به نقل از نشریه دانشجویی بذر شماره چهل و دوم – آذر ۱۳۸۸

 

۱۶آذر ساختار شکنی از خیابان تا دانشگاه؛ از دانشگاه تا خیابان!

 

سایه روان - افشین کوشا

... عده ای از سربازان (بخوانید بسیجی ها) دانشكده فنی (بخوانید کوی دانشگاه) را به كلی محاصره كرده بودند تا كسی از ميدان نگريزد، آنگاه دسته ای از سربازان با سر نيزه بهمراه سربازان «دسته جانباز» (بخوانید سربازان «گارد ویژه») از در بزرگ دانشكده وارد شدند و دانشجويان را كه در حال خروج و يا در جلوی كتابخانه و كريدور جنوبی دانشكده قرار داشتند هدف قرار دادند...

... دانشجويان پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشكده خارج شوند. در اين ميان بغض يكی از دانشجويان تركيد و او كه مرگ را به چشم خود می ديد و خود را كشته می دانست، ديگر نتوانست اين همه فشار درونی را تحمل كند و آتش از سينه پر سوز و گدازش به شكل شعارهای كوتاه بيرون ريخت: «دست نظاميان از دانشگاه كوتاه!» (بخوانید مرگ بر دیکتاتور!)

هنوز صدای او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باريدن گرفت و چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند به كلی غافلگير شدند و در همان لحظه اول عده زيادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجويان يكی پس از ديگری بزمين می افتادند، بخصوص كه بين محوطه مركزی دانشكده فنی و قسمتهای جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشينی عده زيادی از دانشجويان روی پله ها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند...

... هنگام تيراندازی بعضی از رادياتورهای شوفاژ در اثر گلوله سوراخ شده آب گرم با خون شهدا و مجروحين در آميخت و سراسر دانشگده فنی را پوشاند. بطوريكه پس از ماهها از در و ديوار دانشكده فنی (بخوانید کوی دانشگاه) بوی خون می آمد...

... روز بعد نيكسون  به ايران آمد و در همان دانشگاه، همان دانشگاهی كه هنوز به خون دانشجويان بيگناه رنگين بود دكترای افتخاری حقوق دريافت داشت و از سكون و سكوت گورستان خاموشان ابراز مسرت كرد، به دولت كودتا وعده هرگونه كمك و مساعدت نمود...

برای كم رنگ كردن واقعه 16 آذر، جنایت كاران شروع به سفسطه كردند. در مقابل خبرنگاران گفتند كه: «دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان (بخوانید بسیجی ها) حمله كردند و سربازان (بخوانید بسیجی ها) نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیك نمودند و تصادفاً سه نفر كشته شد.» در همان روزها یكی از مطبوعات نوشت: «اگر تیرها هوایی شلیك شده، پس دانشجویان پر درآورده و خود را به گلوله زدند!» (ماهنامه «16آذر» شماره 13  سال 1341)1

 

چرا پس از 56 سال 16 آذر ماندگار است؟

کافی است در متن حادثه  16 آذر سال 1332، بسیجی ها را با سربازان، «گارد ویژه» را با «دسته جانباز»، نمایندگان اوباما بر سر میز مذاکره ژنو را با نيكسون و دانشکده فنی را با کوی دانشگاه جایگزین کنید، تا بعد از 56 سال جزییاتی از واقعه 16 آذر 1332 روشن و واقعی جلوی چشم مان زنده شود. تا ببینیم که بعد از 56 سال چرا هنوز 16 آذر مظهر مبارزه رادیکال و حق طلبانه دانشجویان با ارتجاع و امپریالیسم است. 16 آذر یادآور مقاومت قهرمانانه دانشجویان علیه کودتای آمریکایی 28 مرداد است. کودتایی که بدون یاری مراجع مذهبی چون رهبری آیت الله کاشانی پیروز نمی شد. مستبدین حاکم از نوع شاهی و جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته اند خصلت ضدامپریالیستی - ضدارتجاعی 16  آذر را کم رنگ کنند و یا قلب ماهیت دهند. 16 آذر همواره خار چشم حاکمین مستبد چه در لباس سلطنت و دوستی با منافع قدرت های امپریالیستی بود و چه در لباس روحانیت و دشمنی ظاهراً آشتی ناپذیر بنیادگرایان حاکم با همان قدرتها.

