چشم اندازجنبش ضد استبدادی مردم ایران،

اهداف ووظایف ما

یوسف لنگرودی

 

 

 چشم اندازجنبش ضد استبدادی موجود چه خواهدبود وبه کجا خواهدانجامید؟ این امربدون تردید بستگی به توازن قوا بین نیروهای متخاصم موجودخواهد داشت. دریک ارزیابی کلی می توان گفت:دربیشترعرصه ها اوضاع درکل بنفع رژیم نیست وهرچه هم که می گذرد، بدترنیزمی شود وبویژه بحران مشروعیت نظام تا بحال هیچگاه چنین عمیق وگسترده نبوده است.

یک نکته بسیارمهم وتعیین کننده درهمه این سالها این بوده که ادامه حیات این رژیم نه ازسرقدرت وتوانایی آن، بلکه بدلیل ضعف وپراکندگی جنبش مردمی بوده است. اکنون این نقطه قوت تاکنونی رژیم، دارد به نقطه ضغف آن تبدیل می شود، بدین معنا که جنبش ضد استبدادی مردم ایران علیرغم اینکه تنفروانزجارخود راعلیه رژیم به انحاء مختلف نشان داده بود، امروزمی رود که متحد وقدرتمند ظاهرگردد تاجایی که درهمین مدت بگونه ای بی سابقه قدرت خود رادرحد میلیونی درخیابان هابنمایش گذاشه است. این جنبش که اهداف وشعارهایش ازچهارچوب جنبش سبزورهبران آن فراتررفته وهرروزهم که می گذرد خواسته های جدیدی را مطرح می کند ودریک کلام، تمامیت رژیم ولایت فقیه راهدف قرارداده است. این جنبش بسادگی سرکوب ومهارنخواهد شد.چراکه بنظرمی رسد، امکانات وشانس جنبش ضداستبدادی برای پیروزی، ازشانس وامکانات رژیم برای بقاء وادامه حکومت، بمراتب بیشتراست. جنبش ضد استبدادی و دمکراتیک مردم ایران، اگردرادامه مبارزات خودبتواند نیروی بیشتری را بمیدان آورد ومبارزات خود راهرچه بیشترسراسری کند ومخصوصا حمایت فعال وقدرتمند طبقه کارگرایران رابدست آورد وملیت های درون کشورراعلیه رژیم به حرکت درآورد ودر بخش های پائین نیروهای سربکوبگررژیم و بویژه نیروی سربازان وظیفه درارتش، تردید وتزلزل نسبت به آینده رژیم بوجود آورد که برروی دختران وپسران ومردم غیرمسلح وبی دفاع دردرون خیابان ها اسلحه نکشند ویا دستکم آنها را به موضع بی طرفی بکشاند، خواهد توانست ضربه مهلکی بررژیم تبهکارولایت فقیه وارد آورد.امکاناتی که به آن اشاره شد، واقعی وزمینی اند وبیش ازهردوره ای دیگرقابل تحقق ودست یافتنی. رژیم اسلامی درشرایطی قراردارد که همه چیزبه ضررآن عمل می کند وازقرارمعلوم اینبارنه امت همیشه درصحنه، بلکه امام زمان باید برای نجاتش واردمیدان شود.

