16 آذر و جنبش سراسری مردم

 

ارژنگ بامشاد

 

دانشجویان سراسر کشور امسال در حالی برای برگزاری 16 آذر آماده می شوند که جنبش سراسری و اعتراضی مردم گام بزرگی به پیش برداشته است و جنبش صنفی ـ مطالباتی مزد و حقوق بگیران نیز با استواری تمام در حال حرکت است. جنبش مردمی در 13 آبان 88 یک گام بزرگ به جلو برداشت. سراسری شدن حرکت و شکل گیری آن  در 20 شهر کشور از عمق و دامنه اعتراضات مردمی خبر می دهد. شعارهای 13 آبان از مطالبات اولیه چون بازپس گیری آرای انتخابات 22 خرداد، بسیار فراتر رفته بود. جنبش آشکارا ستون اصلی خیمه نظام اسلامی را هدف گرفته بود. این را هم اصلاح طلبان و هم حکومتیان متوجه شده اند. هر چند میرحسین موسوی در بیانیه 13 آبان تلاش کرد جنبش را متقاعد کند تا در چهارچوب های قانون اساسی و دستاوردهای دوره ی خمینی در جا بزنند، اما مردم این دعوت را محترمانه کنار گذاشته و چهارچوب های قانون اساسی جمهوری اسلامی را به چالش طلبیدند.همین امر باعث شد تا او مجبور شود پس از 13 آبان  در مصاحبه با سایت جماران، بپذیرد قانون اساسی جمهوری اسلامی وحی منزل نیست و از زاویه ای ناتوانی ولایت فقیه و باریک شدن بدنه ی حکومت اسلامی  را مطرح کند. پاره ای از اصلاح طلبان از این امر نگران شده اند وضمن انتقاد و ابراز نگرانی  از سیاست های دستگاه ولایت، از مردم می خواهند از چهارچوب های مبارزه قانونی فراتر نروند.

هم زمان با جنبش سراسری، جنبش مطالباتی مزد و حقوق بگیران نیز در حال رشد است. حرکت های کارگری در هفت تپه و پالایشگاه  نفت و پرستاران و ده های اقدام اعتراضی دیگر، نوید گسترش و عمق یابی مبارزات مطالباتی را می دهد. اعتراضات مادران و خانواده های جان باخته گان، زندانیان سیاسی و ناپدید شده گان نیز جبهه جدیدی در مبارزات توده ای گشوده است. اعتراضات مردمی در شهرهای استان کردستان در محکومیت اعدام بی شرمانه احسان فتاحیان، نشانه ای از رشد و گسترش همبستگی مردمی با خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی است. دامنه ی اعتراضات سازمان ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی و مدافع حقوق بشر، در ایران و جهان هم نمونه ی روشنی از گسترش این همبستگی است. دانشجویان دانشگاهای مختلف سراسر کشور نیز با قدرت حول خواست های سیاسی و مطالباتی خود دست به اقدام می زنند.  آن ها عرصه را در محیط های دانشگاهی بر مزدوران رژیمی تنگ می کنند و اجازه نمی دهند بیش از این سیاست پادگانی کردن دانشگاه ها به اجرا در آید. از این رو بر متن رشد و عمق یابی  جنبش سراسری عمومی و مطالباتی ، 16 آذراز راه می رسد..

در چنین شرایطی دستگاه ولایت و دولت متبوعش، خود را برای مقابله ی مؤثر با مردم آماده می کنند. قدرت حاکم که از سه طرف تحت فشار شدید قرار گرفته است، راه بازگشت و عقب نشینی را کنار گذاشته است. جنبش اعتراضی که حول خواست بازپس گیری حق رآی، شکل گرفته بود، اکنون چهارچوب های نظام اسلامی را هدف گرفته است. پیوند جنبش عمومی اعتراضی، با جنبش صنفی ـ مطالباتی، عرصه را بر سرکوبگران تنگ کرده است. جنبش مطالباتی در شرایط اجرای" قانون هدفمند کردن یارانه ها" که خالی کردن جیب های خالی مردم را هدف گرفته است، سر باز ایستادن ندارد. هم زمان با افزایش  فشار جنبش مردمی، فشار بین المللی حول مناقشه ی انرژی هسته ای نیز تشدید می شود. فشار بین المللی در شرایطی که اراده واحد و محکمی در سیاست خارجی حاکم نیست، قدرت چانه زنی حاکمیت اسلامی را پائین آورده است. فشار توده ای در داخل و فشار بین المللی از خارج در شرایطی که رژیم اسلامی با بحران رشد یابنده ی اقتصادی دست و پنجه نرم می کند، زمینه نگرانی سران رژیم را فراهم آورده است. کاهش پول نفت، و ناتوانی دولت در برقراری تعادل در بودجه، آن ها را به آنجا رسانده است تا با تصویب قانون "هدفمند کردن یارانه ها" کم و کسری های بودجه و هزینه های هنگفت نیروهای سرکوب را از بخش های پائینی جامعه تامین کنند. دادن اختیارات تام به دولت احمدی نژاد برای هزینه کردن درآمدهای حاصله از حذف یارانه ها، در این راستا صورت گرفته است. بنابراین دستگاه ولایت و دولتش، که از سه طرف زیر فشارند به این نتیجه رسیده اند که هر نوع عقب نشینی در مقابل مخالفین درونی و جنبش مردمی، تعادلشان را بر هم خواهد زد. آن ها حاضرند در برابر فشار خارجی سر خم کنند، اما در مقابل مردم سیاست تشدید سرکوبِ خشن و بر پا داشتن چوبه های دار را انتخاب کنند. اعدام جنایت کارانه ی رفیق احسان فتاحیان درسنندج و یا اعدام عبدالحمید ریگی در زاهدان و محکوم به اعدام کردن شیرکوه معارفی فعال کرد،حامد روحانی نژاد، محمدرضا علی زمانی، آرش رحمانی، داوود فریچه میراردبیلی و ناصر عبدالحسینی ،  نمونه ی این سیا، ست جنایت کارانه است.

