تداوم تپش های مبارزه جویانه جامعه و آغار پایان کار رژیم ولایت فقیه!

احمد نوین

 

عکس از مهدی حسنی

 

 "علی خامنه ای و دولت کودتا امیدوارند که با توسل به تاکتیک نمد مالی، از جانبی، با ریزش از اصلاح طلبان دولتی و جذب این نیروها توسط حاکمیت، بتوانند به توان خویش بیفزایند و از جانب دیگر با نا امید کردن مردم از ادامه مبارزه برای سرنگونی رژیم، توده های ناراضی را به بی عملی بکشانند. تا رژیم با دست پُر با دول غربی بر اختلافات فی مابین، به چانه زنی بنشیند."

پس از تقلبات گسترده در "انتخابات" اخیر ریاست جمهوری در ایران، در طول سه ماهۀ گذشته، شاهد فراز و نشیب های  متعدد اجتماعی در ایران و بویژه در تهران بوده ایم.

 تظاهرات پرشکوه میلیونی مردم بر علیه تقلبات در "انتخابات"،  برعلیه خفقان فزاینده ای که که بیش از گذشته حلقوم مردم آزادیخواه را میفشارد ، برعلیه تداوم ولایت خونبار علی خامنه ای، بهمراه  فریادهای مرگ بر دیکتاتو، و ... سراسری میشوند.

 در کنار این اوضاع، تداوم اعتصابات متعدد کارگران ( هر پنج روز یک اعتصاب ) نیز خاطر نشان میکند پُر توان ترین قدرت بالقوه جامعه نیز، فقط به مبارزات عمومی توجه ندارد، بلکه آگاه است که در حوزه تولید نیز تنها تداوم تحرکات خود آنان و جلب همبستگی عمومی است که میتواند در بهبود وضعیت زندگیشان، اثرات ملموس بگذارد.

در مقابل مبارزه و مقاومت مردم، عکس العمل های ضد بشری رژیم و بگلوله بستن جوانان، دستگیری، شکنجه و حتی در مواردی تجاوز جنسی به دختران و پسران جوان، برپائی بیدادگاههای فاشیستی بر علیه مخالفان سرشناس اصلاح طلب رژیم و وادار کردن متهمان به پذیرش اتهاماتی که بازجویان آنها را به متهمان تحمیل نموده اند نیز توجه افکار عمومی را بخود جلب نموده است.

 حمله مزدوران رنگارنگ رژیم به تظاهر کنندگان ضد دولتی، خوابگاه دانشجویان و تهدیدات مکرر علی خامنه ای و دیگر عمله و اکره او علیه مردم  مبارز، دستگیری فرزندان و یا نوه های رهبران سرشناس جناح مخالف دولت و ... هر چند که نشان میدهد دستگاه بگیر و ببند رژیم جمهوری اسلامی همچنان به سرکوب ها ادامه خواهد داد، اما ، نتوانسته است مردم را از تداوم مبارزه شان نا امید و منفعل نماید. مبارزه و مقاومت مردم، آنچنان تاُثیر بخش بوده است که حتی برخی از عناصر سرشناس روحانیت و روشنفکران دینی را نیز وادار نموده است که علناً به موضع گیری در جهت مخالف منافع ولی فقیه بپردازند. این ها نشانه های دیگری از علائم انزوای بیش از پیش رژیم است. 

این همه نشان میدهد که دیگر تیغ تیز مزدوران رژیم و تهدیدات مکرر؛ رهبر نظام، رئیس قوه قضائی رئیس مجلس اسلامی، فرمانده کُل سپاه پاسداران، مزدوران قلم بدست ولی فقیه نظیر مدیر روزنامه کیهان و .... دیگر قادر نیست که آرامش گورستانی مورد نظر ولایت فقیه را بر جامعه حکمفرما نماید.

 شاید بهمین دلائل است که افرادی نظیر سردار جزایری،  معاون رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، تلاش مینمایند که نعل وارونه بزنند و مدعی میشوند که ؛ " اوضاع کشور برخلاف ادعای آنان، بحرانی نیست... امروز شرایط ایران کاملاً عادی است.".  تلاش هائی که یادآور سخنان وزیر اطلاع رسانی صدام حسین در مراحل سقوط رژیم فاشیستی عراق در جهت عادی نشان دادن اوضاع بود.

