پرده ها بیش از پیش، فرو می افتند!

احمد نوین

" اعتلای مبارزات مردم حق طلب ، گسترش خواست های آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه، بهم پیوستن جویبارهای مبارزاتی و پدیداری رود خروشان مبارزات سراسری و پیگیر مردمان استثمار شده و لگدمال شده و سازماندهی این مبارزات در سطح کشوری، و جلب همبستگی بین المللی به حق مردم ایران در تعیین سرنوشتشان، میتواند نظام جهل و جنایت حاکم بر کشور ما را  به گورستان تاریخ روانه نماید."

 

دستگاه عریض و طویل ولایت فقیه  در طول سه ماهۀ گذشته در مقابله با اعتراضات توده حق طلب، برای حفظ اقتدار شخص ولی فقیه در ذهنیت مردم، از هیچ درنده خوئی  خودداری ننموده است.

اما، تداوم مبارزه و مقاومت مردم بجان آمده در مقابل سرکوبها و اجحافات حاکمیت، نشان میدهد که در این نبرد سرنوشت ساز، توده های ناراضی تسلیم نشده و دستگاههای سرکوب رژیم  قادر نشده است آب رفته را به جوی باز گرداند.

اصلاح طلبان دولتی نیز با تشدید  شکاف مابین آنها و دستگاه ولایت فقیه – با تکیه بر نیروهایشان در سیستم حکومتی و با توجه به مقاومت توده مردم در مقابل فشارهای دستگاه ولائی و شخص ولی فقیه ، که حالتی انفجاری در جامعه بوجود آورده است ، به مقاومت خود دامه میدهند. اصلاح طلبان ضمناً آگاهند که در صورت عقب نشینی، نه تنها در عرصۀ سیاسی،اقتصادی و اجتماعی بازنده خواهند بود، بلکه احتمالاً آزادی و جانشان نیز میتواند بخطر افتد .

ولی فقیه و دستگاه مافیائی اش، به شیوه گذشته، در تمام سه ماهۀ گذشته با توسل به انواع و اقسام تهدیدها، بگیر و ببندها و شکنجه ها – حتی تجاوز  جنسی به برخی از دستگیرشدگان اعتراضات اخیر -   تلاش کرده اند که علاوه بر عقب راندن توده های ناراضی، سران جناح اصلاح طلب دولتی را هم به تسلیم ویا لااقل انفعال بکشانند.

علی خامنه ای که در آغاز جنبش اعتراضی اخیر، مخالفان خویش در نظام را به وابستگی به بیگانگان متهم میکرد و پس از مدتی آنان را از این متهم مبرا نمود و مدعی شد که تحرکات مبارزه جویانه مردم از خارج از کشور هدایت میشود، اکنون در  خطبه نماز جمعه 20 شهریور بار دیگر شمشیر را از رو بسته ومخالفان خویش را به سرکوب بيشتر تهدید نموده و با اشاره به دوران خمینی جلاد اظهار داشته است که "اين گونه برخوردهای امام حتی در سطوح بالاتر از رييس جمهور هم ديده می شد"، به واقع در این سخنان علی خامنه ای دامنه تهدیدات را از محدودۀ مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی فراتر برده و هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص نظام را نیز تهدید کرده است.  سپس برای پیشگیری از اعتلاء مبارزات مردم در روز قدس، اعلام خطر کرده و گفته است " مراقب باشند که برخی از اجتماعات روز قدس برای ايجاد تفرقه استفاده نکنند". علی خامنه ای از منظر خویش تاریخ تشدید مبارزات مرد را به دهۀ گذشته نسبت داد و بطور ضمنی اشاره کرد که مبارزات کنونی با " با تحرکاتى که در 10 سال گذشته هم گاهى انجام داده اند" مرتبط است.

سران سپاه پاسداران نیز که بظاهر تا کنون از دخالت در امر سیاست منع میشدند، اکنون به میدان آمده و آشکارا با ایراد اتهام خیانت به رهبران اصلاح طلب دولتی نظیر مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی، آنان را را تهدید به مجازات های شدید مینمایند. با گذشت زمان، برخی دیگر از  صاحب منصبان متمایل به دستگاه ولائی نیز در حمله به جنبش اعتراضی اخیر و رهبران اصلاح طلب دولتی، همانند ولی فقیه، شمشیر از رو بسته و آشکارا خواهان دستگیری و مجازات کسانی نظیر مهدی کروبی، و میرحسین موسوی شده اند.