اتخاذ سیاستِ سرکوب خشن و تجدید آرایش نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی برای مقابله با مردم، و دست رد زدن به همه تلاش های بخش های از نیروهای خودی برای یافتن راه های سازش میان جناح های حکومتی، با رادیکالیزه شدن جنبش مردمی پاسخ گرفته است. این امر اصلاح طلبان را در موضع بغرنجی قرار داده است. برخی از آن ها نگران پیشروی جنبش و رادیکالیزه شدن آن هستند و این را به زبان های گوناگون بیان می کنند. و برخی نیز خود را مجبور می بینند در کنار مردم بمانند. رشد و گسترش جنبش و بالا رفتن خواست های مطالباتی در میان توده های مردم، و فراتر رفتن خواست ها و شعارها از چهارچوب های قانونی، به تدریج مسئله نحوه سازمانیابی و رهبری جنبش رو به رشد را در دستور قرار خواهد داد. امری که امید می رود از سوی فعالین و سازمانگران درگیر مبارزه ی روزمره کنونی، به تدریج پاسخ در خور بگیرد و مانع از آن شود که موج سواران حرفه ای از خلاء رهبری در حال شکل گیری دوره ی انتقال، از آن سوءاستفاده کنند.

بر متن وضعیت کنونی جنبش اعتراضی، تدارک برگزاری مراسم سالانه 16 آذر در دستور کار فعالین دانشجویی و سیاسی قرار گرفته است. این امر، 16 آذر امسال را با 16 آذرهای گذشته متفاوت می سازد. امسال، دانشجویان، دیگر تنها نیستند. جنبش دانشجویی جزء فعال و پرشور جنبش توده ای است. اما مراسم 16 آذر، مراسمی مورد قبول رژیم نیست. حکومت اسلامی در تمامی 30 سال گذشته تلاش کرده است از برگزاری مستقل این روز ممانعت به عمل آورد. امسال نیز طبعأ تلاش می کنند تا مانع برگزاری  پرشکوه این مراسم شوند. آن ها بار دیگر، زبان تهدید را بکار خواهند گرفت. نیروهای سرکوبشان را برای درهم شکستن حرکت های دانشجویی در دانشگاه ها و بیرون از دانشگاه ها بسیج خواهند کرد. مزدوران بسیج دانشجویی شان را علیه دانشجویان مبارز و آگاه تجهیز خواهند ساخت. اما این بار نیز مفتضحانه شکست خواهند خورد. دانشجویان در خانه ی خود،  در سنگرهای  طبیعی خود، مقاومت متحدی را سازمان خواهند داد. شعله ور شدن فریاد های اعتراض در 200 دانشگاه و در پنجاه شهر سراسر کشور، به سراسری شدن مقاومت توده ای کمک خواهند کرد. سازمان دادن چنین حرکت بزرگی، به کار سازمانگرانه ی گسترده ای نیاز دارد. هم آهنگی میان حرکت های دانشجویی در یک دانشگاه، در دانشگاه های یک شهر و در دانشگاه های سراسر کشور، کار ساده ای نیست.  این هم آهنگی، که به کار و تلاش فراوانی نیازدارد، قدرت جنبش دانشجویی را بشدت افزایش خواهد داد و نیروهای سرکوب را در سنگرهای مختلف پراکنده خواهد ساخت. حضور دانشجویان در سراسر کشور، اگر با حضور دانش آموزان همراه شود، با توجه به این که دانشجویان و جوانان کشور اکثرأ از خانواده های مزد و حقوق بگیران هستند، ایده های جنبش اعتراضی را به هر خانه ای خواهند برد و حمایت گسترده ای را جلب خواهند کرد. این امر زمینه های پیوند مبارزات دانشجویی با مبارزات عمومی و مطالباتی را بیش از پیش مستحکم خواهد ساخت. از سوی دیگر نقش دانشجویان دختر در حرکت های دانشجویی و پیوند آن ها با جنبش زنان، پیوند این دو نیروی اجتماعی فعال را نیز تقویت خواهد کرد. حضور دانشجویان دانشگاه های مناطق ملی نیز زمینه ساز پیوند هر چه بیشتر جنبش دانشجویی با جنبش خلق های تحت ستم ملی خواهد بود.از این رو اگر هم زمان با مراسم مستقل 16 آذر امسال، دامنه ی حرکت های مطالباتی مزد و  حقوق بگیران و مبارزات زنان و ملیت های تحت ستم نیز گسترش یابد، می تواند 16 آذر را به نقطه عطفی در تاریخ چند ماه اخیر جنبش اعتراضی مردم تبدیل کند.

http://bamschad.wordpress.com/

22 آبان 1388ـ 13 نوامبر 2009ذ