ترس
و بزدلی پشت
اعدام
جوانان کرد
سوسن
آرام
رژيم
از ريسمان
ترس خود
آويزان شده
است، برای مردم
اما عبور از
ترس خبر آمدن
آزادی است.
در
حاليکه خشم و
نفرت عمومی
از خبر اعدام
جنايتکارانه
و بزدلانه احسان
فتاحيان
هنوز در اوج
خويش است،
اخبار حاکی
از تصميم
رژيم به
اجرای احکام
اعدام ساير
جوانان کرد
در رسانه ها
پخش شده است. رژيم
بر اين گمان است که با
اقدامات
وحشيانه و
اعدام های
جنايتکارانه
ميتواند
مردم را بترساند،
اما اين توحش
لجام گسيخته
ديگر هيچ ترديدی
باقی نمی
گذارد که رژيم
تا مغز
استخوان
ترسيده و از
جان خود بيمناک
است و حيات
خود را به مويی
آويزان می
بيند.
رژيمی که
سر يک انقلاب
را خورد و مثل
اژدهای هفت
سر به تخت
قدرت چسبيد و هرمصيبت
عظمايی برای
مردم حتی جنگ
عراق و
احتمال حمله
آمريکا يا
اسرائيل به
ايران را
برای خود
نعمت به شمار
آورد تا مبادا
مردم
انقلابی حق
خود، حاکميت
بر سرنوشت
خود را از او
بخواهند و
بازپس
بگيرند،
نشانه های
انقلاب عليه
يک قدرت فاسد
مستبد را خوب
می شناسد. به
همين جهت با
مشاهده
نخستين نشانه
های آن در
جنبش با شکوه
مردم در روز
های قدس و 13
آبان قالب
تهی کرده است. همين
است علت
اعدام
جنايتکارانه
احسان فتاحيان
و احکام
اعدام ديگر
زندانيان بی
گناه.
به دليل
همين وحشت
است که به
اعدام
زندانيانی روی
آورده است که
در سياه
چال های آن
اسيرند و حتی
حکم قبلی
آنها را
عليرغم
قوانين خود تغيير ميدهد تا با
خوردن سر
آنها مردم را
در سراسر ايران
بترساند. اين
کاری است که رژيم
در آن سابقه
دارد، سابقه
ای که تا به حال
می کوشيد آن
را پنهان کند. اما
رژيم حالا
ديگر بضاعت
لاپوشانی
جنايات خود و
حفظ ظاهر را
هم ندارد. لاريجانی
رئيس جديد
قوه قضائيه
همين تازگی ها
به همدستان
خود در رژيم
توصيه کرده
بود با حفظ
ظاهر تلاش
کنند بهانه
به دست خارج
ندهند. خيال محال. می
بينم و بايد
تکرار و
تاکيد کرد
رژيم ديگر بضاعت
لاپوشانی
جنايات خود
و حفظ ظاهر را
هم ندارد و
چاره را در
اين ديده که
تيغ را از رو
ببندد.
رژيم
شمشير را از
رو بسته: برای
جلوگيری از
اعتراضات
مردم در 16 آذر، در 22 بهمن،
در روزهای بی
شمار که
خواهد آمد،
آری مردم
زمان دارند،
تمام آينده
در اختيار
مردم و از آن
مردم است. زمان
برای رژيم
تنگ است و نفس
آن به
شماره
افتاده است.
بيهوده
تلاش می کنند
بترسانند،
ما ميدانيم خود
ترسيده اند،
به همين جهت
به آخرين
تيرترکش خود
متوسل شده
اند: زور و
سرکوب. سعی
ميکنند سر اختلافات
در بالا را به
نوعی به هم
بياورند- با
نوعی طرح ,وحدت,
يا ,شدت,- تا
بتوانند
پائين را
بزنند.طرح
وحدت هم از
نظر صاحبان
زور در رژيم
موقتی است،
جواد
لاريجانی
گفت در
گفتگويی با
فارس گفت
برای نشان
دادن شدت
عليه ,نافرمان,
های بالا ,نياز
به زمان, هست. مساله
اصلی شان
خاموش کردن
مردم است،
آنوقت طرح
وحدت به
راحتی
ميتواند به
طرح شدت
تبديل شود.
به گمان
شان اين مردم
همان مردم دهه
60 هستند و
اميدوارند
با سرکوب و اعدام
بتوانند به
غصب قدرت از
مردم ادامه
دهند. اما
اشتباه می
کنند. آن زمان
بخش نه خيلی
بزرگی از
مردم بودند
که ماهيت
جنايتکارانه
رژيم را می شناختند و
چوب آگاهی
خود و عمل
برحسب اين
آگاهی را با
پرکردن
زندان ها و خاوران ها
خوردند. حالا
اکثريت عظيم
مردم
ميدانند با
چه رژيم جنايتکاری روبرو
هستند و چوب
اين رژيم به
تن اکثريت
مردم خورده
است. آن زمان
برای بخش
عظيمی هنوز
اميد يا توهم
وجود داشت،
يا لااقل
هنوز کاسه
صبرشان
لبريز نشده
بود. حالا
اکثريت عظيم
مردم از اين
رژيم به جان
آمده اند و
سرنگونی آن
را بی صبرانه
انتظار می
کشند.