واقعیت اینست که اگر توازن قوا به ولی فقیه و دولت کودتائی تا کنون امکان داده بود، همه سران درجه اول اصلاح طلبان دولتی را دستگیر و به سیاهچال های نظام فرستاده  بودند. اما، رهبران کودتا میدانند که در صورت پیشروی بیشتر در مقطع کنونی، احتمال دارد که در بین نیروهای انتظامی و امنیتی نظام نیز شکافی های جبران ناپذیری بوجود آید که در انتها، خود آنان را نیز ببلعد.

تشدید جّو رعب و وحشت توسط ولی فقیه و دولت کودتائی، اما، تا کنون رهبران اصلاح طلبان حکومتی را از میدان تبلیغاتی بدر نکرده است. میرحسین موسوی با انتشار بیانیه 11 ماده ای، ضمن اعلام وفاداری به نظام جمهوری اسلامی، در رابطه با خواست های ذیل صحبت بمیان آورده است :

تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضائی و برابری در مقابل قانون، تفکیک ناپذیری آزادی، مصونیت مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه ها، استراق سمع و هرگونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تعریف جرم ساسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه.

هرچند که مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی، اختیارات " خدای گونه " ولی فقیه او را بر فراز همه ارگان ها و قوانین و حقوق مردم قرار داده است، تا بجائی که در زمان ریاست مهدی کروبی بر مجلس شورای اسلامی، حکم حکومتی ولی فقیه قادر بود که لایحه "آزادی مطبوعات" را از دستور کار نمایندگان مجلس خارج نماید، اما، بیان این خواست ها و تبلیغ آن در میان مردم حق طلب، هرچند که در تناقص با کلیت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، اما، در سطح وسیع تری به پراکندن آگاهی در بین مردم به پا خواسته میتواند یاری برساند.

هرچند که مبلغان اصلاح طلب دولتی در آینده نتوانند به عهد خویش وفا نمایند. اما، آنچه با توجه به   محتوای نظرات میرحسین موسوی دریافت میشود، این است که در نظام اسلامی مطلوب میرحسین موسوی، نقش ولی فقیه چیزی در حّد ملکه انگستان میباشد. یعنی که ولی فقیه سلطنت نماید نه حکومت! امری که واکنش شدید دستگاه ولایت را برانگیخته است، تا آنجا که روزنامه کیهان نوشت ؛ بیانیه 11 ماده ای موسوی را سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ( سیا ) تهیه نموده است.

مهدی کروبی نیز مدعی است که " همچنان با قدرت و محکم در میدان ایستاده" است و سرکوب های دولت کودتائی، او را در پایداری مصمم تر نموده است. او در رابطه با دخالت های روز افزون سپاه پاسدار در امور کشور از جمله وظائف پزشکان، اعلام داشت که " پيشتر دعوی ما اين بود که نظاميان چرا دخالت در اقتصاد و سياست می کنند و اکنون می بينيم که اشتهای نظاميان با حسابت و سياست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند." و ابراز نگرانی کرده و هشدار داده است که" سپاه ممکن است بزودی قضاوت را هم بدست گیرد.".  که بواقع اشاره به گسترش سلطه دولت پادگانی محمود احمدی نژاد است. کروبی هشدار داده است که در شرایط کنونی " هر اتفاق ناگوار و ناشایستی در جمهوری اسلامی ممکن شده است و دیگر هیچ چیز دور از انتظار نیست.". کروبی لااقل در این مقطع نشان داده است که در مقابل دستگاه ولایت مایل نیست سکوت پیشه نماید. او حتی اعلام نموده است که تنها با کشتن او میتوانند او را به سکوت بکشانند.

سایت سحام نیوز نیز با نقل قول از بیانیه جوانان عضو حزب اعتماد ملی مینویسد که " در واقع رفتارهای نیروهای امنیتی و قضایی در روزهای اخیر کاریکاتوری از اقدامات نهادهای امنیتی در دهه 50 است." و این اولین بار نیست که شقاوت های جمهوری اسلامی ایران با  دوران حکومت سلطنتی پهلوی ها مقایسه میشود.