در طول این 56 سال مراسم های 16 آذر هرگز شکل سوگواری برای سه دانشجوی جان باخته را به خود نگرفته است. هر 16 آذر، روزی است که مسیر زندگی هزاران دانشجو را تغییر می دهد. روزی است برای انتخاب آگاهانه: انتخاب بین سکوت و فریاد، بین بی عملی یا فعالیت سیاسی، انتخاب بین دلخوش بودن به لحظات بی اهمیت در زندگی یا مبارزه علیه خفقان و دیکتاتوری و ساختن تاریخ، انتخاب بین وفاداری به مردم یا وفاداری به حاکمان.

با فراز و فرودهای تاریخ 56 ساله 16 آذر، تقویم جنبش دانشجویی تا کنون شاهد برگهای رنگارنگی از مبارزه و مقاومت بوده که هریک آیینه تمام نمای وضعیت سیاسی – اجتماعی جامعه بوده است. آيینه ی سالهای مبارزه و غرور، شوق و شور، تحول و آرمان خواهی، شعور و شهامت، شکست و سردرگمی، سرکوب و جنایت، اختناق و سکوت، مقاومت و پایداری، توهم و امید، فریب و تزویر بوده است، سالهایی که باعث شده جنبش دانشجویی امروزه بارورتر و جسورانه تر از همیشه در جلوی صف مبارزات مردم قرار گیرد و موتورآغازگر تحولات ژرفی در جامعه باشد.

امروزه جنبش دانشجویی در کنار مردم و همراه با آنان در مقابل حاکمیت جمهوری اسلامی پایداری می کند تا دانشگاه سنگر آزادی باقی بماند، سنگر مبارزه با ظلم، سنگر دفاع از منافع محکومان در مقابل حاکمان، سنگر علم در مقابل جهل و خرافه، سنگر سازماندهی اعتراضات، سنگر انتشار نشریات مردمی و سرانجام تریبونی باشد برای همه کسانی که تریبونی ندارند. هم اکنون این جنبش بار سنگین مبارزه را به عنوان آگاه ترین و سیاسی ترین بخش جنبش مقاومت مردم بر عهده دارد.

 

16 آذر امسال، مبارزه با چه هدفی و چگونه؟

به خاطر همین توانایی های جنبش دانشجویی است که همه در حال شمارش معکوس برای رسیدن به 16آذر هستند. در شرایطی که جمهوری اسلامی مشروعیت خود را در میان مردم از دست داده و دیگر قادر به حکومت نیست و مردم نیز بدان تن نمی دهند و بسادگی از آن نمی ترسند. در شرایطی که همه فهمیده اند که بازی سلطه تام و تمام جمهوری اسلامی پایان یافته شده و بازی فروپاشی و سقوط آغاز شده و دیگر هر اعمال قدرتی از جانب حکومت توسط مردم به عنوان واکنشی از سر ناتوانی و ترس تلقی می شود. دقیقاً درچنین وضعیتی است که دعوای خانگی میان سکانداران حکومتی برای به سلامت راندن این کشتی شکسته از میان طوفان در گرفته است. نمایان و حاد شدن شکاف بین طبقه حاکمه باعث شده که پتانسیل 30 ساله نارضایتی، اعتراض و مقاومت مردمی فعال شود. این وضعیت از یکسو فضای مساعدی برای پیشبرد مبارزات مردم بوجود آورده و از سوی دیگر موجب درهم آمیختگی صف بخشی از حاکمان با مردم شده که می تواند آینده خیزش مردم را تیره و تار نماید. در چنین شرایطی از جنبش دانشجویی انتظار می رود که همه تجربیات، توانایی ها و پتانسیل های خود را به میدان آورد تا مانع از چنین آینده ای شود. در این شرایط است که فقدان سازمان یابی مردمی، نبود آلترناتیو واقعی و توهمات موجود نسبت به اهداف موج سبز بسیاری را در انتظاری بی صبرانه قرار داده که آگاه ترین و سیاسی ترین بخش جنبش کنونی در روز 16 آذر چگونه به میدان خواهد آمد؟ «چه خواهد کرد و چه باید کرد؟»