همين است
که جرات به
اصطلاح ,سياست
ورزی, را از
رژيم گرفته
است. اما رژيم
بزدلی که
فضای مانور،
جرات،
بضاعت، و شجاعت
کوچک ترين
اصلاح يا عقب نشينی را
ندارد و دستش
بطورکامل
خالی است با توسل
به آخرين
تيرترکش خود
و اعمال
سرکوب های
وحشيانه فقط
مردم را در
معرض خطرات و
مصيبت های
بزرگ قرار نمی دهد،
آخرين مايه
حيات خود را
هم مصرف کرده
و می سوزاند و
گام های نهايی
به سوی مرگ را
بر ميدارد. رژيم
با اقدامات
جنايتکارانه
خود راه حل نهايی را هم
به مردم نشان
ميدهد: عبور
از ترس. رژيمی
که نه به مردم
نان ميدهد،
نه به کارگر و
معلم و
پرستار
حقوق، نه به
بيمار دارو و
بيمارستان، نه به دانش
آموز و
دانشجو
وسايل آموزش
شايسته،
بنزين و برق و
آب را گران ميکند، هوا
را آلوده و
جنگل ها را
نابود و اقتصاد
را ويران و
طبيعی ترين حقوق زن و
مردايرانی
را لگدمال، و
مظاهر وجودی
اش تپانچه
است و طناب
دار و نيروی
سرکوبگر و
بخش عظيم
درآمد نفت و
امکانات
دولتی را صرف
گسيل نيروی نظامی و شبه
نظامی و مفتش
مذهبی به
خيابان ودانشگاه
و مدرسه و حتی
فضای مجازی
ميکند، علت
وجودی اش را
در افکار و
انظار عمومی
مردم از بين
برده است
و دليل
سرنگونی اش
را به دست
مردم داده
است. اين رژيم
بايد برود. اعدام ها
همين را
ميگويند. اعدام
ها برخلاف
آنچه رژيم
تصور ميکند و ميخواهد
القاء کند
وسيله ای
برای ادامه
موجوديت
فراهم نمی
آورند،
دليلی برای
سرنگونی آن
به دست
ميدهند.
و
آزاديخواهان
ايران اين
وسيله را
بايد به دست
بگيرند و بر
سر رژيم
بکوبند.
يک نکته
هست: رژيم
ميخواهد
القاء کند که
با فشارهای
داخلی و
خارجی برای
جلوگيری از
اعدام ها عقب
نشينی نمی
کند يا حتی آن
را جلو می
اندازد. شايد
اين سياست در
شتاب برای
اعدام
جنايتکارانه
احسان
فتاحيان اثر
داشت.
اما
فريب اين
القاء رژيم
را نبايد
خورد.
اولا،
روشن است که
رژيم اگر از
افشاگری
فارغ باشد،
بيشتر و بدتر
جنايت ميکند. اين
رژيم با يا
بدون افشاگری
جنايت ميکند.
ثانيا،
هرچه
افشاگری
گسترده تر
باشد هزينه ای
که رژيم بابت
جنايات خود می پردازد
بيشتر، زمين
زير پای آن خالی
تر، گسست های
درون آن
بيشتر و مرگ نهايی آن
نزديک تر
ميشود.
ثالثا،
هدف عمده
افشاگری
صرفنظر از
آنکه درجلوگيری
از اعدام ها
موثر باشد
يا نه،
برانگيختن
وجدان همه
ايرانيان بويژه
در داخل کشور
است. افشاگری
از هرنوع
باشد- تجمع،
اعتراض،
رسانه اي،
محفلي،
مراجعه به
اشخاص، نهادهای
و سازمان های
مختلف در
داخل يا خارج
ايران، حتی
گفتگوی
تلفنی يا در
صف نان و درون
تاکسی
سرانجام به
گوش همه ايرانيان
در داخل
ايران ميرسد. بايد کاری
کرد که مردم
تهران و
تبريز و
بندرعباس
درد اعدام
احسان ها را همانطور
احساس کنند
که همشهری
های احسان. بايد
برای
جلوگيری از
اعدام های جوانان
ديگر بقيه
مردم ايران
همانقدر بی
تاب شوند که
خانواده و
دوستان و ياران
اين جوانان و
اين در صورتی
ممکن است که اخبار
قتل
بيگناهان به
وسيع ترين
شکل و لحظه به
لحظه به گوش
مردم برسد و
همراه آن
ماهيت
بزدلانه ی خشونت های رژيم
و ترس و
ناتوانی آن
افشا شود.ايران
اکنون در
شرايطی نيست که
مردم با
شنيدن اخبار
اين جنايات
جا بزنند برعکس
اينگونه
اخبار نفرت تلمبار شده
را دامن زده و
بر عزم مردم
در حمايت از
اعتراضات می
افزايد.
فراموش
نکنيم رژيم و
در راس رژيم
خامنه ای بارها
سياست خود برای
بقای نظام
را چنين
تشريح کرده
اند: بصيرت بر
خطرات،
آمادگی
نظامی و
امنيتی برای مقابله با
خطرات، و
وارد کردن
ضربه های
خشونت بار. اين
يعنی رژيم از
ترس خود
آويزان شده
است. هراعدام
نشانه ای است
از اين ترس. برای
مردم اما
عبور از
ترس آغاز
حياتی نوين و
خبر آمدن
آزادی است. جوانان
ايران طی ماه
های متوالی
که از
انتخابات
رسوای رژيم
گذشته است نشان
داده اند با
شجاعت مرز ترس را پشت
سر ميگذارند. هراعدام
را بايد
بوسيله ای
تبديل کرد
برای برداشتن
گام های
بلندتر از
ترس، قطع
رشته حيات
رژيم و رفتن
به سوی آزادی.
|