سناریوی سیاه ارتجاع، بی پاسخ نخواهد ماند

ارژنگ بامشاد

 

فراگیربودن و گسترده گی تظاهرات دانشجویان در ۱۶ آذر با شعارهای تقریبأ یکسان  و همسو با جنبش توده ای، لرزه بر اندام دستگاه ولایت و سپاه و دیگر ارگان های سرکوب انداخته است. دستگیری گسترده ی دانشجویان در این روز و پس از آن و به زیر شکنجه بردن فعالین شجاع جنبش دانشجویی، نشان از وحشت و برانگیخته شدن حس انتقام جوئی رژیم دارد. همین ترس بود که محسنی ای اژه ای دادستان کل کشور را واداشت تا بگوید: " از امروز به بعد اغماضی صورت نخواهد گرفت". حیدر مصلحی وزیر اطلاعات نیز در سخنان تندی مخالفین را به باد انتقاد و تهدید بگیرد. فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی نیز از شدت عمل بیشتر سخن بگویند. در پاسخ به شرایطی که  جامعه پس ۱۶ آذر به خود گرفته است، دستگاه ولایت و دولت دست نشانده اش به سوی سازماندهی سناریوی تازه ای روی آورده است. پحش به آتش کشیده شدن عکس خمینی در سیمای جمهوری اسلامی، موجی از اشک تمساح ریختن سازماندهی شده ی ائمه جمعه شهرهای گوناگون را به دنبال داشت. سیاست قرآن بر سرِسرنیزه کردن یک بار دیگر به کار گرفته شد.  کاری که با واکنش سریع کروبی و موسوی و موسسه نشر آثار خمینی روبرو شد. به دنبال این اقدام صدا و سیما، شایعه ی دستگیری موسوی و کروبی از طریق رسانه های مجازی منتشر شد. سایت "کلمه" از " زمینه چینی برای برخی رفتارهای غیرمتعارف جدید" خبر داد. پایگاه اطلاع رسانی "نوروز" نوشت: "بر اساس اخبار رسیده از منابع موثق خبر احتمال بازداشت میرحسین موسوی از سوی عوامل کودتاچی را به شدت تأئید کرد". فیس بوک مهدی کروبی با انتشار پیامی نوشت: "در صورت دستگیریِ هر کدام از سران اصلاحات، وعده ما: انقلاب تا آزادی". روشن است که دستگاه ولایت بر آن است که با بهانه قرار دادن آتش زدن عکس خمینی، موج جدیدی علیه جنبش مردمی به راه بیاندازد. اما در شرایطی  که یکی از خواست های اصلی جنبش مردمی جدایی دین از دولت است و این به معنای عبور از میراث خمینی نیز هست، میراثی که با تثبیت اصل ولایت فقیه، و ادغام دین و دولت، حق تعیین سرنوشت مردم را لگدمال کرد و به خون کشید، علم کردن این موضوع هم با هدف تجزیه در صفوف مخالفین صورت می گیرد و هم با هدف زمینه سازی برای بکارگیری شدت عمل بیشتر. بعید نیست آن ها که در بحبوحه ی انقلاب ۵۷،  سینما رکس آبادان را به آتش کشیدند و مردم را در آن  زنده زنده سوزاندند و آن را به گردن دیگران انداختند و بعدأ برایش توجیه شرعی تراشیدند، با به آتش کشیدن عکس خمینی و پخش آن  ازسیمای جمهوری اسلامی،  و به میدان کشاندن همه دستگاه های تبلیغاتی و شخصیت های حکومتی تا شخص ولی فقیه، و موج سازی گسترده، تلاش کنند فضای از دست رفته ی جامعه را دو باره به دست گیرند و عده ای از دستگیرشده گان را نیز به اعتراف وادارند.