آیا جنبشی که در خفقان بارترین سالها ساکت نماند، زمزمه های پرسشگرانه و امیدوارانه مردم را از پشت نرده های  دانشگاه می شنود؟! آیا جنبش دانشجویی می داند که همه چشمها به دانشگاه، این مرکز علم و آگاهی دوخته شده است؟ آنهم در شرایطی که با رادیکال شدن جنبش و پررنگ تر شدن شعارها و خواسته های مردمی، «رهبران» موج سبز یکی پس از دیگری وفاداری خود را به حفظ نظام اعلام می کنند و مدام از شعارهای ساختار شکن اعلام برائت می کنند و آنها را انحرافی می دانند.2   

امروزه سؤال بر سر مبارزه کردن یا مبارزه نکردن نیست، پرسش اصلی، برای چه هدفی و چگونه مبارزه کردن است. نیرویی تازه نفس، آبدیده در رزمهای خیابانی وارد دانشگاه شده که طی دو ماهه گذشته عرصه را در دانشگاههای کشور بر باند کودتاچی حاکم تنگ کرده است. این نیرو است که اکنون بار اصلی جنبش دانشجویی را به دوش گرفته است. رهبران موج سبز به یاری ملی مذهبی ها مدام در تلاشند که این نیرو را مهار کرده و افق تنگ و محدودی را در مقابل آنان و کل جنبش دانشجویی قرار دهند. آنان فعالانه تلاش دارند مانع طرح شعارهای ساختار شکنانه و پیوند عمیق دانشجویان با مردم شوند و مبارزه را صرفاً در چارچوبه دانشگاهها نگه دارند. آنان با شعارهایی چون «الله اکبر» و «نصر من الله و ....»، «یا حسین، میر حسین»، «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»، «روحانی واقعی، منتظری! صانعی!»، می خواهند رنگ و بوی مذهبی به این جنبش دهند. یا با شعارهایی چون «اوباما، یا با اونا! یا با ما!» فصل مشترکی بین دانشجویان با دشمنان تاریخی مردم ایران و جهان ایجاد کنند. شعارهایی که هیچ ربطی به منافع مردم ندارند. آنان از این طریق می خواهند برای خود و جمهوری اسلامی فرصتی بخرند تا بتوانند بر سر سهم شان از قدرت با باند کودتاچی چانه بزنند. جنبش دانشجويی برای آنها  ابزاری برای رسیدن به خواسته های حقیر و فرصت طلبانه است.

دقیقاً در این شرایط نیاز است که جنبش دانشجویی بر بستر یک خیزش مردمی سرنوشت ساز، دست به یک مبارزه آگاهانه بزند؛ و دست از مداراجویی و مصلحت گرایی با جناح مغلوب بردارد و به قدرت اصلی یعنی مردم تکیه کند. مردمی که بخش عمده ای از آن، زنان و جوانانی هستند که در این ماهها، لیاقت، شایستگی، جانبازی، فداکاری و اراده خود را به خوبی اثبات کردند و انتظار دارند که امروز همرزمان دانشجوی شان به راستی با دروغ، تزویر و تقلب در هر شکلی مبارزه کنند. متقلبینی که می خواهند جمهوری اسلامی را که تاریخ مصرفش گذشته، دوباره در پارچه پیچ سبز به خورد ما دهند.