از دیگر تشابهات این نعل وارونه زدن این است که،در آخرین ماههای دوران سلطنت محمد رضا شاه، نخست وزیر او ازهاری نیز برای اینکه مخالفت گسترده مردم را نادیده بگیرد و به دیگران تلقین کند که بر اوضاع مسلط است و جای نگرانی نیست، میگفت که گزارشات مربوط به تحرکات مردم واقعیت ندارد انچه خبرگزاری ها گزارش میدهند غیر واقعی است. میگفت که آن گزارشات، نوار صوتی  است. پاسخ مردم به او این بود : "ازهاری  دیوانه، نوار که پا نداره.". چندین ماه بعد، رژیم شاه سقوط کرد!

محمود احمدی نژاد نیز برای نفی وجود مخالفت و نفرت گسترده مردم از زمامداری دولت پادگانی اش ، گفت ؛ "اینها خس و خاشاک هستند." ، پاسخ مردم به او و  دولت پادگانی اش این بود ؛ "خس و خاشاک توئی، دشمن این خاک توئی!".  یاد آوری این تشابهات عبرت انگیز است! رژیم جمهوری اسلامی هرگز چنین زبون و در انزوا نبوده است. شاید هم بهمین دلیل است که در این تنهائی بی فرجام- باستثناء حلقه بسیار محدود خودی های حامی دستگاه ولایت – بی مهابا همه را دشمن میبیند. همانند علی خامنه ای در هر حرکتی "تبانی و صرف پول های گزاف و سیاست مزورانۀ کشورهای غربی" را میبیند وخود را ناگزیر میبیند که هر جنبده ای را در صحنه اجتماع، بقصد نابودی مورد حمله قرار دهد. لذا در هر عکس العمل شان در مقابل مردم، بیش از پیش به ورطۀ تنهائی و انزوای مرگ نزدیک میگردند.

آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضائیه پس از اشاره به اینکه "اغتشاش گران" را سر جایشان مینشاند، برای "دلجوئی" ازمردم، می پذیرد که "افراط و تفریط هایی در برخورد با مردم انجام شده است." و قول میدهد! که به تخلف خاطیان رسیدگی خواهد شد. تلاش های ابلهانه ای که دیگر کسی را نمیفریبد، اما ، علائمی از عدم یکپارچه گی در میان دستگاه ولایت و اعوان و انصارش را به معرض نمایش میگذارد. امری که یادآور اشارات محمد رضا شاه در دوران پایانی سلطنت اش، به مقاومت اش در مقابل " اغتشاش گران " و رسیدگی به "تخلفاتی" بود که بوقوع پیوسته بود!.

نتیجه ای که در اینجا میتوان گرفت اینست که این دو گانگی در تصویر کردن اوضاع توسط صاحب منصبان حاکمیت، نشان از این دارد که در چگونگی مقابله با جنبش آزادیخواهانه مردم توسط صاحب منصبان رژیم، اختلالات جدی بوجود آمده است و لذا یگانگی حکومت در مقابله با موج فزاینده اعتراضات و مقاومت مردم نیز دچار اختلالات جدی شده است.

واقعیت اینست که مردم با دخالت با شکوه شان در وقایع سه ماهه اخیر، قدر قدرتی رژیم در ذهنیت جامعه را، درهم شکسته اند. نتیجه این عمل مردم  اینست که علائم آغاز پایان کار رژیم ولایت فقیه، به انواع و اقسام مختلف، بر سر هر کوی و برزنی فریاد میشود :

* - آیت الله حسینعلی منتظری که خود در آغاز قدرت گیری رژیم جمهوری اسلامی ایران، "تئوری" ولایت فقیه را ارائه داده بود و سپس به بهای خلع ید از مقام ولیعهدی خمینی جلاد، در مقابل کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 سکوت نکرده و بهای آنرا نیز پرداخته بود، از وحشت برباد رفتن همه باورهای دینی مردم، اخیراً با انتشار نامه ای ضمن ابراز شرمندگی از حکومت ولایت فقیه ( که آنرا ولایت نظامی نامیده است) از مراجع و حوزه های علمیه خواسته است که دیگر در مقابل توحش رژیم سکوت نکنند.  خود او نیز به وضوح از مراجع و علما خواسته است که با مهدی کروبی و میرحسین موسوی همکاری بکنند. بعلاو در رابطه با وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران، اعلام موضع نموده است که ؛ "به خاطر ستم هایی که تحت این نام به مردم می رود احساس شرمندگی می کند.".

