ارژنگ بامشادتمامی تلاش های
دولت اسلامی برای
ترساندن مردم
و جلوگیری از تظاهرات
ضد حکومتی در 13 آبان88،
ره به جائی نبرد.
گروه های گسترده
ی مردم به خیابان
ها آمدند. این بار
تنها جوانان نبودند.
بسیاری از نسل
قدیمی ها هم آمده
بودند. دهه شصتی
ها هم، بار دیگر
به فضای انقلابی
پیوسته بودند.
این خود امیدبخش
است. این بار تنها
تهران نبود که
علیه دولت اسلامی
فریاد کشید. اکثر
شهرهای بزرگ کشور
صحنه ی نبردی شکوهمند
با نیروهای تا
دندان مسلح دستگاه
ولایت بودند. سراسری
شدن اعتراضات
توده ای، نشان
از همبستگی ملی
علیه دیکتاتوری
و استبداد دینی
دارد. این همبستگی،
دستگاه ولایت
و سردارانش را
به شدت ترسانده
است. شدت سرکوب
در تبریز و مشهد
و دیگر شهرها،
همین ترس را بیان
می کند. این بار
مردم تنها نبودند،
دانشجویان چهل
دانشگاه کشور
در 20 شهر، نیز پرچم
رزم مشترک را بر
دوش می کشیدند.
این پیوند شکوهمند،
در آستانه ی 16 آذر88
نویدبخش است. 13 آبان
88، مقاومت شورانگیز
مردمی بود که در
برابر دشمن تا
دندان مسلح، ترس
بر خود راه ندادند.
این بار سپاه پاسداران،
مستقیمأ وظیفه
ی سرکوب و مقابله
با مردم را برعهده
گرفته بود. پیش
از این با تغییر
ساختار بسیج
یا لااقل انحلال
عملی بخش های نظامی
آن و پیوستن به
نیروی زمینی سپاه،
زمینه های دخالت
مستقیم سپاه آماده
شده بود. با این اقدام،
سپاه در هر کوچه
و محله ای واحدهای
عملیاتی و نظامی
را سازمان داده
بود. این نیروی
سازمان یافته
و با تجهیزات کامل
برای سرکوب جنبش
مردمی به میدان
آمده بود. ابعاد
خشونت اعمال شده
در 13 آبان، بسیار
گسترده بود. اما
علیرغم شدت سرکوب،
مردمی که این و
جا پراکنده
می شدند، دوباره
در جای دیگر گردهم
می آمدند و شعار
میدادند. نگاهی
به یاداشت های
کوتاه دختران
و پسران جوان،
که فضای مجازی
را تسخیر کرده
است، از روحیه
و شور ستایش انگیز
نسلی خبر می دهد
که با ترس وداع
کرده است. آن ها
وقتی فریاد می
زدند " توپ ، تانک،
کهریزک، دیگر
اثر ندارد" می
دانستند چه می
گویند. این
روحیه انقلابی،
ستایش برانگیز
است. روحیه و شوری
که خفت و خواری
نیروی سرکوب را
نشانه رفته است
و آن ها را دیر
یا زود از درون
منفجر خواهد کرد. 13 آبان 88 یک ویژگی
مهم دیگر نیز داشت.