در این میان جنبش اعتراضی توده ای مردم ناراضی که با طرح خواست ها و شعارهای رادیکال نظیر " مرگ بردیکتاتور، " زندانی سیاسی آزاد باید گرد"..... و با خواست برقراری آزادی و جمهوریت و سپردن حق تعیین سرنوشت بدست خود مردم، به مقابله با دستگاه ولایت فقیه برخواسته و با سپر کردن برخی از رهبران اصلاح طلب دولتی، برچیدن دستگاه ولایت فقیه (دیرک خیمه نظام ) را میطلبید.

این جنبش با وجود آنکه در این مرحله، توان تداوم مبارزه به شکل تظاهرات میلیونی را به تدریج از دست داده است، اما، در عین حال از تسلیم شدن سرباز زده و در جستجوی راه و روش دیگری برای مقابله با نظام و بویژه دستگاه ولایت و شخص ولی فقیه است. بنا بر اطلاعات و اخبار منتشر شده ، در جبهۀ درخواست های مطالباتی،اما ، هر 5 روز یک بار کارگران دست به اعتصاب میزنند.

با نزدیک شدن به بازگشائی دانشگاهها، احتمال آغاز دوره جدیدی از مبارزات دانشجویان در صحن دانشگاهها با دولت کودتا، لرزه بر اندام کارگزاران رژیم انداخته است. تا جائی که این روزها شاهد رجزخوانی کارگزاران دستگاه ولایت در مقابله با تحرکات احتمالی دانشجویان میباشیم.

سرکوب وحشیانه جنبش اعتراضی اخیر، توسل به شکنجه و تجاوز جنسی بر علیه مخالفان ولی فقیه، کشتن جوانان معترض در میادین، خیابان ها و زندان های جمهوری اسلامی ایران، راه اندازی بیدادگاههای دسته جمعی اصلاح طلبان دولتی و وادار کردن آنان به گفتارهائی که توسط بازجویان شکنجه گر به آنها دیکته شده است، بازداشت های زنجیره ای مهره های سرشناس اصلاح طلبان دولتی از جمله بازداشت های اخیر مرتضی الویری و علیرضا بهشتی ( مشاوران موسوی و کروبی )، سردار مقدم (مسئول ایثارگران ستاد انتخاباتی موسوی )، پلمب دفتر مهدی کروبی و ضبط اسناد این دفتر، دستگیری سر دبیر سایت اعتماد ملی، حملات شدید به رهبران اصلاح طلبان دولتی و خواست بازداشت و مجازات آنها، در کنار نرمش ظاهری در مقابل سران کشورهای 5+1 ، همگی نشانه هائی از تلاش ولی فقیه و دولت کودتائی اش برای سفت کردن زمین زیر پای خودشان است.

دستگاه ولائی در حین الدرم بلدرم های ماههای اخیرش، دیگر قادر نیست موقعیت پیشین رهبر نظام را، همانند گذشته حفظ نماید. مردم بجان آمده پس از تقلب " انتخاباتی" دوره دهم ریاست جمهوری ، با دخالت شجاعانه و میلیونی شان ، پایه های اقتدار رژیم را لرزاندند و موسوی و کروبی را به شیوه ای رادیکال، در مقابل ولی فقیه و دولت کودتا قرار دادند. این دخالت مردم آنچنان  شکاف در بالا را تشدید نمود، که بنظر میرسد که علی خامنه ای دیگر قادر نیست که همانند گذشته مابین " بال های انقلاب" تعادل برقرار نماید. همین معضل است که موقعیت بلامنازع پیشین علی خامنه ای را دستخوش بحرانی بی سابقه نموده است.

رهبر بی رمق نظام - علی خامنه ای - در شرایط فعلی  از جانبی با تکیه بیش از پیش به دولت کودتا، نظامیان بورکرات همراه خویش در سپاه و دیگر دستگاههای نظامی و شبه نظامی که در موقعیت فعلی میتواند بدانها تکیه نماید، اگر دستور قلع و قمع نهائی اصلاح طلبان دولتی را صادر نماید، در آینده همانند گروگانی در دست این تکیه گاهها، خوار، زبون و مجری اوامر آنان خواهد شد. هیچ نیروی نظامی پس از کسب قدرت سیاسی و تحکیم مواضع اش، قدرت را در سینی زرین به کسی اهدانخواهد کرد. حتی اگر این کس، علی خامنه ای باشد.