به خاطر همین هجمه دروغ و تزویر است که امسال دیگر جنبش دانشجویی فقط با دروغ های حکومتی مواجه نیست. حکومتی که هر دو جناحش طی این سی سال در پی قلب ماهیت مبارزاتی روز دانشجو، تحت عنوان روز دانشجویان مسلمان بودند، هرسال انواع و اقسام نیروهای سرکوبگرشان را به پیشواز روز دانشجو می فرستادند: از بسیجیان رنگ شده به نام دانشجو، تا حراست همیشه در صحنه، تا نیروی انتظامی و لباس شخصی و گارد ویژه و... امسال باز هم دانشگاه منتظر حضور کلکسیونی از نیروهای حکومتی است، پرتعدادتر از همیشه و هراسان تر از همیشه، درست مانند دانشجویان که پرتعدادتر، خشمگین تر، مصمم تر، امیدوارتر و شورشی تر از همیشه به میدان آمده اند.

به خاطر همین هجمه دروغ و تزویر است که 16 آذر امسال حتی مانند سال گذشته نیست. سالی که بخش اصلاح طلب حکومتی در قالب دفتر تحکیم وحدت سعی داشت با شعاردزدی، شعارهای سرخ دانشجویان رادیکال را به نفع خود مصادره کند. امسال آنان می خواهند روزمان را بدزدند، نه فقط تاریخش را بلکه ماهیت و محتوای آگاهگرانه و پرسشگرانه اش را، ماهیت مبارزاتی و ضدحکومتی و ساختارشکنانه اش  را. به خاطر این کمین بزرگ و خطرناک است که همه دانشجویان آگاه، مبارز و رادیکال که به راستی در پی تغییر بنیادین هستند، نباید اجازه دهند جناح مسلط حکومت و یا جناح رانده شده از قدرت هیچ رنگی از تزویر بر مبارزاتمان بپاشد.

16 آذر آزمونی است برای ما تا بار دیگر هم پوزه باند کودتاچی حاکم را در دانشگاه و خیابان به خاک بمالیم و هم مانع از آن شویم که جناح مغلوب هیأت حاکمه از جنبش دانشجویی استفاده ابزاری کند. از اینرو است که برافراشتن پرچم شعارهای ساختارشکنانه و فراگیر کردنش در سراسر دانشگاهها و کل جامعه از اهمیت حیاتی برخوردار است.

16 آذر امسال دیگر تنها «روز دانشجو» نیست؛ روز پیوند دانشگاه با خیابان است. امسال روز دانشجو، روز مبارزه تمام مردمی است که سالها آنان را به همراهی با خود فرا خواندیم. ما که هر 16 آذر از پشت نرده های دانشگاه فریاد می زدیم «حرف ما حرف شماست، مردم به ما ملحق شوید!» 16 آذر امسال، روز تحقق عملی این ملحق شدن است.

 

فراتر و ژرف تر از هر 16 آذر!

تاریخ تکرار وقایع پیشین نیست. تغییرات زیادی در مختصات میدان نبرد و نیروهای شرکت کننده در نبرد صورت گرفته است.  بازیگران جدیدی به میدان مبارزه پا گذاشته اند. حضور برجسته دختران در جنبش دانشجویی انکارناپذیر است. طی چند سال اخیر شاهد تغییرات  زیادی در زمینه گسترش کمی دانشجویان دختر - علیرغم محدودیتهای بیشمار جنسیتی - و ایفای نقش فعال دختران در مبارزات گوناگون دانشجویی بوده ایم. اینها علايم وقوع انفجار بودند. انفجار عظیمی که در راه بود: انفجار خشم زنان! زنانی که  ایدئولوژی پوسیده جمهوری اسلامی با سرکوب بی وقفه و فرودستی همه جانبه آنان معنا و تجسم واقعی پیدا کرده است. ستمدیده ترین قشر جامعه، مغرور و جسور، خشمگین و پرتوان بپاخاست و در صف اول مبارزه قرار گرفت. امری که کمتر در خیزشهای توده ای عصر حاضر در جهان شاهدش بودیم. این دختران و زنان بودند که این خیزش را به معنای واقعی رادیکالیزه کردند. کسانی که در اغلب موارد، شجاعانه در تمام تظاهراتها و سنگر بندیهای خیابانی، زد و خورد با نیروهای انتظامی، تعقیب و گریزهای روزانه و شبانه نقش آغازگرانه ای ایفا کرده اند.

