تظاهراتی که ظرفیت جنبش مردمی را نشان داد

ارژنگ بامشاد

تظاهرات میلیونی مردم در روز قدس، چه در تهران و چه در شهرهای بزرگ کشور، آن چنان عظیم و سازمان یافته بود که می توان آن را نقطه عطفی در جنبش اعتراضی مردم ایران دانست.  گستردگی حرکت مردمی که نیروهای سرکوب را غافلگیر کرد و شعارهای جسورانه ی  این روز، جنبش را وارد فاز جدیدی کرده است.

 حضور میلیونی مردم در روز قدس، آن هم پس از بگیر و به بندهای چند ماهه ی اخیر، زندانی و شکنجه کردن و تجاوز در زندان ها، که همه برای مرعوب سازی جوانان و مردم به کار گرفته شد، تأثیر چندانی در ترساندن مردم نداشت.  تهدیدات خامنه ای در یک هفته قبل از روز قدس که در این روز تفرقه افکنی نکنید؛ هشدار شدیدالحن سپاه پاسداران در روز پنچ شنبه 26 شهریور؛ تهدیدات مکرر  قاضی الاقضات رژیم کودتا؛ فرمانده نیروی انتظامی؛ فرمانده سپاه؛ و دیگر سران سرکوب و کودتا، نیز ره به جائی نبرد و جمعیت میلیونی مردم در خیابان های تهران با سر دادن شعارهای جسورانه که تمامأ علیه شعارهای مرسوم حکومتی بود، این تهدیدات را به هیچ گرفتند. تظاهراتی چنین گسترده و توده ای  در پاسخ به تهدیداتی چنین آشکار، نشان از آن دارد که روحیه ی انقلابی مردم، وارد فازی شده است که دیگر ترس از سرنیزه ی سرکوب در آن رنگ می بازد. وقتی شکافته شدن سینه ی دختران و پسران جوان در خیابان ها، به شهادت رساندن زندانیان در زیر شکنجه؛  زندان و شکنجه و حتی تجاوز وحشیانه ی جنسی در زندان ها؛ اعتراف گیری های جنایت کارانه زیر شکنجه و پخش آن از صدا و سیمای کودتا؛ سازماندهی بیدادگاه های فرمایشی و نمایشی؛ فشار و تهدید خانواده های شهدا و دستگیر شده گان  به طرق مختلف، نمونه هایی از هزینه های تظاهرات مردم در 25 خرداد و 18 تیر بوده است و با این حال میلیون ها نفر در روز قدس با نشانه های مخصوص و شعارهای مستقل به خیابان ها می آیند، نشان می دهد که ترس، دیگر عنصر کلیدی روحیه اجتماعی مردم نیست.  وقتی ترس عنصر کلیدی روحیه اجتماعی نباشد، آن وقت توپ، تانک، شکنجه؛ تجاوز، بسیجی، دیگر اثر ندارد. این اولین درسی است که می توان از تظاهرات روز قدس گرفت.

مقایسه ی شعارهای مردم در روز قدس و تظاهرات میلیونی 25 خرداد، نشان می دهد که مردم به سرعت برق و باد به سوی خواست های واقعی خود در حرکت هستند. اگر در تظاهرات 25 خرداد، تلاش کاملأ هوشیارانه ای انجام گرفت که شعارها از محدوده ی اعتراض به تقلب انتخاباتی فراتر نرود، اکنون شعارها به نفی ولایت فقیه و تاکید بر جدائی دین از دولت  رسیده است. حمایت های آشکار مردم از روحانیون مخالف ولی فقیه، و ننگ و نفرت نثار ولی فقیه کردن، به مسخره گرفتن رئیس دولت کودتا و یا رئیس شورای نگهبان، نشان می دهد که  تظاهرات مردم آگاهانه ستون ولایت فقیه را نشانه گرفته است. مردم به خوبی دریافته اند که دستگاه ولایت دررأس کودتا قراردارد. حمایت شتابزده ولی فقیه از کودتای انتخاباتی و پذیرش تمامی هزینه های آن و تمام قد در مقابل مردم ایستادن، مردم را نیز به تمام قد ایستادن در برابر ولی فقیه و ارگان های سرکوبش کشانده است. درست است که اینجا و آن جا شعارهایی علیه کلیت نظام داده شده است، اما شعارهای ضد ولایت فقیه به شعارهای توده ای تظاهرات روز قدس تبدیل شد. این امری است که نامه ی سرگشاده ی احمد توکلی نیز به آن آشکارا اعتراف و نسبت به آن ابراز نگرانی شدید کرده است و از موسوی و خاتمی خواسته  در برابر این روند بایستند. توکلی و هم فکرانش نیک می دانند که در هم شکسته شدن خیمه ی ولایت فقیه، ارکان جمهوری اسلامی را در هم خواهد شکست. آن ها نمی دانستند زمانی که در 22 خرداد88 آرای مردم را به هیچ می گرفتند و حکومت اسلامی شان را به جای جمهوری اسلامی می نشاندند،  باید منتظر واکنش مردم نیز می بودند. از این روست که تظاهرات روز قدس، گام بزرگ مردم به سوی نفی ولایت فقیه و در هم شکستن خیمه اصلی جمهوری اسلامی است. این دومین درس تظاهرات روز قدس بود.