* - میرحسین موسوی با نتشار بیانیه ای 11 ماده ای، بواقع نشان داه است که در نظامی مورد تائید او، نقش ولی فقید، همطراز نقش ملکه انگستان در نظام سلطنتی انگلستان است. امری که در رابطه با اصلاح طلبی او در این نظام، امری غیر معمول نیست، اما، از نظر ولی فقیه با اختیارات " خدای گونه اش" ، مصداقِ ِ بیان کفر است.

مهدی کروبی با انتشار نامه ای دیگر و تاکید مجدد بر افشاگری های قبلی اش در رابطه با تجاوزات جنسی در زندان های جمهوری اسلامی و ابراز نوعی نا امیدی از نظام و اعلام تداوم مقاومت اش، به واقع علائم "پناهندگی" به مردم را از خود بروز میدهد. امری که در دستگاه ولایت علی خامنه ای، معنای دیگری جز درهم شکستن بخش های دیگری از یکی از " دو بالِ ِ انقلاب اسلامی"  و تضعیف نظام ولایت فقیه ندارد. بنظر میرسد که این بار مهدی کروبی تقدس نظام ولایت فقیه را، نشانه رفته است. امری که  آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضائیه، " زیرسوال بردن اصل نظام " نامیده است. و وعده میدهد که متخلفین باید بدانند که " در هر جایگاهی که هستند بدانند دستگاه قضائی ساکت نمی ماند.".

* - آيت‌الله سيد علي‌محمد دستغيب، مرجع تقليد ساکن شيراز، نسبت به شايعات منتشر شده در خصوص احتمال دستگيری موسوی و کروبی هشدار داد و چنين کاری را " اشتباهی غير قابل جبران " خواند. .. و تاکيد کرده است که دستگيری اين دو رهبر اصلاح طلب، " پيامدهاى سوء بسيارى به همراه خواهد داشت.".  او اخطار کرد که " نظامى‏ها نبايد در امور سياسى كشور دخالت كنند ".

* - مردم نیز با توجه به تشدید نارضایتی هایشان و وضعیت اسف بار کار و زندگیشان آمادگی انفجاری بالقوه ای، را دارا میباشند . مقاومت و مبارزه جنبش در طول سه ماهۀ گذشته، ظرفیت بالفعل آنرا تا درهم کوبیدن ولی فقیه و دولت کودتا را محتمل مینماید.

بنابر گزارشات منتشر شده عصر روز دوشنبه 23 شهریور، بدعوت علی لاریجانی رئیس مجلس، مهدی کروبی با لاریجانی جلسه مشترکی با حضور قدرت الله علیخانی از اعضای فراکسیون اقلیت  داشته اند. خبرنگار رویداد نوشته است که یک منبع آگاه در مجلس به او اطلاع داه است که  «رئیس مجلس به دستور خامنه ای با آقای کروبی دیدار داشته و در آن لاریجانی حامل پیام رهبر بوده است.» و این جلسه بیش از سه ساعت به طول انجامیده است. و کروبی به رئس مجلس گفته است" امیدوارم شما همچون برادرتان، دین تان را به دنیا نفروشید."....

لاریجانی پیام ولی فقیه علی خامنه ای  در مورد چگونگی برگزاری مراسم روز قدس را درملاقاتی با مهدی کروبی در مجلس، با او در میان گذاشته است. طبعاً هردو طرف از اینکه رشته اوضاع از دستشان بدر رود و مردم آزادیخواه و برابری طلب، ابتکار عمل نهائی را بدست گیرند، نگرانند.

زیرا خشم نهفته مردم آنچنان پُر قدرت است که اگر در صفوف مستقل مردمی کانالیزه شود، دیگر این پایه های قدرت علی خامنه ای نیست که درهم ریخته خواهد شد. این صفوف در صورت سازماندهی و سراسری شدن، پیگیری و در  دست داشتن ابتکار عمل،  میتوانند بساط رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی ایران را درهم بکوبند. فراموش نکنیم که مهدی بازرگان پس از سقوط رژیم شاه و تلاش های او برای مهار نمودن مردمی که حاضر نبودند به آسانی سر بفرمان دولت موقت بسپارند، آن بیان "تاریخی" را ادا کرد: "ما تقاضای باران نموده بودیم، اما، سیل آمد.".