آیا این حضورعظیم زنانه در 16 آذر امسال انعکاس خواهد یافت؟ معنا خواهد شد؟ مگر می شود امسال 16 آذر در دانشگاه، این حضور را نادیده گرفت؟ امری که تا کنون آگاهانه توسط رهبران موج سبز و زنان همراه و دنباله روی آنها نادیده گرفته شد.

زنان ایران بارها در مبارزات حق طلبانه مردمی حماسه آفرینی کردند. آنان در مبارزات دوران مشروطیت، در مبارزه با دیکتاتوری پهلوی، در مبارزات رزمنده سازمان ها و احزاب سیاسی در دوران منتهی به انقلاب 57 شرکت جستند. اما در انتهای تمام این مبارزات، جدا از به ثمر رسیدن یا نرسیدن اهداف عمومی مبارزه، آنچه همواره نادیده گرفته شده و یا مورد حمله قرار گرفته، حقوق و خواسته های زنان برای رفع ستم جنسیتی بوده است. همواره این خواست ها تحت عنوان فرعی و جانبی بودن، از فوریت برخوردار نبودن، یا قبیح و بیجا بودن زیر پای نگاههای مردسالارانه، سنتی و مذهبی (حتی در صفوف مبارزین با استبداد) لگدمال شده اند. اما زمانه عوض شده است. با افکار سنتی و مذهبی نمی توان به جنگ سنتهای استبدادی و مذهبی رفت. این است معنای ژرف تر و فراتر رفتن از هر 16 آذر: رنگ زنانه بخشیدن به 16 آذر.

این امر تنها با طرح آگاهانه، آشکار و صریح مطالبات زنان بطور کلی و مشخصاً خواسته های دختران دانشجو امکان پذیر است. باید خواسته های آنان هم مثل خودشان تمام قد و بی تردید در مبارزات حضور داشته باشد. این نه فقط به معنای ارتقای مبارزات زنان است، بلکه نشانه و شاخص واقعی رشد این جنبش در کلیت آن است. برخلاف آن نگاه محافظه کارانه و محدود نگر موجود در بخشی از جنبش زنان که تا دیروز به بهانه غیرقابل دسترس بودن اهداف رهایی بخش و اجتناب از هزینه دادن، دایماً زنان را تشویق می کرد که تا نوک دماغ خود را بیشتر نببینند و از محدوده های قانونی فراتر نروند. امروز که خارج از اراده آنها دختران و زنان جوان با حضور خود حاکمان مردسالار را به جدال فرا خوانده اند و عملاً نشان داده اند که برای آزادی خود حتی از جان هم هزینه می کنند، آنان در همراهی با رهبران موج سبز زنان و دختران را به ملایمت و ملاطفت فرا می خوانند، تا به جای سرکشی و طغیان، صبورانه همان خواسته های غیرساختارشکن را فریاد کنند، تا در چهارچوب خواسته های سراسری چون مطالبه حق رأی قرار گیرند و مطالبات زنانه شان را به آینده بسپرند. این همان نگاه محافظه کارانه است که خواستار عدم طرح مطالبات زنان است تا از رادیکال شدن جنبش جلوگیری کند. مطالباتی که پاشنه آشیل جمهوری اسلامی از هر جناح و دسته ای است.

اگر بدون آزادی و رهایی زنان، آزادی و رهایی جامعه ممکن نیست، برای رسیدن به این آزادی از همین امروز و از همین 16 آذر، باید برای رهایی زنان و خواسته های دختران دانشجو مبارزه کنیم تا بتوانیم آینده روشنی را تضمین کنیم.

 

هسته مستحکم، اتحاد گسترده!

