۱۶ آذر و درس هایی که باید آموخت

ارژنگ بامشاد

۱۶ آذر ۸۸ ، در مقابل چشمان تیزبین مردم ایران و جهان، چهره ی دیگری از جنبش مردمی و دانشجویی کشور را نشان داد. دانشجویان سراسر کشور، در اعتراضی گسترده و فراگیر، شجاعانه در مقابل تهدیدات و تمهیدات سرکوبگران ایستادند و تمامی نقشه ها و برنامه های رذیلانه شان را به هم ریختند. دانشجویان به عنوان وجدان بیدار و نیروی آگاه جامعه نشان دادند که وقتی ترس از روانشناسی عمومی مردم رخت بر می بندد، ابزارهای سرکوب مستبدین و دیکتاتورهای کوته بین، چنان بی اثر می شود که حیرت همگان را بر می انگیزد. روحیه و روانشناسی جدیدی که سراسر کشور و در نتیجه ی آن جامعه دانشجویی را فرا گرفته است، دیگر محدود به تهران و شهرستان های بزرگ نیست، بلکه به شهرهای کوچک نیز رسیده است. همین روحیه است که به تظاهرات و اعتراضات دانشجویی در ۱۶ آذر ۸۸ هم خصلت فراگیر داد و هم خصلت سراسری. فراگیر از آن رو که تقریبأ بخش اعظم دانشجویان دانشکده های گوناگون و دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، چه دولتی و چه آزاد و غیر انتقاعی را در بر گرفته بود. این بار تنها بخش کوچکی از دانشجویان دانشگاه های دولتی نبودند که فریاد اعتراضاتشان طنین انداز بود، بلکه بخش اعظم دانشجویان به جنبش اعتراضی پیوسته بودند. از سوی دیگر پیوستن دانشجویان دانشگاه های آزاد به روز دانشجو رنگ و بوی جدیدی داد. سراسری بودن اعتراضات نیز از ویژه گی های دیگر آن بود. اخبار حرکت ها و اعتراضات دانشجوی محدود به چند دانشگاه در تهران نبود. اعتراضات دانشجویی در دانشگاه های مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، نجف آباد، یزد، یاسوج، کرمانشاه، کرمان، رشت، همدان  و بسیاری دیگر از شهرها جریان داشت.

 

رخت بر بستن روانشناسی ترس، آن عاملی است که سبب می گردد تظاهرات ۱۶ آذر که از پوشش مراسم رژیمی برخوردار نبود، با گسترده گی و شکوه تمام برگزار شود. برگزاری تظاهرات روز دانشجو بدون پوشش "قانونی" و بصورت مستقل، فاز جدیدی از جنبش مردمی را نشان می دهد. این درست است که سازماندهی تظاهرات مستقل توده ای و بدون استفاده از پوشش رسمی ، در شرایط کنونی هزینه هایی دارد که می توان از آن اجتناب کرد، با این حال دانشجویان به عنوان بخش آگاه و پیشتاز، و با آگاهی از هزینه های این اقدام، سدی را شکستند که ترس بر جان  سرکوبگران انداخته است. اقدام شجاعانه دانشجویان، در شرایطی که هنوز گردان های رزمی جنبش کارگری و توده ای با تمام قدرت وارد عرصه ی مبارزه نشده اند، نقش راهنما و پیشقراولی دارد. واقعیت این است که در روند جنبش رو به گسترش مردمی، اکنون دانشگاه ها به کانون پرطپش مبارزات ضداستبدادی تبدیل شده اند. همین امر باعث شده تا تمرکز سرکوب بر دانشگاه به شکل چشم گیری افزایش یابد. حتی در روزهای پس از ۱۶ آذر شاهد دستگیری های گسترده، محاصره ی دانشگاه ها، اعزام نیروهای مزدور تحت نام بسیج دانشجویی به دانشگاه ها هستیم. سرکوبگران تلاش دارند نقش مؤثر دانشجویان در ادامه کاری جنبش توده ای را از میان بردارند. اما حمایت گسترده مردم از تظاهرات ۱۶ آذر و حضورشان در کنار درهای دانشگاه های گوناگون، نشان داد که پیوند جنبش دانشجویی با جنبش مردمی، مستحکم تر از آن شده است که با چنین تلاش های مذبوحانه ای بتوان دانشجویان را از مردم جدا کرده و در انزوا به سرکوب آن ها پرداخت. حضور مردم در حمایت از دانشجویان آن چنان برجسته بود که امسال از شعار "مردم به ما ملحق شوید" خبری نبود و ضرورتی نیز  نداشت. این همبستگی  را در همسانی شعارهای دانشجویان در دانشگاه های سراسر کشور با شعارهای جنبش مردمی نیز می توان مشاهده کرد. دانشجویان در تظاهرات روز دانشجو و در تداوم آن، بیش از آن که به مسائل اخص دانشگاهی بپردازند، به موضوع اصلی کنونی یعنی تداوم جنبش توده ای و شعار محوری آن "مرگ بر دیکتاتور" پرداخته اند.