آیا عدم  تداوم صف آرائی مزدوران دستگاه ولایت در مقابل مردم بشیوه گذشتۀ نزدیک، در رابطه با احتمال خطر تجزیه و دو دستگی در صفوف دستگاه ولایت و دولت کودتا است؟ آیا  عدم  تداوم صف آرائی ها بشیوه گذشته نزدیک، در پی مذاکرات کروبی و لاریجانی و مطرح شدن نقطه نظرات ولی فقیه، اتخاذ شده است؟ آیا کاریکاتوری از توافقات قبل از آخرین تظاهرات عاشورا و تاسوعا در رژیم  شاه - مابین سرکردگان ارتش شاه و عناصری سرشناس از مخالفان شاه – در مذاکرات کروبی و لاریجانی مطرح و بطور ضمنی مورد توافق قرار گرفته است؟ این ها سئوالاتی است که در آینده پاسخ های واقعی تری را می طلبد.

طبعاً هر دو جناح متخاصم، چه  حاکمیت و چه اصلاح طلبان دولتی - که بزوربه اپوزیسیون رانده شده اند- تا آنجا که ممکن است، مایلند که ازاحتمال بمیدان آمدن صفوف مستقل مردم آزادیخواه و برابری طلب، فاصله بگیرند. حجت الاسلام  صادق خلخالی( حاکم شرع اسبق  در دوران حیات روح الله خمینی ) که در اواخر عمر اصلاح طلب شده بود و درگیر با جناح محافظه کار آن زمان رژیم بود، در یکی از آخرین مصاحبه های رادیوی اش، در پاسخ به این سئوال که اگر مردم راساً قدرت را در دست بگیرند با او و حکومتیان چه خواهند کرد، با خنده و در کمال صداقت پاسخ داد : اعدام! زیرا که سیر حوادث در ایران، به او این اجازه را نداده بود که همانند آقایان میرحسین موسوی و کروبی به مردم "پناهنده" شود.

گذشته از اینکه لاریجانی و کروبی در چه زمینه هائی به توافق رسیده اند ( از جمله سر ندادن شعار مرگ بر خامنه ای و شکستن قداست ولایت فقیه ؟ و یا ... ) ، اما ، با توجه به غیر قابل اعتماد بودن  ولی فقیه و احمدی نژاد، از یک طرف و از طرف دیگر توجه به خشم در گلو نهفته توده ها لگدمال شده، کروبی موضعی را ابلاغ نمود که سایت موج سبز آنرا بدینگونه فرموله کرده است ؛ اصلاح طلبان با حضور در راهپیمایی روز قدس، "سیاست صیهونیست وار سرکوب، اشغالگری و اختناق را با دستهای حتی خالی از سنگ، محکوم خواهند کرد."

در 27 شهریور "روز قدس"، در مقایسه با سرکوب های اخیر، در برخورد نیروهای  سرکوب با مردم، تفاوت هائی قابل تشخیص است. با وجود آنکه حاکمیت آگاه بود که مردم 27 شهریور را نیز به روز مخالفت و مبارزه با رژیم تبدیل خواهند ،اما ،از جانیان تک تیرانداز حاکمیت ( لااقل بگونه ای علنی بر فراز ساختمانهای مسیر راه ) اثری دیده نشده است.

در طول سه ماهۀ گذشته ، لباس شخصی ها و نیروهای بسیج ، بطور منظم و سازمان داده شده با باتوم، چاقو و طپانچه به مردم معترض، حمله های وحشیانه نموده اند و درموارد متعدد چندین ده نفر (و بنابر آماری چند صد نفر ) را به خاک و خون کشانده اند و یا رهسپار گورستانها نموده اند.

اما نیروهای بسیج با سازماندهی گسترده علنی برای خشونت های ضد بشری و برای قتل  تظاهر کنندگان، فعال مایشاء نبودند. هر چند گروه هائی از آنان در نقاطی جهت درگیری در صحنه حاضر بودند. از جمله  بنابر گزارش پارلمان نیوز، مهدی کروبی "در میان حلقه‌ای که مردم برای جلوگیری از هرگونه تعرضی به دور او زده بودند" در محل حاضر شد. اما کروبی ناچار شد که مدتی بعد صحنه را ترک نماید. ایرنا خبر داد که میرحسین موسوی در ساعت دوازده به چهار راه ولی عصر تهران وارد شد است. اما او، پس از هجوم تعدادی از مزدوران حاکمیت، در حالی که اتومبیل اش مورد هجوم آنان قرار گرفته بود، مجبور شد محل راهپيمايي را ترک نماید. پارلمان نیوز، سایت فراکسیون اقلیت مجلس اطلاع داد که محمد خاتمی در این روز در مواجهه با حمله مزدران حاکمیت کنترل عمامه اش را از دست داده است. این منبع خبری نوشته است که حمله این عده ابتدا با واکنش افرادی که در اطراف آقای خاتمی حضور داشتند و سپس با واکنش  پلیس ضد شورش مواجه شد و پس از آن آقای خاتمی راهپیمایی را ترک کرد.

