نگاهی به بیانیه اخیر میرحسین موسوی و شروط او برای حل بحران در ایران.

احمد نوین

امروز میرحسین موسوی کاندید احراز پسُت ریاست جمهوری در ایران بیانیه جدیدی منتشر کرد. مایلم توجه شما را به نکاتی در این بیانیه جلب نمایم. بيانيه‌ی ميرحسين موسوی به مناسبت وقايع عاشورای تهران چه میگوید. بیانیه موسوی میگوید که :

*-  " نه جناب حجت الاسلام و المسلمين کروبی اطلاعيه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمين خاتمی اطلاعيه صادر کردند و نه بنده و دوستانم . با اين وصف يک بار ديگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسيع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعيه و بيانيه نمی مانند.".

* - " اگر شعارها و حرکات جاهايی به سمت افراط غير قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زير انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تيراندازی ها و آدم زير کردن ها و ترورهاست ." ،  " خشونت های غيرقابل باور چون زير کردن راهپيمانان، تيراندازی نيروهای لباس شخصی فاجعه ای را آفريد که اثرات آن به اين زودی از صحنه سياسی کشورمان رخت برنخواهد بست. "

* - "  فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد.".

* - " گوساله و بزغاله خواندن بخش عظيمی از جامعه و خش و خاشاک ناميدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسينی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سيما در جامعه رخ داده است. اين چه سخنرانی است که از تريبون دولتی مردم را به جنگ با يکديگر دعوت می کند."

* - " تا وجود يک بحران جدی در کشور به رسميت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پيدا نخواهد شد.".

* - " ما می گوئيم و حاضريم در مباحثات نشان دهيم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و ساير اقشار ملت در يک فساد بزرگ در حال غرق شدن است ."

* - " سند چشم انداز ملی بيست ساله که به تاييد همه ارکان نظام رسيده است امروز به يک ورق پاره بی ارزش تبديل شده است."

* - " بدترين نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بيگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانيم ."

************

اما میرحسین موسوی راه حل برون رفت نظام از بحران کنونی را در اجرای شروط ذیل میداند :

1 - اعلام مسئوليت پذيری مستقيم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائيه ........ و دولت مستقيما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ايجاد کرده است . ........

2 - تدوين قانون شفاف و اعتماد برانگيز برای انتخاباتها ........ . اين قانون بايد شرکت همه ملت را عليرغم تفاوت در آراء و انديشه ها تضمين کند و جلوی دخالت های سليقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اوليه انقلاب می تواند به عنوان الگويی مورد توجه قرار گيرند.

3 - آزادی زندانيان سياسی و احياء حيثيت و آبروی آنها .......

4 - آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقيف شده....... آيا زمان آن نرسيده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نيروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفايی خلاقيت سياسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانيم ؟

5 - برسميت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکيل احزاب و تشکل ها............ اين پيشنهادات بدون نياز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سياسی و از موضع حکمت و تدبير و خيرخواهی می تواند اجرايی شود .

بواقع بنظر میرسد که بیانیه میرحسین موسوی میگوید  :

الف :  در این مرحله ، برای اجرای این پیشنهادات، نیازی نیست که نمایندگان دو طرف - رهبران اصلاح طلب نظام و نمایندگان حاکمیت - بر سر میز مذاکره بنشینند. لذا ابتدا پیشنهاد میکند که شروطی که او ارائه داده است، بمرور اجرا شود، تا اصلاح طلب های نظام به حسن نیت طرف دیگر متقاعد شوند.

ب : شروطی که میرحسین موسوی ارائه میدهد،در مواردی تقریباً شبیه شروط  جبهه ملی به شاه، برای حل بحران  سال 1357 بود. شروطی که توسط شاه پذیرفته نشد، تا آنکه شاه، کوتاه مدت، قبل فرار از ایران، در توافق با شاپوربختيار پذیرفت. "نوشدارو بعد از مرگ سهراب".

سئوالی که اکنون مطرح میشود این است که :

الف : آیا دولت احمدی نژاد به این خواست " دولت مستقيما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ايجاد کرده است.". گردن خواهد گذاشت؟ ( بند 1 )

پذیرش این شرط بمثابه پذیرش فساد خانمان برانداز موجود در نظام و جامعه از سال 1384 تا امروز و بعلاوه جنایاتی است كه لااقل از22 خرداد امسال تا کنون، بوقوع پیوسته است و نتیجتاً پذیرش احتمال تشکیل محکمه رسیدگی به جرائم دولت و در راًس آن شخص محمود احمدی نژاد و آمادگی برای پذیرش محکومیت های احتمالی در آینده است.

ب : پذیرش بند 2 به معنای تعهد حاکمیت به برقراری انتخابات آزاد، بدون دخالت جناح های رنگانگ رژیم. به معنای دیگر برگزاری انتخابات با نظارت ناظرین بین المللی. در این بند موضوع بحث انگیز دیگری نیز مطرح شده است "مجالس اوليه انقلاب می تواند به عنوان الگويی مورد توجه قرار گيرند." . که میتواند تجدید نظر در قوانینی که بعد از انتصاب علی خامنه ای به ولایت فقیه به تصویب رسیده است، تلقی شود.

ج : " آزادی زندانيان سياسی و احياء حيثيت و آبروی آنها." . ( بند 3 ).