 

اعتراضات فراگیر و سراسری دانشجویان در ۱۶ آذر، در شرایطی سازماندهی شد که در فاصله اعتراضات توده ای در ۱۳ آبان تا ۱۶ آذر، حداقل ۹۰ نفر از فعالین دانشجویی دستگیر شده و به زندان فرستاده شده بودند؛ تمامی تشکل های موجود و رهبرانشان احضار و مورد تهدید قرار گرفته بودند؛  مانع ورود بسیاری از فعالین دانشجوئی،  به دانشگاه ها و خوابگاه ها شده بودند؛ و سخنگویان استبداد دینی و فرماندهان سرکوب و سپاهیان کودتاچی، به مناسبت های گوناگون، دانشجویان را از سازماندهی اعتراضات بر حذر داشته بودند. امید آن ها این بود که شبکه های سازمانیابی حرکت های دانشجویی را فلج کرده و امکان برگزاری مراسم ۱۶ آذر را از میان بردارند. اما زمانی که فعالیت های دانشجویی دیگر اختصاص به بخش کوچکی از فعالین ندارد و هر دانشجو خود بعنوان سازمانگر عمل می کند، دستگیری چند فعال دانشجویی نمی تواند فعالیت سازمانیافته دانشجویان را در هم بشکند. اکنون در شرایطی قرار داریم که هر فعال دانشجویی با شبکه های ارتباطی اش با محیط درس و زندگی، می تواند به موتور حرکت تبدیل شود. این نکته ای است که استراتژهای استبداد در ستاد های سرکوب، از آن غافل هستند. سازماندهی فراگیر و سراسری اعتراضات دانشجویی ۱۶ آذر ۸۸ اهمیت و نقش این فعالین که از دل جنبش می جوشند و به موتورهای حرکت های دانشجویی و توده ای تبدیل می شوند، را بیش از بیش برجسته کرد. از این رو تلاش برای ادامه کاری جنبش، تا حد زیادی به حفظ فعالین سازمانگر بستگی دارد. همین نکته است که ضرورت رعایت تلفیق کار علنی و مخفی را بیش از پیش برجسته می کند. و هم زمان این نکته را به میان می آورد که بدون سازماندهی هسته های مخفی سازماندهی که در درون شبکه های اجتماعی حفاظت می شوند و دور از چشم دشمن عمل می کنند، نمی توان ادامه کاری جنبش دانشجویی را تضمین کرد.