27 شهریور"روز قدس"، در بسیاری از نقاط تهران، مردم مبارز به خیابان ها آمده بودند تا با استفاده از موقعیت بدست آمده، نفرت و انزجارشان  از ولی فقیه، دولت احمدی نژاد و سرکوب ها را به اطلاع افکار عمومی برسانند. از جمله در بلوار کشاورز تهران، تقاطع خیابان آمیراباد طرفداران ولی فقیه  شعار میدادند “ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" و مردم در مقابل شعار میداند" ما اهل کوفه نیستیم پشت یزید بایستیم." ،   "مرگ بر دیکتاتور".

هرازچند گاهی نیز که هلی کوپتر های نیروهای سرکوب رژیم بر فراز سر مردم پرواز مینمود و مردم با بلند کردن مشت هایشان بطرف آسمان، هلی کوپتر و ماموران آنرا هُو میکردند و یا شعار میدادند" ای رهبر کودتا این آخرین پیامه، جنبش سبز ایران آماده ی قیامه " ،  " صدا و سیمای ما، باعث ننگ ماست".

مردم درحوالی میدان ولی عصر تهران شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر میدادند و طرفداران محمود احمدی نژاد هم که در همین مکان حضور داشتند، "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" می گفتند.

خبرگزاری فرانسه تعداد مخالفان دولت در این راهپیمایی را "ده ها هزار نفر" گزارش کرده و نوشته " در میدان ولی عصر طرفداران هر دو سو حضور داشتند.". بنابر تجربه، تعداد مخالفان دولت در تظاهر 27 شهریور میتواند بسیار بیشتر از این ها باشد

از جمله مسائل قابل توجه در روز جمعه 27 شهریور بنابر اطلاعاتی که از ایران مخابره شده این است که  راهپیمایی مخالفان دولت و رژیم جمهوری اسلامی ایران، تنها منحصر به تهران نبوده است. بنابر گزارشات خبرگزاری های بین المللی در این روزدهها هزار نفر از مردم معترض در شهرهای دیگر ایران نیز نظیر اهواز، مشهد، تبریز، کرمانشاه و شیراز، اصفهان  بخیابان ها آمدند و انزجار خویش را از تداوم سرکوب، حاکمیت و دولت کودتا، به معرض نمایش گذاردند.

در تمامی این تظاهرات ها، نیروهای انتظامی رژیم مذبوحانه تلاش میکرده اند که با ایجاد صحنه های وحشت، موفق به متفرق کردن مردم معترض و راندن آنان از صحنه شوند،  که در تمامی آنها مردم معترض موفق شده اند با ایجاد انسجام در صفوف خویش، صحنه را ترک ننمایند. بنابر گزارشات خبرگزاری های بین المللی بیش از 35 نفر از مردم معترض تهران توسط  نیروهای انتظامی دستگیر و روانه بازداشتگاهها شدند. در مورد دستگیری ها منابع دیگر خبر از دستگیری تعداد زیادتری را گزارش کرده اند. از تعدا دستگیر شدگان در شهرستانها هنوز خبری مخابره نشده است.

همانگونه که در سطور فوق اشاره شد در خشونت های "روز قدس" ، بنظر میرسید که عمدتا ناجا ابتکار عمل ایجاد اغتشاش، پراکنده کردن و سرکوب را بعهده داشته اند و نیروهای بسیج و لباس شخص ها،عمدتا بعنوان نیروهای ذخیره در کنار صحنه های سرکوب، درانتظار بودند تا در صورت ضرورت، جنایات دیگری را مرتکب شوند، اما، به نسبت گذشته، کمتر میدان دار بوده اند.

گذشته از اینکه تخاصمات و مذاکرات فی مابین حاکمیت و اصلاح طلبان دولتی تا کنون چگونه بوده است. مستقیم، مخفی، علنی و یا تنها در اظهار نظر ها و ارائه طریق ها بوده باشد،اما ، یک نکته غیر قابل انکاراست و آن اینست که احتمالاً شکاف های بوجود آمده در بالا، آنقدر خونین و عمیق شده است که دیگر به سادگی قابل ترمیم نباشد. امری که هوشمندانه مورد توجه مردم مبارز نیز هست. توجه به شعارهای مردم در تظاهرات بعد از "انتخابات" ریاست جمهوری دوره دهم، شعارهائی که در نماز جمعه ای که رفسنجانی امامت آنرا بر عهده داشت، بعلاوه شعارهائی که از مرز اصلاح طلبی هم میگذرند و " دیرک خیمه انقلاب اسلامی " و خود نظام را هدف قرار میدهند، ما رابه این دخالت های هوشمندانه توده های معترض رهنمون میکند .