از جانب دیگر در این مقطع، چرخش ( هر چند نامحتمل ) علی خامنه ای بطرف اصلاح طلبان دولتی و از جمله هاشمی رفسنجانی، در آینده او را در موقعیت فرودستی در مقایسه با اصلاح طلبان دولتی قرار خواهد داد. لذا این چرخش نیز موقعیت " خداگونه " علی خامنه ای را در آینده تضمین نخواهد کرد.

 حتی اگر علی خامنه ای دستور قطعی به حذف نهائی اصلاح طلبان دولتی با سرکوبی خشن تر را صادر نماید و در پایان کار "پیروز" نیز بشود و بتواند موقعیت خود را حفظ نماید ، نظام جمهوری اسلامی در پایان این منازعه بسیار ناتوان تر از وضعیت کنونی خواهد بود. این سرنوشت محتوم همه مستبدانی است که با تکیه بر توده ها کشور را اداره نمیکنند و بشیوه ای فاشیستی "فرزندان " خود را میبلعند و در زمان فترت با خواری وزبونی از اریکه قدرت بزیر کشیده میشوند.

آنچه از شواهد و قرائن بر میآید، پایان کار علی خامنه ای ( ولی فقیه ) در نظام جمهوری اسلامی آغاز شده است. اینکه این پروسه تا چه زمانی بطول انجامد، از جانبی بستگی به تحولات درون نظام و از جانبی بستگی به همت توده های سازمان داده شده جهت بدست گرفتن سرنوشتشان دارد.

با توجه به تبلیغات اصلاح طلبان دولتی، بنظر میرسد که آنان دست اندر کار سازماندهی جدیدی در میدان مقابله با ولی فقیه، دولت کودتائی و نیروهای آنان هستند. سازماندهی ای که در صورت دستگیری کسانی نظیر میرحسین موسوی و یا کروبی، تداوم کارشان را تامین نماید. زیرا دستگیری این دو تن و حتی بازداشت هاشمی رفسنجانی ( محصور در خانه مسکونیش و یا .... ) امری خارج از تصور نیست.

 امروز بنابر اطلاعات و اخبار رسیده از داخل کشور به رسانه های همگانی اخطار شده است که در رابطه با " انتخابات " دوره دهم ریاست جمهوری ، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، مجاز به انتشار مطلب و خبر نیستند. بعلاوه صاحب منصبان نظام نیز اعلام نموده اند که در مراسم روز قدس، هر مخالفت خوانی با سیاست ها و عملکردهای جاری دولت کودتا، رهبر نظام – علی خامنه ای - به مثابه خیانت به نظام بشدت سرکوب خواهد شد. امری که نه نشانه قدرت رژیم، که نمایگر ضعف و نگرانی مسئولان نظام از تداوم اعتراضات مردم بر علیه نظام جمهوری اسلامی دارد. زیرا آنان بخوبی آگاهند که با نابودی ولی فقیه در این نظام، دیر و یا زود، همۀ نظام جهل و جنایت به گورستان تاریخ رهسپار خواهد شد.

در چنین جّوی، کسانی مانند فاطمه حقیقت جو جهت تقویت و رهبری تحرکات متمایل به اصلاح طلبان دولتی  به خارج کشور مسافرت نموده اند. کنفرانس هائی با شرکت شخصیت های سرشناس احزاب و یا محافل قدرت در جوامع غربی و هیئت های نمایندگی اصلاح طلبان دولتی برگزار میشود. تظاهرات نمایشی با صرف بودجه های لازم در کشورهای اروپائی بیش از پیش برگزار میشود. هواپیماهائی پرچم سبز حمل مینمایند. درشکه های توریستی و یا قایق هائی با مسافرین حامل پارچه های سبز در شهرها و مجرای آبی مختلف بحرکت در میآیند. محسن مخملبات در پی کنفرانسی  در استکهلم – سوئد – در مصاحبه ای به قدرت های غربی وعده میدهد که در صورت پشتیبانی از اصلاح طلبان دولتی در ایران، پس از دستیابی آنان به قدرت سیاسی، منافع این قدرت ها در ایران را تامین خواهند کرد.