گسترده گی تظاهرات و تاکتیک پراکنده کردن نیروی سرکوب، که از سوی تظاهرکنندگان به کار گرفته شد، عملأ نیروی سرکوب را تا حدودی غافلگیر کرد. عظمت حرکت مردم به حدی بود که در شرایطی که تمامی دستگاه های سرکوب در آماده باش کامل به سر می بردند و در تمامی یک ماه گذشته که از قصد مردم برای حضور اعتراضی در روز قدس خبر داشتند، خود را آماده کرده بودند و حتی از دیگر شهرها نیز نیرو به تهران آورده بودند، عملأ در مقابل حرکت مردم در تهران و شهرهای بزرگ، آشمز شدند. اخبار تاکنونی نشان می دهد که در این تظاهرات به سوی کسی تیراندازی نشده است و دستگیری های انجام گرفته نیز به صورت گسترده ای نبوده است. هر چند خبر از دستگیری حداقل 200 تن از مردم  تاکنون از سوی سایت های خبری اعلام شده است. در این جا باید توجه داشت که هر چند عنصر غافلگیری از قدرت و عظمت حضور مردمی می تواند عامل مهمی در تاکتیک سرکوب نیروهای سرکوبگر باشد، اما نباید از نظر دور داشت که دستگاه سرکوب هنوز دستگاهی جهنمی و دست نخورده است. از این رو باید دریافت که تاکتیک سرکوب روز قدس با تاکتیک سرکوب 18 تیر چه تفاوت هایی داشته است. تاکتیک سرکوب 18 تیر که عمدتأ توسط فرماندهی نیروی انتظامی و دادستانی تهران به رهبری قاضی مرتضوی انجام گرفت،  همان تاکتیکی بود که در چند  سال گذشته  تحت عنوان" ارتقاء امنیت اجتماعی" در مورد قربانیان و لگدمال شده گان جامعه در کهریزک بیشرمانه روا داشته و برای چنین روزهایی تمرین کرده بودند. به همین دلیل بود که بازداشتگاه کهریزک و یا بازداشتگاه مرکزی بسیج در آن نقش اصلی را داشتند. شکنجه به قصد کشت و تجاوزات جنسی ضد بشری، مهمترین عنصر این سیاست سرکوب است که بر مرعوب سازی درازمدت استوار بود. اما این سیاست با شکست مفتضحانه ای روبرو شد. چهره کریه جمهوری اسلامی در برابر چشمان حیرت زده مردم منطقه و جهان، نمایانده شد؛ اعتراضات روحانیون مختلف را برانگیخت؛ شکاف و اختلاف را به میان حکومتیان برد. کار به جائی رسید که ولی فقیه به عنوان فرمانده سرکوب ضربتی و خشن، دستور تعطیل بازداشتگاه کهریزک را صادر کرد و بر مجازات عاملان تاکید نمود. شکست مفتضحانه ی سرکوب خشن و ضربتی، باعث شده است که سیاست سرکوب رژیم، به سوی سرکوب هدفمند و با بار تبلیغی حداقلی تغییر کند. نظریه پردازان سرکوب دولت کودتا، نیک می دانستند که اولأـ دیگر نمی توانستند همانند 18 تیر عمل کنند؛ ثانیأـ سرکوب خشن و خونین در روز قدس، که نگاه مسلمانان جهان و مردم سراسر گیتی به  سوی آن دوخته شده است، رسوائی دولت اسلامی را بیش از پیش گسترده خواهد کرد. از این رو تلاش کردند که تا  حد ممکن، از سرکوب خشن و چشمگیر پرهیز کنند. اما سازماندهی حملات اوباشان سازمان یافته حزب اللهی به موسوی و خاتمی و کروبی و یا دستگیری فعالین دانشجویی و یا جوانان نزدیک به روحانیون معترض، نشان می دهد که سرکوب با برنامه ریزی روشنی دنبال می شود. از این رو نباید تاکتیک جدید سرکوب را به حساب ناتوانی کامل دستگاه سرکوب در بکارگیری زور عریان تلقی کرد. زیرا چنین ارزیابی ای، جنبش انقلابی را با خطرات جدی روبرو خواهد ساخت. نباید از یاد برد که دستگاه جهنمی سرکوب که تا حد زیادی تصفیه شده است و تمامأ در خدمت دستگاه ولایت است، هنوز ظرفیت بسیاری در بکارگیری جنایت های ضد بشری دارد. این سومین درس تظاهرات روز قدس بود.