 

پیدایش چنین فضایی و افشای سناریوی سیاه طراحی شده، یک نکته را به خوبی آشکار می سازد. دستگاه ولایت برای مهار اوضاعِ از کنترل خارج شده، به تمرکز در بالا و پر کردن شکاف ایجاد شده در هرم قدرت نیاز دارد. وقتی هاشمی رفسنجانی در کنار دستگاه ولایت نباشد و با آن مرزبندی کند و تلویحأ از سران اصلاح طلب حمایت کند، و زمانی که بخشی از حاکمیت اسلامی که جناح اصلاح طلب آن را تشکیل می دادند در برابر دستگاه ولایت ایستاده اند و قدرقدرتی آن را به چالش گرفته و از اعتراضات مردمی حمایت می کنند، و در شرایطی که بخش بزرگی از روحانیت طراز اول، اقدامات حکومت را تأئید نمی کنند، نمی توان اراده متمرکز سرکوب ایجاد کرد. برای ایجاد چنین اراده ای باید یک جراحی بزرگ در هرم قدرت جمهوری اسلامی صورت گیرد. جراحی ای که بعید است بیمار از آن جان سالم بدر برد. زیرا بر خلاف آن چه تمامیت گرایان فکر می کنند، این جنبش، جنبشی نیست که به دستور سران اصلاح طلب به راه افتاده باشد که با حذف آن ها از عرصه سیاسی، فروکش کند. و بدون ایجاد اراده متمرکز در بالا نمی توان توده های به پا خواسته را به راحتی به خانه هایشان بازگرداند. این را دستگاه ولایت و دولت دست نشانده اش در سرکوب ۲۵خرداد، ۳۰ خرداد، ۱۸ تیر و روز قدس  و ۱۳ آبان و ۱۶ آذر تجربه کرده است.اوین، کهریزک، تجاوز جنسی، شکنجه، اعتراف گیری های اجباری، دستگیری گسترده فعالین دانشجویی، چوبه های دار، هدف گرفت قلب جوانان در خیابان ها، صدور احکام سنگین زندان برای دستگیرشده گان، بستن مطبوعات و دستگیری و یا آواره کردن روزنامه نگاران و ... هیچکدام اراده پولادین مردم را کاهش نداده است. همین امر بر ترس آن ها به شدت افزوده است. نزدیک شدن ماه محرم و روزهای  تاسوعا و عاشورا، به عنوان روزهای پوششی اعتراض مردمی هم ترس به جانشان انداخته است. از همین روست که تلاش می کنند تا قبل از فراهم آمدن آن شرایط، دست به اقدام بزنند.

 

اما سران سرکوب در اتاق های فکرشان، بیهوده به طراحی سناریوهای سیاه روی آورده اند. دولت شاه نیز وقتی که جنبش روز به روز قدرتمندتر می شد، حکومت نظامی ازهاری را روی کار آورد. آن ارتشبد بیچاره، تظاهرات مردم را نوار خوانده بود.اما چند ساعت از این حکومت نظامی نگذشته بود که مردم  با شعارهای شبانه "مرگ بر شاه" گوش فلک را کردند و فریاد می زدند: " ازهاری بیچاره ، بازهم بگو نواره". و به این ترتیب حکومت نظامی را به تمسخر گرفتند و راه خود را رفتند. و حال همان راه  را سرکوبگران ولائی در پیش گرفته اند. طرح سناریوی سیاه ، علامت آغاز دوره ای از بگیر و ببندهای گسترده و بی ملاحظه  و بکارگیری خشونت لجام گسیخته خواهد بود. این امر از چشم مردم دور نمانده است. روشن است که چنین اقدامی با سکوت مردم روبرو نخواهد شد.  جبنشی که با قدرت به پیش می رود و خیمه اصلی نظام اسلامی را هدف گرفته است، نظاره گر اقدامات کودتاچیان نخواهد ماند. این جنبش هنوز تمامی ظرفیت های خود را به نگرفته است. وقتی که تیغ سرکوب بی ملاحظه ، به سوی جنبش هدف گیری شود، نه تنها خیابان ها، بلکه تمامی چرخ های زندگی و اقتصاد کشور که در دست های مردم است، به ابزار مقاومت توده ای تبدیل خواهد شد. سرکوبگران هنوز نمی خواهند دریابند که اگر مردم شبکه های ارتباطی را فلج کنند، چرخ های تولید را متوقف سازند؛ سیستم ارتباطی و شبکه ی سراسری حمل و نقل را از کار بیاندازند؛  و تمامی ادارات را به اعتصاب بکشانند، آن وقت هیچ قدرتی توان مقابله با آن ها را نخواهد داشت.  سرکوبگران دستگاه ولایت هنوز با تمامی قدرت مردم روبرو نشده اند. آن ها باید بدانند، وقتی باد می کارند، طوفان درو خواهند کرد.

http://bamschad.wordpress.com/

۲۳ آذر۱۳۸۸ ـ  ۱۴د سامبر۲۰۰۹