اما هدف این جنبش چیست وچه وظایفی بردوش نیروهای چپ قراردارد؟

بایدتوجه داشت که مردم یک چیزرانمی خواهندوآنهم رژیم ولایت فقیه را.مردم این رژیم را به این خاطرنمی خواهند که مستبد، تمامیت گرا، تاریک اندیش وهاراست.پس جنبش ضد استبدادی است.اما پشت این ضدیت، مردم به دنبال حقوق دمکراتیک خود هستند.همه داستان تحولات شش ماهه اخیرجنبش مردمی ایران حول این مسئله دورمی زند.چنین چیزی البته قبلا نیزوجود داشته ویکشبه شکل نگرفته و تا بحال به این حد،گسترده وآگاهانه نبوده است.درتمام طول تاریخ یکصد ساله ایران ازمشروطیت گرفته تا انقلاب بهمن، گرچه دربرخی موارد حتی مردم درحد گسترده علیه استبدادبه میدان آمدند، اما اکثریت مردم درک درست وآگاهانه ای ازحقوق دمکراتیک وشهروندی خود نداشتند وتنها شاید بخش هایی کوچکی اهمیت آن را می دانستند. به همین دلیل درتاریخ معاصر کشورمان مردم ازیک استبداد رها نشده اسیر استبداد دیگرمی شدند. این را حتی درهمین انقلاب۵۷ نیزمی توان دید.مردم می دانستند که چه چیزی نمی خواهند،اما نمی دانستند دقیقا به دنبال چه هستند واگر هم می دانستند درک بسیارکلی ومبهمی ازآن داشتند.نه فقط مردم که نیروهای چپ ومترقی وآزادیخواه نیزدرکی روشن ازآزادی نداشتند.همه شان آزادی را مقدس می شمردند وجان درراه آن می دادند بی آنکه ازمضمون آن چندان باخبرباشند وبدانند که آزادی بیان وعقیده، مذهب وتشکل برای همگان است. نه فقط برای خودمان،برای طرفدارمان، برای عده ای خاص ویابرای خوبان و ازما بهتران. نمی دانستند که آزادی را حتی برای مخالفان مان نیزباید محترم شمرد واجرای آن راتضمین کرد.آزادی وحقوق دمکراتیک عین پذیرش حقوق شهروندی برای همه افراداست ودفاع ازآن حتی برای مخالفان مان واجب تروتردید ناپذیر.ولی حالا وضع فرق کرده است.مردم تقریبا می دانندچه می خواهند.آنها می خواهندهمه آزادانه رای دهندوکسی برایشان تعیین تکلیف نکند. کسی بدانان دیکته نکند تا به کی رای دهند ویارای ندهندویا کسی ویاحکومتی رابرای ابدانتخاب کنند.

مردم می خواهند امکان آن را داشته باشند تاهرگاه کسی ویاچیزی را نخواستند باسلاح انتخابات عمومی ورای مخفی واراده وخواست خود تغییرداده و برکنارکنند. آنها دیگراجازه نخواهند دادکه رای یشان دزدیده شود.عوامفریبان وسرکوبگران که تا به امروزتلاش داشتند برای حکومت خود ظاهری قانونی تراشیده وازاین طریق برمردم چیره گردند هرازگاهی بساط انتخابات میان بخشی از خودی ها را برپا کرده و آن گاه اعلام می کردند که گویا در رژیم جمهوری اسلامی آزادی انتخابات وجود دارد؟!  اما    اکنون کار به جائی رسیده است که حالاباید خیال خودومردم راراحت کرده وازاین ظاهرسازیها دست بردارند. چرا که ممکن است براه انداختن بازیهای انتخاباتی مانند این بار برایشان گران تمام شود. به جرات می توان گفت که به میدان آمدن توده های میلیونی مردم کشورمان و تاکید بر اهمیت رای و انتخابات که در ادامه خود قلب و جوهر استبداد را هدف گرفته است بزرگترین تحول دمکراتیک درتاریخ زندگی سیاسی یک صدسال اخیرکشورمان بوده است.ازاین پس مرتجعان ودیکتاتورها درهررنگ ولباس دیگرقادرنخواهند بود،مردم را با مشت آهنین ویا با توسل به هزارویک تزویرونیرنگ، بسادگی برسرجایشان بنشانند. بی آنکه انسان دچارخوش خیالی بی مورد شود، باید گفت این تحول چنان با اهمیت است که تاثیرات خود را درحوادث آینده کشورمان نشان داده  وپایه بسیارمحکمی خواهد بود درجهت حرکت بطرف ایجاد جامعه ای که حق رای عمومی و آزادی های فراگیر سیاسی در آن نهادینه شود.