برای آشنائی بیشتر با عمق نظرات برخی از سخنگویان اصلاح طلبان دولتی در خارج از کشور، توجه شما را به گوشه هائی از سخنان اخیر فاطمه حقیقت جو و محسن مخملباف که در سمیناری در باره تحولات اخیر ایران و  جنبش اعتراضی جدید مردم برگزار شده بود ( در دومین هفته سپتامبر ، به ابتکار سازمان جوانان سوسیال دمکرات سوئد و همکاری مرکز اولف پالمه در ساختمان مرکزی حزب برگزار شده بود ) جلب مینمایم. این سمینار با شرکت محسن مخملباف، فاطمه حقیقت جو، مهرانگیز کار و احمد باطبی و برخی از کارگزاران و سیاست مداران حزب سوسیال دمکرات های سوئد برگزار شده بود. البته باید توجه داشت که شرکت کنندگان ایرانی پانل کنفرانس،مخلفتی با بیانات یکدیگر نداشتند.(بیانات از رادیو همبستگی گرفته شده است.).

فاطمه حقیقت جو (بعنوان کسی که با رهبری اصلاح طلبان در تماس است)؛ با استناد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، روشن میشود که 17 اصل آن توسط ولی فقیه و احمدی نژاد و سپاه و ... نقض شده است..... اگر جنبش ادامه پیدا کند، ممکن است مردم درخواست تغییر قانون اساسی را بدهند و آنگاه....آقای موسوی هم از درخواست مردم هم، حمایت خواهند کرد.

در مقابل این سئوال که مسئله اصلاح طلبان کدام است؛ احمدی نژاد؟ دولت کودتا؟  و یا کُل سیستم جمهری اسلامی ؟ فاطمه حقیقت جو پاسخ میدهد ؛ .... اگر رژیم بهبود وضع را مسدود کند و به تقاضای مردم پاسخ ندهد، طبیعی است که مردم هیچ تعهدی ندارند به آن رژیم. اگر همچنان آن رژیم ... نخواهد هیج تغییری را بپذیرد ... جلوی تقاضا ها را سّد بکند، منجر به تغییر رژیم خواهد شد.

حقیقت جو دررابطه با دید اصلاح طلبان در رابطه با اتحادیه اروپا، گفت  ؛ درست است که کشورها منافع آنی و فعلیشان را مّد نظر قرار میدهند، ولی، معمولاً یک برنامه بلند مدت، یک منافع بلند مدت دارند و به آن منافع بلند مدت توجه دارند..... به نظر من منافع بلند مدت اتحادیه اروپا در حمایت از جنبش مردم ایران است. ( البته در این مورد حقیقت جو در رابطه با این ادعا، استدلالی ارائه ننمود.).

حقیقت جو در رابطه با تحولات داخل کشور گفت ؛ فکر میکنم جنبش ادامه پیدا خواهد کرد. شکاف بیشتری در درون نخبه گان سیاسی و مذهبی خواهیم دید و این زمینه پیروزی جنبش را فراهم میکند. این تعارض بین نخبه گان، یک تعارض بسیار جدی است.... زمانی که این تعارض عمیق تر شود، با دستور و فرمان، این تعارض قابل حفظ نیست و ما شکاف عمیقی را بزودی در درون حاکمیت خواهیم دید. بزودی، منظورم 6 ماه آینده نیست.

محسن مخملباف گفت ؛ رهبری این جنبش خیلی زنجیره ای است. یعنی گروه های مختلف میتوانند یک حرکت راه بیاندازند و بقیه بدنبالشان بروند.

او در مورد زنجیره سبز گفت ؛ ستاد آقای موسوی میگفتند، ما در جریان نبودیم. که کی این را راه انداخت. ما هم بدنبالش رفتیم....

در بارۀ افق مبارزه، محسن مخملباف گفت مسئله او ؛ مبارزه گام به گام با استبداد است.... من شخصاً فکر میکنم که مبارزه با خامنه ای و اصل ولایت فقیه خیلی جدی تر است. همین طور تحجر.. 

او در بارۀ سیستم مورد علاقه اش گفت ؛ من امیدوارم روزی بشود که ما بتوانیم برای چهار سال یک رئیس جمهور انتخاب کنیم. بدون در نظر گرفتن اینکه ایدئولوژی آن کدام است. مرامش چیست. و اگر نتوانست کار بکند، چهار سال بعد عوض کنیم....