 

سازمانیافتگی و ایجاد تشکل های متناسب با شرایط کنونی  مبارزه، اصلی است که باید روی آن تاکید کرد. بدون داشتن ارتباطات محکم و استوار و دور از نگاه دشمن، نمی توان تداوم مبارزه را تضمین کرد. گاه عده ای علیه تشکل و سازمان یابی قلم فرسائی می کنند. اما آن ها، نیروهای رادیکال و مبارز و فعالین جنبش انقلابی را از مهمترین سلاح رزمی خود محروم می سازند و در برابر نیروهای سازمانیافته دیگر خلع سلاح می کنند. باید بر این واقعیت نیز تاکید کنیم که در شرایط حاکمیت دیکتاتوری و بویژه استبداد دینی، تنها نیروهایی توانسته اند متشکل شوند که از حاشیه های امن سیاسی برخوردار بوده اند و نیروهای رادیکال و مدافعین آرمان های توده های محروم، گاه حتی به جرم متشکل شدن از جانشان مایه گذاشته اند. و اکنون که شرایط به سرعت دگرگون می شود باید این نقیصه مهم را برطرف کرد. از سوی دیگر باید این نکته را نیز یادآوری کرد که جنبش دانشجویی برای این که بتواند نقش پیشرو و مؤثر خود  را ایفا کند، نمی تواند فعالیت های  خود را تنها در تظاهرات و اعترات خلاصه کند. ارتباطات گسترده دانشجویان با توده های کار و زحمت، این امکان را به آن ها می دهد که در سازمانیابی و متشکل کردن کارگران و زحمتکشان نقش مفیدی ایفا کرده و در ایجاد پیوند میان جنبش های اجتماعی نقش مفیدی داشته باشند. با توجه به این که دانشجویان اکثرأ از خانواده های مزد و حقوق بگیران هستند، و در شرایط کنونی از محبوبیت بالائی برخوردارند، به راحتی می توانند  ایده های جنبش اعتراضی را به هر خانه ای ببرند و حمایت گسترده ای را جلب کنند. این امر زمینه های پیوند مبارزات دانشجویی با مبارزات عمومی و مطالباتی را بیش از پیش مستحکم خواهد ساخت. نقش دانشجویان دختر در حرکت های دانشجویی و پیوند آن ها با جنبش زنان هم می تواند  پیوند این دو نیروی اجتماعی فعال را تقویت کند. حضور دانشجویان دانشگاه های مناطق ملی نیز زمینه ساز پیوند هر چه بیشتر جنبش دانشجویی با جنبش خلق های تحت ستم ملی خواهد بود. از این روست که  یکی از وظایف جنبش دانشجویی آن است که هم زمان  با تظاهرات و اعتراضات در درون و بیرون از دانشگاه  به سمت ارتباط گیری با جنبش توده ای  حرکت کند وکارگران و زحمتکشان را  در امر سازمانیابی یاری رساند.

 

اعتراضات فراگیر و سراسری دانشجویان، علیرغم تمامی تلاش های مذبوحانه مزدوران استبداد دینی، توانست تمامی مرزهای سانسور و کنترل  را در هم بشکند و راه خود را به رسانه های جهانی باز کند. دستگاه ولایت تصمیم گرفته بود با کند کردن سرعت اینترنت، با بستن شبکه ی تلفن های همراه، با لغوموقت امتیاز خبرنگاران خارجی، و با دروغ پردازی در روزی نامه های مزدور و صدا و سیمای دروغ و تقلب، از انعکاس مبارزات دانشجویی ممانعت کند و آن را در سکوت سرکوب کند و یا به حساب ولی فقیه واریز کند. اما تمامی این رشته ها نیز پنبه شد. خبرنگارـ شهروندی بی نظیر جوانان کشور، از تمامی این موانع عبور کرد و فریاد های "مرگ بر دیکتاتور" را به سراسر جهان مخابره کرد. عبور از سدهای سانسور دولتی و انعکاس اخبار مبارزات و فیلم های اعتراضات، هم به تداوم جنبش و هم به همبستگی مردمی با آن کمک شایانی خواهد کرد. فلج شدن دستگاه سانسور استبداد، یکی از مهمترین شرایط سرکوب را از میان می برد. دشمن را وحشت زده می کند. بی جهت نیست که مزدوران لباس شخصی و مآموران انتظامی گاه مجبور می شوند چهره ی خود را در زیر کلاه خودهایشان پنهان سازند.  همین ترس است که اراده ی آن ها را در برابر اراده خلل ناپذیر یک ملت که بیدار شده است درهم خواهد شکست. به دیگر سخن، شکستن سد سانسور، آغاز شکستن اراده سرکوب و نشاندن ترس در دل هایشان نیز هست.