علاوه بر اینها تغییر شعار اولیه اصلاح طلبان در رابطه با " آزادی دستگیر شدگان اخیر" به  " آزادی دستگیر شدگان اخیر و  آزادی زندانیان سیاسی. " ، ارتقاء خواست اعتراضات سه ماهه اخیر از " لغو انتخابات "، به صدور اطلاعیه 11 ماده ای میرحسین موسوی و برجسته کردن جنایاتی از قبیل تجاوزات جنسی و اعمال دیگر شکنجه های وحشیانه در مورد دستگیر شدگان جنبش اعتراضی اخیر توسط  مهدی کروبی و حتی برخی اظهار نظرهای "قاطعانه" محمد خاتمی نیز نشان میدهد که، سپر کردن این افراد در مقابله با دستگاه ولایت فقیه- توسط توده مردم معترض- باعث شده است که اصلاح طلبان دولتی، با توجه به امکانات خودشان در جمهوری اسلامی ایران و با اعتنا به این عکس العمل توده معترض، مصمم تر از گذشته به مقاومت و مبارزه شان با استبداد شبه سلطنتی علی خامنه ای ادامه دهند.  این یکی دیگر از دلائلی است که بیش از گذشته حاکمیت را به گرفتن تصمیم قطعی برای کنار گذاردن اصلاح طلبان دولتی ، ترغیب نموده است .دستگاه ولایت و دولت کودتا، بیشتر از گذشته معتقد شده اند که بدون سرکوب قطعی اصلاح طلبان دولتی، بسیار مشکل تر میتوانند از موقعیت متزلزل فعلی خارج شوند. در ادامه همین مسیر در رابطه با نماز جمعه 27 شهریور، دستگاه ولایت تصمیم گرفت که به "استوانه انقلاب"- هاشمی رفسنجانی - اجاز ندهد که خطبه نماز جمعه را ارائه دهد. این تصمیم حاکمیت بنابر اظهار نظر برخی از اصولگرایان، نگرانی بعضی از بلند پایه گان رژیم از "تکرار حواشی نماز جمعه روز 26 تیر" به امامت هاشمی رفسنجانی بوده است. 

سردار پاسدار رمضان شریف، رئیس ستاد مرکزی انتفاضه و قدس در نشستی خبری قبل از انجام راهپیمایی های "روز قدس" دررابطه با دادن شعارهای "تفرقه افکنانه" در این تظاهرات، هشدار داده بود و چنین اقدامی را "در راستای دشمنی های اسرائیل و آمریکا با نظام" اسلامی ایران توصیف کرده و گفته بود : "دستگاه های امنیتی و انتظامی برای مقابله با چنین اقدام هایی تدابیری اتخاذ کرده اند.".

نیروهای سرکوبگر رزیم تنها به ارائۀ موضع اکتفا نکرده اند و بعنوان اقداماتی پیشگیرانه به سرکوب و یا دستگیری مخالفان دولت اعم از "بالفعل و بالقوه" از جمله دانشجویان ادامه داده اند. تعدادی را به مراکز سرکوب رژیم احضار نمودند و تعدادی دیگر را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعنوان نمونه خبرنامه اميرکبير در 24 شهریورگزارش داد که همزمان با نزديک شدن به زمان بازگشائی دانشگاه ها و در ادامه موج احضارهای دانشجويان دانشگاه های مختلف به وزارت اطلاعات، 10 تن از دانشجويان دانشگاه رازی کرمانشاه نيز به اداره اطلاعات اين شهرستان احضار شدند و علاوه بر اینها، پيش از اين هم 50 دانشجوی دانشگاه تهران و تعدادی از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت، سه دانشجوی دانشگاه مازندران، تعدادی از فعالين دانشجويی دانشگاه شيراز و دانشگاه قزوين، 2 تن از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصير نيز به نهادهای امنيتی احضار شده بودند.  تازه این ها اخباری است که توسط برخی ازفعالین دانشجوئی اطلاع داده شده است و شامل همه دستگیری ها ، احضارها و سرکوب ها نمیشود.