 

  اما دراین میان مبارزان سوسیالیست برای تحقق هدف های این جنبش باید درصف مقدم آن قرار داشته باشند وآنها نمی توانند به این امید که حالا مردم آگاهی شان افزایش یافته ومی دانند چه می خواهند، مسئولیت خود را دستکم بگیرند وبه این ترتیب، لنگان لنگان، دنباله روجنبش باشند. نمی توان به این امید دل بست که حالا مردم چون سیل خروشان به راه افتاده اند، پس خودشان همه موانع راازبین خواهند برد؛ ابدا چنین نیست. اگراین سیل درست هدایت نشود، نیروهای ارتجاعی بیکارننشسته وبدون لحظه ای تردید ودرموقع خود، محکم دربرابرسیل خواهند ایستاد وآن را دفع وسرانجام ریشه اش راخواهند خشکاند. این داستان بارها درتاریخ کشورمان رخ داده است. مبارزان کمونیست وسوسیالیست با بسیج مردم علیه استبداد و در پیکار برای آزادی، تاکید برحقوق ومطالبات طبقاتی کارگران و  زحمتکشان، تاکید به مبارزه با فقروبدبختی وپایان دادن به استثمارکودکان، بهبودسیستم آموزشی وبهداشتی کشوروشعارآموزش ودرمان برای همه و تاکید به حق مسکن برای همگان وبالاخره آزادی حق تعیین سرنوشت واتحاد داوطلبانه ملیت های ایران، جنبش را به مسیری که همسو با اهداف سوسیالیستی و جنبش کارگری است سمت داده و مضمون اجتماعی جنبش ضداستبدادی را تقویت خواهند کرد.همین بس که مبارزه بین سوسالیسم وسرمایه داری دیگرتنها درمبارزه بین کاروسرمایه معنا پیدا نمی کند. نظام جهانی سرمایه داری سیاره ما راچنان در سراشیب سقوط قرارداده وچنان فقروسیه روزی وبی عدالتی را درحق مردم این سیاره روا داشته که درغالب کشورهای جهان، مثلا حتی برای حفظ محیط زیست وحل معضل آب آشامیدنی سالم برای همه،به راه حل سوسیالیستی نیازاست واین شامل کشورما نیزمی شود.اما همه می دانیم که چپ ایران هنوزبسیارضعیف است ونقش آن درمبارزات مردم ایران ناچیز. البته چنین تصور می شود که ضعف چپ درضعف کمی آن است- که البته چنین نیزاست – اما واقعیت این است که مشکل چپ نه به خاطرضعف کمی آن،بلکه درمشکل ایجاد ارتباط با مردم وسازماندهی خواسته های آنان می باشد.اگرچپ یک نیروی بزرگ نیزبود، اما با مردم ومبارزاتشان درپیوند نبودوفاقد توانایی درسازماندهی مبارزاتشان، بازهم یک نیروی بی تاثیر،بی خاصیت، ضعیف ودنباله روبه حساب می آمد وحتی پیاده نظام جریانات دیگر.اگرچپ بخواهد نیرومند شود، باید خواسته های مردم وروحیه آنان را بدرستی بشناسد وامرسازمانیابی وتشکل پذیری آنان را به جلوبرد.دراین میان پیوند بین مبارزات عمومی سیاسی ضد استبدادی و مبارزات مطالباتی و طبقاتی موجود،ازاهمیت تعیین کننده ای برخورداراست. و نیز مهم است که چپ اکنون به فکر فشرده کردن صفوف خود و عمل به عنوان یک قطب سیاسی و اجتماعی باشد. این تنها راه قدرت گیری چپ وحضورآنان درصف مقدم مبارزات مردم است. راه سوسالیسم دقیقا ازهمین جا می گذرد!

 

چهارم ژانویه۲۰۱۰