تظاهرات توده
ای و سراسری، پیوند
یک سلسله حرکت
ها و اعتراضات
مطالباتی بود
که از تظاهرات
روز قدس تا 13 آبان
جریان داشت. اعتصابات
و گردهم آئی های
کارگری در این
چند ماه، بطور
چشمگیری افزایش
یافته بود. ارتش
مزد و حقوق بگیران
برای رسیدن به
حقوق و دستمزدهای
معوقه ی خود، برای
از میان بردن شرایط
غیرانسانی حاکم
بر محیط های کار،
برای برچیدن سدها
و موانع تشکل های
صنفی و طبقاتی
خود، در حال تجدید
آرایش است. حرکت
های چند ماه گذشته،
طلیعه ی این سمت
گیری است. دانشجویان
نیز در یک ماه گذشته،
در اکثر دانشگاه
ها، خواست های
خود را با صدای
بلند اعلام کردند؛
به پادگانی شدن
دانشگاه ها اعتراض
کردند؛ بساط سخنرانی
مزدوران رژيم
را این جا و آن جا
بر هم زدند و برای آزادی
اندیشه و تفکر
و تحقیق، مشت بر
آسمان کوبیدند
و ارتجاع مذهبی
حاکم را به چالش
طلبیدند. مبارزات
مادران و خانواده
های زندانیان
سیاسی و جانباخته
گانِ استبداد
دینی نیز شجاعانه
پرچم اعتراض و
دادخواهی را بر
دوش کشیدند. این
شاهدانِ جنایاتِ
رژیم، صدای مظلومیت
یک ملت را هر روزه
فریاد زدند و جهانیان
را به ابعاد خشونتی
که رژیم اسلامی
بر مردم ایران روا می دارد،
آگاه ساختند. مبارزات
زنان هم، آرامش
را از حکومتیان
ربوده است. دستگیری
های گسترده ی فعالین
جنبش زنان، چه
در یک ماه گذشته
و چه در آستانه
ی 13 آبان، نشان از
نقش مؤثر این جنبش
در حوادث کنونی
کشور می دهد. به
هم پیوستن این
جویبارهای مبارزه
ی مردمی، در تظاهرات
13 آبان تجلی یافت. 13 آبان 88، مردم دیگر
به فکر رفرم های
کوچک نبودند. دیگر
سخنی از پس گرفتن
رآی 22 خرداد در میان
نبود. خواست کنار
رفتن احمدی نژاد
رئیس انتصابی
دولت دستگاه ولایت
نیز، جای زیادی
در ذهن و شعار و
گفتار مردم به خود اختصاص
نداده بود. این
بار حمایت از این
و آن نیز زیاد مطرح
نبود. مردم در 13 آبان،
برای پس گرفتن
حق تعیین سرنوشت
خود، برای پس گرفتن
کشور از دست ارتجاع
سیاه، خیز برداشته
بودند. عمود خیمه
ی نظام را هدف گرفته
بودند. فریادهای
" مرگ بر دیکتاتور"؛
" خامنه ای قاتله،
ولایتش باطله"
؛ "مرگ بر اصل ولایت
فقیه"؛ " ملت ما
یک صداست، دین
از حکومت جداست"،
طلیعه های امیدبخش
خواست های توده
ای است که هیچگاه
در چهارچوب نظام
اسلامی و قانون
اساسی آن تحقق پذیر نیست.
حالا دیگر مردم
به یک رفرم بزرگ
می اندیشند و برای
رسیدن به آن تدارک
می بینند. اما برای
رسیدن به این هدف،
هنوز راه دشواری
در پیش است. هنوز
تمامی بخش های
جامعه به میدان
نیامده اند. برای
درهم شکستن سد
استبدادِ تا دندان
مسلح دینی، به
بسیج همگانی و
توده ای نیاز هست.
به میدان کشانده
شدن اقشار گوناگون
جامعه، درگیر
شدن محلات بالا
و پائین شهرها،
پیوند زنان پیشرو
و اکثریت عظیم
زنان کشور که از
ستم جنسی و نابرابری
حقوقی رنج می برند،
پیوند مبارزاتی
دانشجویان با
معلمان و دانش
آموزان، به میدان
آمدن کارگران
بخش های گوناگون
تولیدی و خدماتی،
کارگاه های کوچگ
و کارخانه
های برزگٍ، همبستگی
مبارزاتی ملیت
های ساکن کشور،
ضرورتی تام دارد.
با به میدان آمدن
بخش های گسترده
تری از جامعه،
راه پیشروی تسهیل
خواهد شد. برای تدارک رفرم
بزرگ، و
برای این که خیابان
بتواند نقش اصلی
را بازی کند، باید
اعتراضات و تظاهرات
خیابانی، با اعتصابات
و گردهم آئی ها
در دانشگاه ها،
مدارس، ادارات،
کارگاه ها، کارخانجات،
معادن، بندرگاه
ها، فرودگاه ها
و مراکز حمل و نقل
شهری گره بخورد.
روشن است که این
مجموعه اقدامات
یک روزه تحقق نخواهد
یافت. زنجیره
ی اقدامات
پراکنده و مطالباتی
اقشار گوناگون،
به تدریج به مثابه
جویبارهای کوچک
اما روان، به رودخانه
های بزرگتری تبدیل
خواهند شد و دریای
طوفانی مردم را
بوجود خواهند
آورد. و این دریای
طوفانی، دستگاه
استبداد دینی
را در گرداب های
خود غرق خواهد
ساخت. 15 آبان 1388ـ 6 نوامبر2009 |