16 آذر، همواره سمبل اتحاد مبارزاتی دانشجویان است. هم اکنون اتحاد مبارزاتی نسبتاً گسترده ای در سطح دانشگاههای کشور شکل گرفته است. اتحاد امری ضروری برای پیشبرد مبارزه است. بدون وحدت انقلابی هیچ جنبشی به پیروزی نمی رسد. اما اتحادی که هم اکنون شکل گرفته یا خودبخودی بوده یا بر پایه های مبهم و بخشاً نادرست قرار گرفته است. اتحادی که آگاهانه نباشد و بر پایه درستی شکل نگیرد و اهداف روشنی را مقابل روی خود قرار ندهد، همواره در معرض بی ثباتی و شکنندگی قرار داشته است و براحتی می تواند توسط میوه چینان فرصت طلب حاضر در صحنه مورد استفاده قرار گیرد. اتحاد حول شعارهای مذهبی پیشاپیش به معنای تفرقه افکنی در صفوف دانشجویان با گرایشات مختلف فکری است. اتحادی که خواسته های زنان را هدف قرار ندهد، پیشاپیش معنایش دور کردن دختران دانشجو از مبارزه و آب سرد پاشیدن بر آتش  خشم آنان است. اتحادی که چشم همراهی بسیج (و قاتلان مردم)  را با خود داشته باشد، مار در آستین جنبش دانشجویی پروراندن است. اتحادی که هدفش حفظ نظام جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر باشد، پیشاپیش به معنای خنجر از پشت زدن به منافع دانشجویان و کل مردم است.

اتحادی انقلابی است که بر اساس منافع اکثریت دانشجویان و مردم شکل گیرد. آن اتحادی واقعی است که مضمون سیاسی آن در سطح گسترده، آگاهانه به بحث میان گرایشات فکری گوناگون گذاشته شود و معنای سیاسی اش برای همگان روشن شود. اتحاد برای چی، علیه کی و با چه روشی؟ تنها چنین اتحادی صحیح و رشد یابنده خواهد بود.

اما چنین اتحادی شکل نخواهد گرفت اگر در مرکز آن هسته مستحکمی از فعالین چپ روشن بین و آینده نگر قرار نداشته باشد. بدون وجود هسته ای مستحکم که از اراده و جهت گیری سیاسی واحدی برخوردار باشد، نمی توان اتحاد مبارزاتی گسترده ای بر پایه صحیح شکل داد. در عین حال بدون تلاش برای شکل دادن اتحاد مبارزاتی گسترده نمی توان به تقویت و گسترش هسته مستحکم در شرایط کنونی یاری رساند. این امر ناظر بر تجارب گوناگون در مراحل تاریخی مختلف جنبش دانشجویی است. هر آنجایی که فعالین چپ به وظایف خود در قبال جنبش دانشجویی بدرستی عمل کردند، این جنبش شکوفا شد و توانست نقش مؤثری در روند تحولات سیاسی کشور ایفا کند. از اینرو فعالین جدید جنبش دانشجویی نه تنها باید بطور کلی با تاریخ جنبش دانشجویی آشنا شوند، بلکه بطور مشخص باید تجارب مثبت و منفی بخش چپ جنبش دانشجویی در دوره معاصر را مورد بررسی و بازبینی قرار دهند و کمک کنند در همه جا این هسته مستحکم شکل گیرد تا بتوان اتحاد مبارزاتی آگاهانه تر، انقلابی تر، وسیعتر و رزمنده تری سازمان داد.

در دوره پیش روی پافشاری بر مضمون سیاسی اتحادهای مبارزاتی، از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است. فعالین چپ باید به بحث و گفتگو بر سر موقعیت کنونی خیزش اخیر، نیروهای مختلف طبقاتی درگیر در آن و وظایف جنبش دانشجویی در قبال آن دامن بزنند. آنها باید در هر تجمع مبارزاتی دانشجویی، بر نقش آگاهی انقلابی تأکید کنند، روشها و اشکالی از مبارزه را تشویق کنند که به گسترش آگاهی انقلابی و کمونیستی کمک کند. فعالین چپ برای معنا بخشیدن به مبارزات مختلف باید تلاش کنند که جنبش دانشجویی مطالبات خود را در فرم هایی مثل صدور قطعنامه های سیاسی و بیانیه های مبارزاتی فرموله کرده و به میان بدنه جنبش دانشجویی و کل جامعه ببرند، تا از این طریق آگاهی همگانی نسبت به حقوق پایه ای مردم در زمینه هایی چون حقوق زنان، ملل ستمدیده، کارگران و زحمتکشان شهر و روستا و آزادی های دمکراتیک، آزادی اندیشه و آزادی آکادمیک ارتقا یابد؛ و راهی حقیقتاً مستقل و انقلابی به سمت آینده ای روشن گشوده شود. 