از دیگر گزارشات رسیده در این مورد گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران  است که از درگیری خونین در بند 1 زندان گوهر دشت کرج، خبر میدهد  "حوالی ساعت 02:30 بامداد روزیکشنبه 22 شهریور ماه یک درگیری خونین در بند 1 که معروف به بند آخر خطیها است روی داد.در حدود 30 زندانی در اثر این درگیریهای  خونین زخمی شدند. گفته می شود که حال 9 نفر از آنها وخیم  و در معرض خطر جدی قرار داشتند که  به بیمارستانهای خارج از زندان منتقل شدند.نام یکی از کسانی که گفته می شود در آستانه مرگ و بعضی از گزارشات حاکی از مرگ وی است زندانی موسی ملکی است.

بند1 که معروف به بند آخر خطیها است بندی است که زندانیان سیاسی و سایر زندانیان  را برای شکنجه های جسمی و روحی به آنجا منتقل می کنند. این بند دارای شرایط قرون وسطائی است و به منظور شکنجه کردن زندانیان بکار برده می شود ....".

واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی در هر مقطعی که مبارزات مردم بر علیه اش اوج میگیرد، برای انتقام گیری از مبارزان و "زهرچشم" گرفتن از مردم، تشدید سرکوب زندانیان سیاسی و تخریب وضعیت غیر انسانی آنان در زندان را در دستور کارش قرار میدهد.

اما رژیم میداند که با همه این سرکوب ها و جنایات، دستگیریها، بازداشت ها، "اعتراف" گیری ها، شکنجه ها، قتل جوانان کشور و تجاوزات جنسی، وضعیتشان بدون سرکوب قطعی اصلاح طلبان دولتی، متزلزل تر از گذشته خواهد شد.

دستگاه ولایت و دولت کودتا و تمامی اعوان و انصارشان میدانند که مردم سال ها است که امیدشان به بهبود وضع زندگیشان، آزادی و حق تعیین سرنوشتشان در این نظام جهنمی را از دست داده اند. غاصبین قدرت میدانند که خشم در گلو خفته توده های مردم لگدمال شده، مترصد هر فرصتی است که از هر امکانی برای بزیر کشیدن این رژیم جهل و جنایت سود جوید.

لذا از جانبی از وحشت توان گرفتن اصلاح طلبان دولتی از مردم، خود را ناچار به سرکوب قطعی آنان می بیند و از جانب دیگر میدانند  که با شکستن یکی از دو بال"انقلاب اسلامی"، ناچارند که با نیروی ضعیف تری در مقابل مبارزات و تهاجمات ِ مردمی که سپر اصلاح طلبان را نیز از دستشان گرفته اند، استقامت بنماید. امری که لرزه مرگ را بر اندام نظام جمهوری اسلامی ایران مستولی نموده است.

لذا علی خامنه ای و دولت کودتا تصمیم گرفته اند که با قاطعیت و با شیوه استهلاکی،  اصلاح طلبان دولتی را " نمد مال" نمایند و نفس آنان را به آخر برسانند و خودشان را از شّر آنها نجات دهند.

خامنه ای و دولت کودتا امیدوارند که با توسل به این تاکتیک، از جانبی، با ریزش از اصلاح طلبان دولتی و جذب این نیروها توسط حاکمیت، بتوانند به توان خویش بیفزایند و از جانب دیگر با نا امید کردن مردم از ادامه مبارزه برای سرنگونی رژیم، توده های ناراضی را به بی عملی بکشانند. تا رژیم با دست پُر با دول غربی بر اختلافات فی مابین، به چانه زنی بنشیند.

امید رژیم این است که دول غربی نیز امیدواریشان به اینکه سیر وقایع بتواند بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران را تضعیف نماید، به نا امیدی تبدیل شود تا در این بستر محافل قدرتهای غربی با پذیرش شرایط بوجود آمده، با رژیم به توافقاتی برسند.  جمهوری اسلامی ایران، امیدوار است که در این رهگذر نیز بر توان خویش بیفزاید.

اما سیر تکاملی مبارزات اخیر مردم نشان میدهد که خواست های مردم گسترده تراز تمایلات رهبران اصلاح طلب دولتی است. تا جائی که این مردم نیستند که بدنبال این "رهبران" میروند، برعکس ، این "رهبران" هستند که ناچارند بدنبال مردم بروند. لااقل برای حفظ آزادی و جان خویش. !

فراموش نکنیم که در حال حاضر بنظر میرسد که "رهبران" به مردم "پناهنده" شده اند. فراموش نکنیم سخنان فاطمه حقیقت جو را در حاشیه سمیناری که اخیرا در باره" تحولات اخیر ایران و  جنبش اعتراضی جدید مردم"  در استکهلم برگزار شده بود.