 خواست آزادی زندانيان سياسی، قاعدتا، بی نیاز از تفسیر است. امری که بنظر نمیرسد در توان دولت محمود احمدی نژاد و دستگاه ولایت باشد. بخش دوم این خواست:" احياء حيثيت و آبروی آنها" به معنای محاکمه کسانی است  آمر و عامل ضایعاتی هستند که به شهروندانی تحمیل شده است که تحت نام زندانی سیاسی؛  سرکوب ها، شکنجه ها، تجاوزات و به تاراج رفتن زندگی شان، از جانب آمران و عاملین این جنایات، به آنها تحمیل شده است. 

د : " آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقيف شده.".( بند 4 ). روشن است که این خواست نیز امکان ندارد که در دستور کار دولت کودتا و دستگاه ولایت قرار گیرد. در رژیم محمد رضا شاه نیز، زمانی که مردم عملاً آن رژیم را بطور کمال به زانو درآوردند، آزادی مطبوعات امكان پذير شد. بواقع این خواست را مردم با تکیه به اقتدار خودشان میتوانند عملی نمایند. دولت کودتا و دستگاه ولایت بنابر ماهیت استبدادی شان قادر به گردن گذاردن به این شرط نیستند. بویژه که شرط " اجازه نشر مجدد روزنامه های توقيف شده." بمعنای پدیداری وضعیتی است که بسیار مقتدرانه تر از دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی است. این خواست در نظام ولایت فقیه ، حتی زمانی که ریاست قوه مجریه بدست اصلاح طلبان بود نیز، امکان تحقق نیافت.

ه -  " برسميت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکيل احزاب و تشکل ها.". ( بند 5 ). احتیاج به توضیح نیست  که اجرای واقعی این خواست ها ( و نه اجرای صوری و من درآوردی رژیم جمهوری اسلامی )، در توان هیچ یک از جناح های رنگارنگ رژیم نیست، چه رسد به دولت پادگانی محمود احمدی نژاد و دستگاه ولایت فقیه.

 

کوتاه سخن. نکته ظریفی که در بیانیه میرحسین موسوی جلب نظر مینماید این است که او از جانبی میگوید که " شبکه های وسيع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعيه و بيانيه نمی مانند.".

موسوی  به واقع " متواضعانه" و بطور غیر مستقیم اعلام میکند که رهبر جنبش وسیع و سراسری اعتراضی اخیر مردم ایران نیست و این جنبشی خود جوش است. لذا بدون اینکه منتظر فراخوان رهبران اصلاح طلب نظام باشند، به خیابانها و میادین شهرها میآیند و رژیم را به چالش میطلبند.

 اما، با صدور بیانیه ای و با ارائه شروطی به دولت و دستگاه ولایت، به مثابه رهبری  جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران رُخ مینماید.

امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که رهبران اصلاح طلب نظام نیز در گریز از توقعات و هوا و هوس های رهبر نظام، که منافع آنان را نیز مورد هجوم گسترده تری قرار داده است ، بواقع به مردم "پناهنده" شده ودر جهت منافع جناح خویش  بدنبال توده های خشمگین، آزادیخواه و برابری طلب روان هستند. مردم نیز با استفاده از تعقل و با توجه به شرایط کنونی و با سپر کردن این " رهبران"، به مبارزه با دستگاه ولایت و دولت پادگانی احمدی نژاد ، ادامه میدهند. امری که هوش و درایت مردم در استفاده بهینه از شکاف در بالا را نشان میدهد.

اما در مراجعه به متن بیانیه امروز میرحسین موسوی و مطالب فوق الذکر میتوان نتیجه گرفت که شروط پیشنهادی میرحسین موسوی از جانب دولت و دستگاه ولایت غیر قابل اجرا هستند. با توجه به این امر میتوان دریافت که شکاف های مابین جناح های درون نظام همچنان در حال گسترش است.

اجرای شروط این بیانیه به معنای کنار رفتن دولت محمود احمدی نژاد و آغاز دورانی است که اختیارات ولی فقیه در حّد حکومت سلطنتی مشروطه، تقلیل خواهد یافت. امری که - با توجه به ورود گسترده مردم و رادیکالیسم مبازات کنونی آنها - پذیرش آن از طرف دستگاه ولایت به مثابه پذیرش فرو پاشی نظام  است. لذا پیش بینی تشدید اختلافات جناح های رژیم  و گسترش شکاف در بالا، امری محتمل است.

در رابطه با ضرورت ایجاد تشکل های مستقل کارگری و دیگر تشکل های مردمی و همچنین استفاده بهینه از شکاف های موجود در بالا و توجه به اهمیت آغاز اعتصابات مطالباتی و سراسری مردم و تلاش در ایجاد سنگرهای توده ای وضرورت هماهنگی مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم و  ایجاد شکاف در عرصه نظامی و گسترش این شکاف که در خدمت تمرد عناصر دستگاه سرکوب در سرپیچی از فرامین فرماندهان شان ( که در این اواخر نیز دیده شده است) ، در انتشارات سازمان ما بکرات مورد توجه قرار گرفته است، لذا، برای جلوگیری از طولانی تر شدن موضوع این نوشته ، به همینجا بسنده میشود. آینده از آن  توده ها است.

 اول ژانویه 2010 برابر 11 دی ماه 1388