انتظاراتش در رابطه با اتحادیه اروپا را اینگونه توضیح داد ؛ منفعت و سود جوئی هم خصلت دولت ها شده است و هم [خصلت] حتی مردم جاهای مختلف شده است......دولت ها بر حسب منافعشان ...... به سرنوشت بشر فکر میکنند. اما من فکر میکنم که اصرار دمکراسی خواه ها، میتواند اثر بگذارد. ما در صحبت با مسئولین کشورها متوجه میشویم که بعد از یک ساعت صحبت، چیزهائی در ذهن آنها عوض میشود.

ما از انها میخواهیم؛ به منافع دراز مدت خودتان فکر کنید. اگر در ایران دولتی دمکراتیک بر سر کار آید، خیلی به منافع شما هم کمک میکند...... ( آقای مخملباف نیز استدلال نکرد که به چه علت اگر دولت دمکراتیکی در ایران بر سر کار آید، به منافع دول غربی کمک خواهد کرد.).

مخملباف در تنفس بین جلسه، به برخی از پرسش های حاضرن پاسخ داد. در این پاسخ ها و اظهار نظرها، او از جمله از حمله نظامی جورج دبلیو بوش ( ریس جمهور سابق امریکا ) و ارتش امریکا به افغانستان دفاع کرد و در این رابطه حمله نظامی به ایران را بعنوان یک تاکتیک، رَد نکرد.  بعلا وه او با اشاره حمله نظامی متفقین به آلمان هیتلری گفت ؛ ایران دارد بمب اتمی میسازد.... به دنیا باید بگوئیم گول نخورید، کاری را که میخواهید بعداً، 6 ماه دیگر، یک سال دیگر بکنید، لطفاً زودتر بکنید.

بنظر میرسد که محسن مخملباف از احتمال وقوع انقلاب ( که مردم مسلح شوند و در یک جنگ داخلی رژیم جمهوری اسلامی را بزیر بکشند و از این طریق به حق تعیین سرنوشت خویش دست یابند، بعلت خونریزی هائی که مزدوران انیفورم پوش و "لباس شخصی ها "ی رژیم، به مردم تحمیل خواهند کرد) بشدت نگران است، اما ، با وجود آنکه نمونه های فجایع افغانستان و عراق پس از حمله ارتش های قدرت های غربی به این کشورها در مقابل چشم افکار عمومی قرار گرفته است، کمتر نگران است و به رهبران قدرت های غربی میگوید ؛ " کاری را که میخواهید بعداً، 6 ماه دیگر، یک سال دیگر بکنید، لطفاً زودتر بکنید.".!  شاید محسن مخملباف توجه ندارد که ارتش های دول غربی ( مثالا آمریکا ) که رژیم جمهوری اسلامی رادر حمله ای نظامی از پای در آورند، قدرت را به مردم ایران هدیه نخواهند کرد و در صورت امکان، با جایگزینی دولتی دست نشانده، کار را به پایان خواهند رساند.

سئوالی که در اینجا میتواند مطرح شود اینست ؛ آیا حمله ارتش های دول غربی به کشورهای افغانستان و عراق بعلت دلسوزی رهبران این دول غربی برای مردم تحت ستم این کشور ها بود. آیا قصد جورج دبیلیو بوش استقرار دمکراسی در عراق بود و یا دستیابی به موقعیت برتر سوق الجیشی و دست اندازی بلامنازع به منابع نفتی بود که، بگفته آن ژنرال ارتش امریکا "نمیدانم چرا نفت های ما در صحراها و زیر شنزارهای آنان قرار دارد؟".

آیا در افغانستان پس از اشغال آن سرزمین در سال 2003 توسط ارتش امریکا، دمکراسی و آزادی برقرار شد و یا آنکه حکومت قرون وسطائی طالبان برکنار و فراری گردیدند و جنگ سالاران ستمگر، چپاولگر و ضد زن در راًس قدرت قرار گرفتند.؟ و متاسفانه امروز مردم افغانستان و افکار عمومی جهان شاهد تسلط طالبان بر بیش از سه چهارم سرزمین افغانستان است. بهررو، لااقل این بخش سخنان محسن مخملباف، جای تاًمل بسیار دارد. از نقطه نظر منافع اکثریت عظیم مردم ایران - کارگران و زحمتکشان – سخنانی غیر مسئولانه و نابخردانه است.