 فاطمه حقیقت جو (بعنوان کسی که با رهبری اصلاح طلبان دولتی در تماس است) گفت : " اگر جنبش ادامه پیدا کند، ممکن است مردم درخواست تغییر قانون اساسی را بدهند و آنگاه....آقای موسوی هم از درخواست مردم هم، حمایت خواهند کرد.".

 اینکه این بخش از اصلاح طلبان دولتی در آینده نیز همچنان بدنبال مردم روان خواهند شد یا "ناخدا را سیاستی دیگر" خواهد آمد، امری است که آینده صحت و سقم آن و چگونگی آنرا روشن خواهد کرد.

آنجا که بر میگردد به جنبش اعتراض مردم بر علیه ولی فقیه و دولت کودتا، شواهد و قرائن حاکی از این است که ظرفیت انفجاری مردم برای برکندن ولی فقیه از جایگاه خدای گونه اش، آنچنان پُر قدرت است که اگر رهبران اصلاح طلبان دولتی را هم دستگیر کنند و از میدان بدَر، اما ، خشم مردم را نمی تواند به بند بکشند.

تنوره های این خشم آنچنان پُر قدرت است که مترصد فرصتی است که بنیاد این رژیم را زیر و رو نماید. در روز جمعه 27 شهریور، همین فاکتور شرکت گسترده و  قدرت مندانه  مردم  پس از آنهمه دستگیری ها، بازداشت ها، کتک زدن و تحقیر ها و انواع شکنجه های وحشتناک و تجاوزات جنسی ( که یادآور عملکرد ارتش فرانسه در زمان اشغال الجزایر، ارتش امریکا در عراق و زندان ابوغریب، روش های مامورین نیروهای ویژه امنیتی دولت "فخیمه" در مستعمرات از جمله هند و یا ماموران متخصص موساد  و...بود )، بدون مقهور شدن و عاجز شدن از آنهمه وحشت آفرینی رژیم ، نشان میدهد که قدرت مردم همانند آتش زیر خاکستر، هر از چندی زبانه خواهد کشید.

چاشنی انفجاری نفرت مردم از رژیم در بین مردم آنچنان پُر قدرت است که در صورتی که با چاشنی خواست های مطالباتی مردم درهم آمیخته و منفجر شود، در نظام جمهوری اسلامی ایران، نه از تاک نشان ماند ، نه از تاک نشان!

علی خامنه ای همانند همه مرتجعین و مستبدین تاریخ وانمود میکند که منشاء نارضایتی و نفرت مردم از او نظامش، نه اینست که او همپالگی هایش در طول سه هۀ گذشته مردم را این چنین به خاک سیاه نشانده اند، و اکنون این مردم بجان آمده، این بار با استفاده بهینه از شرایط ایجاد شده و با اتکاء به نیروی خویش، گسترده تر از گذشته به میدان آمده اند تا رژیم شبه سلطنتی او را روانه گورستان تاریخ نمایند. او مردم فریبانه میکوشد که مردم صمیمی و حق طلب کشور را بعنوان جاسوسان و مزدوران دول امپریالیستی جلوه دهد. به این سخنان او، امروز، در خطبه های نماز عید فطر توجه کنید: "تظاهرات روز قدس در ایران نشان داد که تبانی و صرف پول های گزاف و سیاست مزورانۀ کشورهای غربی هیچ تاثیری بر ملت ایران ندارد." . اما این مردم فریبی ها دیگر بر اکثریت مردم اثری ندارد.

برای رهائی از چنگال رژیم و دست یابی مردم به حق تعیین سرنوشتشان، ضروری است که مردم آزادیخواه با حرکت از خواستهای مطالباتی شان ( زنان، کارگران، زحمتکشان، جوانان، دانشجویان، اساتید و معلمان، ملیت های ساکن ایران .....) سارماندهی خودشان را استحکام بخشند و با ایجاد صفوف مستقل مردمی و برای دست یابی به حقوق آزادیخواهان و برابری طلبانه اکثریت، جنبش اکثریت عظیم برای تاًمین منافع اکثریت عظیم را سامان دهند.

تاریخ نشان داده است که مردم مصمم ، سازمان داده شده، عاقبت شاهد پیروزی را در آغوش خواهند گرفت. به امید فرا رسیدن آن روز.                            29 شهریور 1388 – 20 سپتامبر 200