 

تظاهرات مردم سراسر کشور در روز قدس، هر چند رهبران کودتا را غافلگیر کرد، اما هنوز نشانه های عقب نشنیی آشکار در آن ها دیده نمی شود. شکست کودتاچیان در روز قدس آنچنان عظیم بود که رهبر کودتا، در سخنرانی عید فطر خود اصلأ به روی خود نیاورد که میلیون ها تن از مردم در خیابان های تهران و شهرستان ها علیه او و همدستانش شعار داده اند و تمامی تدارکات سرکوبگرانه شان را به هم ریخته اند. سیاست "انشاالله گربه است" و "خود را به آن راه زدن"، از سوی ولی فقیه از آن رو اتخاذ شده که کودتاچیان بر این امر واقف هستند راه عقب نشینی ندارند. آن ها هنوز بر این توهمند که می توانند جنبش مردم را به فرسایش دچار کنند. اقدامات مختلف آن ها در طول ماه رمضان، برای جلوگیری از تجمعات مذهبی مانند مراسم شب احیاء، یا مراسم سالگرد مرگ طالقانی، یا بردن نماز عید فطر از مصلی به دانشگاه تهران، نتوانست باعث فرسایش اراده مردمی شود. زیرا تظاهرات عظیم روز قدس همه ی آن رشته ها را پنبه کرد. با این حال سیاست مقاومت و ادامه راه کودتا، هم چنان با جدیت دنبال می شود. جلو کشیدن عید فطر و دهن کجی آشکار به مراجع تقلید که  اکثریت آن ها روز دوشنبه را عید فطر اعلام کردند، یک اقدام سیاسی از سوی دستگاه ولایت کودتائی بود. این اقدام سیاسی از یک سو تلاش کرد مردم را غافلگیر کرده و امکان سازماندهی برای اقدامات روز عید فطر را از آن ها بگیرد و از سوی دیگر آشکارا به مراجع تقلید حالی کرد که  تصمیم گیر اصلی در مملکت امام زمان، ولی فقیه است که تصمیم خود را با اتکا به رسانه های دولتی با قاطعیت به پیش می برد و حتی تعطیل دوشنبه را نیز پس می گیرد. سخنان رهبر کودتا در نماز عید فطر نیز حکایت از ادامه همان راه تاکنونی دارد. او در این سخنان با پر روئی تمام از مخالفین درونی خود خواست در این روز عید توبه کنند. از اعترافات مشمئزکننده تلویزیونی رسمأ دفاع کرد و آن ها را در احکام شرعی نافذ دانست. افشاگری ها علیه جنایات رژیم را گناه کبیره دانست و به این ترتیب راه برای سرکوب افشا کنندگان هموار ساخت.هر چند او در این سخن رانی اعترافات افراد علیه دیگران  را نافذ و قابل ارائه به دادگاه ندانست، و شاید این را بتوان یک عقب نشنیی تاکتیکی تلقی کرد اما،  مقاومت سرسختانه رهبر کودتا و کودتاچیان، و تاکیدشان بر تداوم راه  تاکنونی، نشان می دهد که مردم باید با قدرت و سازماندهی مستحکم تری خود را برای رویاروئی های جدی تر آماده سازند. دوره ی درگیری های جدید آغاز شده است. این چهارمین درس تظاهرات روز قدس است.