 

شکستن سد سانسور حکومتی و رساندن پیام ها و گزارش های تظاهرات دانشجویی به سراسر جهان، موجی از حمایت از دانشجویان و مردم ایران را در جهان به دنبال داشت. رسانه های گروهی و مطبوعات بسیاری از کشورها اخبار مبارزات دانشجویی و مردمی ایران را به شکل شایسته ای انعکاس دادند. این حمایت در شرایطی انجام می گرفت که دانشجویان ایرانی خارج از کشور، چه آن ها که از ایران برای تحصیل در خارج از کشور به سر می برند و چه نسل دومی های دانشجو، در بسیاری از شهرهای بزرگ کشورهای اروپایی وآمریکا و دیگر کشورها در روز دانشجو، تظاهرات گسترده ای سازمان دادند و خواست ها و شعارهای دانشجویان داخل کشور را به افکار عمومی جهان رساندند. همپشتی و همبستگی دانشجویان خارج از کشور با دانشجویان کشور، آن چنان گسترده بود که دیوارهای جدائی را در هم ریخته است.

 

تظاهرات دانشجویان در ۱۶ آذر، هر چند در محدوده ی دانشگاه ها محصور ماند اما به علت سراسری بودن آن و شعارهایش، و بویژه به دلیل استقلالش، و نقش تداوم بخش و پیشتازش، باعث ترس شدیدی در میان حکومتیان شده است. بی جهت نیست که محسنی اژه ای دادستان کل و بسیاری از فرماندهان سپاهی و انتظامی از شدت عمل بیشتر در آینده خبر داده اند. بر متن این ترس و نگرانی است که عکس پاره شده ی خمینی را مستمسکی برای سازماندهی ضد حمله ی همه جانبه ای قرار داده اند. پخش عکس پاره شده ی خمینی از سیمای جمهوری اسلامی و بسیج ائمه ی جمعه و به  میدان آمدن خامنه ای، با این هدف صورت می گیرد که از تأثیرات تظاهرات مستقل و سراسری دانشجویان بکاهند و قبل  از آن که  اقدام دانشجویان به الگوی جنبش مردمی تبدیل شود، مانع از رشد و گسترش آن شوند. آن ها  که جوهر ضداستبدادی و آزادی خواهانه و دمکراتیک جنبش دانشجویی و مردمی را دریافته اند، و تاکید آن  بر جدایی دین از دولت، و به یک معنا عبور قطعی از میراث خمینی بعنوان سازمانده  و تثبیت کننده ی خشن و  خونین ادغام دین و دولت، را دیده اند، بشدت نگران شده اند. از این رو تلاش دارند با دامن زدن به موج واسلاما و وا اماما، از یک سو اصلاح طلبان را ترسانده و زیر فشار قرار دهند و از سوی دیگر به بسیج فاشیستی علیه جنبش مردمی بپردازند. اما این تقلاها نیز ره به جایی نخواهد برد. تظاهرات و اعتراضات دانشجویی در روزهای اخیر، نشان می دهد که جنبش دانشجویی و مردمی قدرتمندتر از آن شده است که با این موج سازی های فروکش کند.

 http://bamschad.wordpress.com/

۲۵ آذر۱۳۸۸  برابر با ۱۶ دسامبر۲۰۰۹