب ها و در نتیجه تعمیق و گسترش شکاف در رژیم  را بوجود آورده است.

 

می دانیم که بخشی از جنایات شنیع نیروهای امنیتی و انتظامی در کهریزک و کشتارهای وحشتناک صورت گرفته از سوی بسیجی ها و پاسداران پس از سخنرانی تهدید آمیز خامنه ای در نماز جمعه 29 خرداد صورت گرفت, اما  آن تهدیدات و آن جنایاتی که پس از آن صورت گرفت نه تنها به تحکیم موقعیت رژیم کودتا کمک نکرد که تنها خشم و نفرت مردم را شعله ورتر ساخت و حاصل آن فریادهای خشمیگن "مرگ بر دیکتاتور" بود که جایگزیم خواست بازپس گیری آرای مصادره شده و ابطال انتخابات شد. حالا هم سرنوشتی بهتر در انتظار تهدیدات جدید خامنه ای نیست. ارمغان دستگاه ولایی و نظامیان همدست آن با بستن شمشیر از رو و تلاش برای ورود به فاز دوم کودتا  رسوایی بیشتر, انزوای وسیع تر و سرانجام سقوط و نیستی خواهد بود.