 

دستگاه های تبلیغاتی کودتا، و رسانه های مزدور ولی فقیه، در این چند روز تلاش گسترده ای به کار برده اند که تظاهرات میلیونی و شکوهمند مردم را به سازماندهی از خارج منتسب کنند. آن ها بر این نظرند که شعارها و خط حرکت از خارج دیکته شده است. آن ها می خواهند چنین القاء کنند که ابزارهای تبلیغاتی مدرن، نقش اساسی در سازماندهی مردم داشته اند.  این تلاش مذبوحانه نمی خواهد دریابد که سازماندهی حرکت هایی چنین عظیم و چنین منظم، از راه دور امکان پذیر نیست. هر کس که چنین توهم کودکانه ای داشته باشد، نشان می دهد که هیچ تصوری از سازماندهی یک اقدام جمعی ندارد. آن چه تظاهرات میلیونی مردم را سازماندهی می کند نه چند امکان تبلیغی مدرن که در ایران با محدودیت های گسترده ای روبریند، بلکه کادرهای فعال و جوانی است که از جان مایه می گذارند و با تکیه بر شیوه های متنوع، برای سازماندهی و هم آهنگی حرکت های میلیون تلاش می کنند. از همین روست که دستگاه سرکوب تمرکز خود را چه در جنبش دانشجویی؛ چه در جنبش زنان؛ چه در جنبش جوانان؛ چه در میان جریانات سیاسی، و چه در بیوت روحانیون طراز اول،  روی دستگیری فعالین متمرکز کرده است تا از این طریق امکان سازمانیابی را هر چه بیشتر فلج سازد و از کار بیاندازد. پس تلاش برای حفظ کادرهای فعال سازمانگر و تلفیق کار علنی با مخفی و تدارک عنصر جایگزینی برای تداوم حرکت های مردمی، یکی از اصلی ترین کارهایی است  که برای ادامه کاری جنبش اعتراضی، نیاز مبرم به آن احساس می شود.

 این پنجمین درس تظاهرات روز قدس است.

 

حال که صف آرائی کودتاچیان در برابر جنبش مردم به تدریج پیچیده تر می شود و جنبش اعتراضی مردم نیز ظرفیت بالای خود را نشان داده است. برای تدارک رویارویی بزرگ و سرنوشت ساز، باید که  عناصر تداوم و استحکام جنبش را با دقت مورد نظر قرار داد. سازماندهی تظاهرات میلیونی مردم و استفاده از هر امکانی که می توان از آن برای اعلام نارضایتی و ضربه زدن به دولت کودتا و دستگاه ولایت از آن استفاده کرد، نیاز به سازمانیابی مستحکمی دارد که ریشه در اعماق داشته باشد. از این روست که بیش از پیش باید روی سازمانیابی اقشار و گروه های مختلف اجتماعی تمرکز داشت. سازمانیابی کارگران در واحدهای تولیدی و خدماتی و ایجاد تشکل های رشته ای ، منطقه ای  و سراسری باید بیش از گذشته در دستور کار قرار گیرد. تشکل های گوناگون دانشجویی و ارتباط تنگاتنگ تشکل های دانشگاه های مختلف در آستانه ی سال تحصیلی جدید و ارتباط با تشکل های معلمان و تشکل های دانش آموزی، امری است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تشکل ها و محافل زنان، مادران داغدار، خانواده های  زندانیان سیاسی، خانواده های شکنجه شدگان؛  و دیگر تشکل های طرفدار صلح و حقوق بشر و همکاری و هم یاری آن ها با تشکل های صنفی، اجتماعی و سیاسی، می تواند جنبش انقلابی مردم را از ریشه های مستحکمی برخوردار سازد. برای آن که جنبش مردمی عرصه ی موج سواری مشتی فرصت طلب قرار نگیرد، و در فردای پیشرفت جنبش، از بنیان های مستحکم مردمی برخوردار باشد، باید روی سازمانیابی این جنبش در اعماق جامعه با تمام قوا تلاش کرد.

 و این مهمترین درس تظاهرات روز قدس و اعتراضات چند ماهه ی اخیر است. http://bamschad.wordpress.com/

30 شهریور1388 ـ 21 سپتامبر 2009