بهر رو، همانگونه که در سطور فوق اشاره شد، بنظر میرسد که رهبران اصلاح طلبان  دست اندر کار سازماندهی جدیدی در میدان مقابله با ولی فقیه، دولت کودتائی و نیروهای آنان هستند. همچنان مصمم اند که با تحکیم مواضع، خود را آمادۀ درگیری های بعدی نمایند.

توپخانه های تبلیغاتی اصلاح طلبان دولتی در داخل و خارج در تضعیف ولی فقیه- علی خامنه ای – بیانیه و اظهار نظرهائی صادر میکنند. گه گاه فلان مقام دینی بلند پایه – از جمله آیت الله هائی –  آشکار و پنهان در تقبیح دولت کودتا و نامشروع بودن غصب قدرت با توسل به ستمگری، سخنانی ابراز و یا تحریر مینمایند. شخصیت های سرشناس اصلاح طلبان دولتی نظیر سازگارا در مصاحبه هایش به شیوه خویش ریشه های علی خامنه ای را میزند. عبدالکریم سروش که اکنون در امریکا بسر میبرد با انتشار نامه ای در 16 شهریور ماه علنا و کتباً از آبرو باخته گی نظام اظهار خوشحالی میکند و خطاب به علی خامنه ای مینویسد؛  شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.

سروش خطاب به خامنه ای ادامه میدهد که ؛ نظام حاکم قصه جمهور ولائی شما بود. اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شده است ... جهانیان با خشم و حیرت آنرا برهنه مشاهده کردند. ...... چرا در میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوس میگمارید، تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند ، سخن از زیر زبانشان بکشند.؟ ...... مطبوعات را ، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان ر، مفسران را معلمان را، نویسندگان را، ..... آزاد بگذارید.... مطبوعات را خفه نکنید.....

پس از آن سخنان درشت و افشاگرانه به نصیحت به علی خامنه ای مینویسد ؛ ... آزاد بگذارید، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکار خواهند گفت و پنجره های خیر و نظر را به روی شما خواهند گشود و شما را در تدبیر و تنظیم نظام یاری خواهند کرد.

اما، اضافه میکند که ؛ خیانت و تقلب کم بود، دست به قتل و جنایت بردید، خیانت و جنایت بس نبود، تجاوز به زندانیان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود، تهمت جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کردید.درویشان و نویسندگان و دانشجویان راهم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم به جانیان و بانیان جایزه دادید... و به ریش همه خندیدید......

در انتها مینویسد که ؛ باد را بگو تا خیمه استبداد برکند و آتش را بگو تا قارون را در خود کشد.

به بیان دیگر بنظر میرسد که اصلاح طلبان دولتی در حال تقویت ارادۀ معطوف به مقاومت شان هستند تا با به میدان آوردن بیش از پیش و فزاینده چهره های سرشناس شان، هزینه سرکوب شان را برای علی خامنه ای و دولت کودتائیش بالا ببرند.

اما آنچه که قادر خواهد شد مافیای نظام ولایت فقیه را بگونه ای قطعی به گورستان تاریخ رهسپار نماید، تداوم مقاومت و مبارزه کارگران، زنان، جوانان، دانشجویان، روزنامه نویسان، نویسندگان، هنرمندان، ملیت های ساکن ایران و ... برای دستیابی به حق تعیین سرنوشتشان است . این مبارزات است که زمینه ساز استقرار آزادی و برابری در جامعه میگردد.

ضمن توجه به اهمیت تشدید شکافهای ایجاد شده در سطوح فوقانی رژیم و اتخاذ سیاست هائی که به رژیم کمک نکند که این شکاف ها پُر کند و یا سرنوشت نبرد کنونی را به نفع ولی فقیه و دولت کودتائی اش رقم زند، اما، اعتلای مبارزات مردم حق طلب ، گسترش خواست های آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه، بهم پیوستن جویبارهای مبارزاتی و پدیداری رود خروشان مبارزات سراسری و پیگیر مردمان استثمار شده و لگدمال شده و سازماندهی این مبارزات در سطح کشوری و جلب همبستگی بین المللی به حق مردم ایران در تعیین سرنوشتشان، میتواند نظام جهل و جنایت حاکم بر کشور ما را  به گورستان تاریخ روانه نماید.  آن روز دور مباد.

22 شهریور 1388 – 13 سپتامبر 2009