باشد تا 16 آذر امسال به نقطه عطف دیگری در تاریخ مبارزات دانشجویی ایران بدل شود!

باشد تا یک صدا

ü خواهان درهم شکستن ساختارهای نظام حاکم شویم!

ü خواهان رسیدگی به پرونده جنایات در کوی دانشگاه شویم!

ü آزادی کلیه زندانیان سیاسی را فریاد کنیم!

ü خواستار بازگشت یاران اخراجی و ستاره دار خود به دانشگاه شویم!

ü به تبعیض جنسیتی در هر شکل و شمایلی نه بگويیم!

ü خواهان برچیدن حراست و کمیته های انضباطی شویم!

ü خواهان اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش زنان، جنبش کارگری و مبارزات ملل ستمدیده شویم!

ü خواستار کوتاه شدن دست خرافه و مذهب از دانشگاه شویم!

 

باشد تا  یک صدا در کوچه و خیابان و دانشگاه و مدرسه شعار دهیم:

ü ما زن و مرد جنگیم! بجنگ تا بجنگیم!

ü جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم!

ü حکومت مذهبی نمی خوایم، نمی خوایم!

ü حجاب اجباری: نشانه بردگی!

ü مرگ بر دشمن علم و خرد! مرگ بر دشمن نسل جوان!

ü اعتیاد، گرانی، تورم و بیكاری: جمهوری اسلامی!

ü كارگر، معلم، دانشجو: اتحاد! اتحاد!

ü فقر، گرانی، فساد: با حذف یارانه ها!

ü كارخانه و خیابان، مدرسه و دانشگاه، نبرد تا پیروزی!

ü بر چیده باد حراست! نابود باد بسیجی!

ü مرگ بر دیکتاتور!

 

پانویس:

1- از مقاله «آذر قهرمانان» بذر دانشجویی شماره 7 – آذر 1384؛ در این مقاله که جزیيات واقعه 16 آذر شرح داده شده برای نخستين بار در ماهنامه «16آذر» شماره 13 سال 1341 (و همچنين شماره يازدهم همان ماهنامه در سال 1342) منتشر شد. اين مقاله در نشريه «آزادی»  شماره 31، آذر سال 1358 ارگان «جبهه دمكراتيك ملی ايران» (به رهبری شكرالله پاك نژاد)  تجديد چاپ شد.

2- رجوع کنید به دیدار موسوی و کروبی:

آقای کروبی ضمن غیرمتعارف بودن تعدادی از شعارهایی که مردم می‌دادند، گفت: «یکی از استادان روز بعد این‌جا آمد و گفت از شعارهایی که مردم می‌دادند من بی‌اختیار اشکم درآمد. ببینید این کسانی که مردم را کتک می‌زنند، کار را به کجا رسانده‌اند که مردم را تحریک به شعارهای افراطی می‌کنند. من هم واقعا نمی‌دانم که این چه خدمتی است که این‌ها دارند به رهبری می‌کنند. خب اگر این تظاهرات مسالمت‌آمیز برگزار می‌شد، عده‌ای می‌آمدند و می‌گفتند مرگ بر آمریکا، عده دیگری هم بودند که فریاد الله اکبر می‌دادند و همه‌چیز هم تمام می‌شد».

آقای موسوی افزود: «شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نیروهای امنیتی است که با ناجوانمردی به پیر و جوان و زن و مرد، حمله می‌کنند. مخصوصا حمله به زنان، اوج شکستن سنت‌های مرسوم جامعه ماست».

http://newskhas.persianblog.ir/post/3398

«دغدغه کروبی حفظ نظام و ولایت فقیه است»  دیدار مهدی کروبی با اعضای فراکسیون خط امام (ره)

http://omidwary.barnegar.com/view-30.html

 

www.bazr1384.com

 

www.bazr1384.blogfa.com

 

Email:

bazr1384@gmail.com