آماده باش برای حرکت عظیم توده ای

شفق سرخ

 

برگردان آزاد و تلخیص از پروین شکوهی

 

یورش بحران مالی به زندگی معیشتی کارگران وبیکاران واکثریت عظیم زحمتکشان ، مبارزه طبقاتی را به  امری اجتناب ناپذیر مبدل ساخته است.اقدامات تاکنونی دولت ائتلافی هلند به جای مقابله با علت اصلی بحران حمایت از بانک ها بوده است. بسیار روشن است که بحران نه تنها مهار نگشته بلک حل آن  به مراتب بغرنج ترشده است. دولت بدهی بانکها و انحصارات بزرگ را با زدن بودجه  تامین اجتماعی و  نهایتا از جیب مالیات دهندگان،  که همان مردم زحمتکش هستند، پرداخت میکند. برای به ثمر رساندن مبارزه ای با دورنمای جدید و گسترده و خواسته های بلاواسطه وملموس، که در درازمدت به نتیجه مطلوب دست یابد،  ناگزیر باید سیستم سرمایه داری رابه چالش بطلبیم. 

 

عده ای آرزو میکنند که شتر بحران اقتصادی در خانه آنها نخوابد .اما آیا راه حل فردی برای اجتناب از تاثیرات بحران اقتصادی وجود دارد؟ مسلما" نه!  طبقه کارگر باید بخاطر منافع توده زحمتکشان رهبری مبارزه را در دست بگیرد. اتحادیه های کارگری نیز نه با خواهش و تمنا ووراجی درپارلمان  بلکه فقط و فقط با سازماندهی اعتراضات عظیم توده ای درخیابانها،کارخانجات،ادارات......میتوانند با سرشکن کردن هزینه بحران  بر دوش اکثریت مردم مقابله کنند.برخی از رهبران بوروکرات اتحادیه ها اما درهارا برروی خود بسته و به امید باریدن رحمت از آسمان دست بر روی دست نهاده اند: بحران به خودی خود از بین نخواهد رفت و کارگران و اکثریت مردم هم قادر نخواهند بود از ضربات ویرانگر آن در امان بمانند.! 

  

احزاب مسلط  تشکیل دهنده دولت ائتلافی (سوسیال دموکراتها، لیبرال مسیحی ها وحزب اتحادیه مسیحی)متفقآ بر این نظرند که سنگینی بحران مالی باید بر دوش مردم زحمتکش سرشکن شود.اما آنها با دو مشکل مواجهه اند:

الف- آنها نمیدانند که بحران اقتصادی تا کجا پیش خواهد رفت و کدامیک از ترفندهای آنان در پاسخگوئی به این مشکلات موثر خواهد بود.

 

ب- آنها از رشدآگاهی طبقاتی و تکامل مبارزه کارگران و تود ه های زحمتکش در هراسند.

 

 رفرمیستهای چپ هم که حاضر نیستند کل نظام حاکم را به چالش بطلبند پاسخی برای خروج از بحران ندارند. کار آنها به نعل و میخ زدن و در نهایت موعظه آشتی طبقاتی است. به جای نشان دادن دلائل اصلی بحران و به چالش طلبیدن نظام آنها  به مسائل جزئی نظیر اعطای پاداش های کلان به مدیران عالیرتبه و یا کاهش مالیاتهای ثروتمندان برای تشویق آنها به سرمایه گذاری پرداخته و بدین ترتیب کارکردهای اصلی نظام را که زاینده بحران است از زیر ضرب خارج می کنند. سیاستی که حاصل آن در نهایت فریب توده هاست.

   

بحران اقتصادی همراه است به اخراج های وسیع، کاهش  دستمزدها، افزایش ساعات کار، افزایش سن بازنشستگی، عمومیت دادن کار پیمانی و استخدام هائی که شامل قراردادهای جمعی کار نمی شوند و .... . برای بسیج کارگران و زحمتکشان باید به مبارزه با اثرات بلاواسطه بحران برخواست. مبارزه برای حفظ مشاغل موجود و جلوگیری از اخراج ها، مبارزه با بنگاه های کاریابی( که به بنگاههای برده داری جدید معروفند)،  مخالفت با افزایش سن بازنشستگی، کاهش ساعات کار با حفظ دستمزدها از جمله درخواست های بلاواسطه ای هستند که قدرت بسیج گیر دارند. باید بر روی سودهای سرسام آور انحصارات انگشت نهاده و اقتدارشان را از طریق بسیج و گسترش مبارزات کارگران به چالش طلبید.

 

علاوه بر مبارزه علیه تهاجم سرمایه( به بهانه بحران اقتصادی) به موقعیت و دست آوردهای کارگران نباید فراموش کرد که با تغییر توازن قوا از طریق مبارزات کارگری زمینه برای طرح درخواست های تهاجمی و پیشروی جنبش کارگری آماده می شود. این درخواست ها می توانند به شرح زیر باشند:  

- افزایش قدرت خرید  و پوشش تامین اجتماعی برای کارگران، حقوق بگیران و بازنشستگان،

- دستمزد مساوی برای کار یکسان صرفنظر از جنس(زن یا مرد)، سن( پیر یا جوان) و نوع قرار داد( موقت یا دائم)

- 30ساعت کار در هفته

- استخدام دائمی بجای کار قراردادی

- کاهش سن بازنشستگی از 67 سال به 60 سال  

 

منبع:  ماهنامه سازمان مارکسیست لنینیستی هلندی شفق سرخ  Rode Morgen          

برگردان آزاد و تلخیص

پروین شکوهی