جای آلترناتیوچپ وکارگری درمبارزات مردم ایران خالی است

 

یوسف لنگرودی

جنبشی که در طول بیش ازهشت ماه گذشته، در برابررژیم اسلامی، قهرمانانه قد برافراشته و با ادامه خود، موجودی رژیم را با تردید های جدی روبروساخته، همچنان از عدم وجود یک آلترناتیوکارگری و چپ رنج می برد.بسیاری از فعالان سیاسی و مردم آگاه از خود می پرسند پس کجایند آنانی که حالا بیش از گذشته به همراهی فعال شان نیاز است؟ این پرسشی است که امروزه مطرح می کنند و حق هم دارند که مطرح کنند. اما آنها پاسخ درست و روشنی دریافت نمی کنند و می بینند که جنبش چپ علیرغم فدارکاری ها و شرکت درمبارزات مردمی، هنوز بسیار ناتوان است ونقش موثری در مبارزات شان ندارد. چپ ها که سی سال وقت داشتند خود را از پراکندگی مزمن ودردآور رها سازند و گامهای اساسی به سوی اتحاد بزرگ میان مبارزان سوسیالیست بردارند، هنوز هم نتوانسته اند قدم مهمی در این راه بردارند. بیم آن می رود، اگر اوضاع به همین منوال پیش رود، درفردای پس از سقوط رژیم، تا حد یک حاشیه نشین وناظر اوضاع باقی بمانند و توان مداخله بر تحولات را نداشته باشند.

نیروهای چپ وکمونیست ها باید بدانند و یقینا هم می دانند که چنین جنبش های بزرگ و شکوه مندی هرروزه اتفاق نمی افتد و معمولا حداقل دو الی سه دهه زمان نیاز است تا دوباره تکرارشوند.مردم انتظاردارند و کاملا به جا هم انتظار دارند که طیف های مختلف چپ به این وضعیت غیر قابل قبول پایان دهند و بر سر حد اقل هایی به توافق برسند. بی اعتنایی فلج کننده بیشتر آنان دراین زمینه تا به حال هم به زیان خودشان وهم به ضررمبارزات مردم ایران تمام شده است. مردم حق دارند که بگویند: مبارزه برای سوسیالیسم پیش کش تان! ای شما یی که نمی توانید حضور متحدانه ونیرومندی در مبارزات ضد استبدادی که در لحظه کنونی به مرحله سرنوشت سازی نزدیک می شود،داشته باشید! جنبش چپ و بخش پیشرو کارگران ایران - لااقل در هفتاد سال گذشته - به رغم همه خطاها واشتباهات کوچک و بزرگی که مرتکب شدند، بارها درصف مقدم مبارزات مردم قرارداشته و دراین راه متحمل لطمات زیادی شدند و بخشی از بهترین فرزندان این سرزمین در راه رهایی کارگران، زحمتکشان و پاه برهنگان، و در مبارزه علیه استبداد و نظام سرمایه داری به خاک خون افتادند. از این رو آن بخش از گروهای چپ که خود را میراث دارآرمان مبارزان و جان باختگان راه سوسیالسم میدانند، باید در راه ایجاد اتحاد میان مبارزان سوسیالیست گام بردارند وسر انجام آن را تحقق بخشند. یکی از راههای مبارزه برای سوسیالیسم، همین امروز از مسیرشکل گیری یک قطب نیرومند چپ کارگری برای شرکت موثردر مبارزات مردم و سازماندهی مبارزات سیاسی و مطالبات اقتصادی شان وایجاد تشکل های مستقل توده ای کارگران و زحمتکشان می گذرد. بویژه آنکه وضعیت اقتصادی کشورزمینه مناسبی را برای ظهور مبارزات یکپارچه و سراسری طبقه کارگر ایران فراهم آورده که در صورت وقوع آن، جبهه نیرومندی علیه استبداد گشوده خواهد شد . جبهه ای که مهار آن برای رژیم آسان نخواهد بود و درادامه خود همگام با جنبش سیاسی توده ای که در خیابان های ایران جریان دارد می تواند رژیم ولا یت فقیه را به زانو در آورد.

اما مهم ترین موانع در راه شکل گیری یک آلترناتیوچپ و نیرومند در ایران- صرفنظر از وجود یک دیکتاتوری بسیار خشن:
اولا- گروههاو سازمان های چپ از نفوذ توده ای برخوردار نیستند و درست به همین دلیل از سوی مردم ، برای پایان دادن به پراکندگی، تحت فشارقرار نمی گیرند و به این جهت به کسی پاسخگو نیستند و هر کدام ساز خودشان را می زنند.
دوما - برخی از گروه ها ی چپ در عمل درک چندان روشنی از رابطه میان تاکتیک و اصول ندارند و تصور می کنند که هر نوع سازش و توافق، حتی میان خودشان، به منزله زیر پا نهادن اصول است.

اگر نیروهای چپ و کمونیست تصور میکنند که هریک به تنهایی قادرخواهند بود امرقدرت گیری کارگران و زحمتکشان را به د ست طبقه کارگرسازمان داده و به سرانجام برسانند، بهتر است ازاین نوع خیال بافی های بیهوده دست بردارند و بدانند حداقل صد سال دیگرباید در انتظار بمانند وپشت اتاق های دربسته خروارخروارکاغذ برعلیه دشمنان طبقاتی شا ن سیاه کنند. بنابراین، ضروری است که همه کسانی که به فردایی روشن و سوسیالسم ودمکراسی معتقدند از همین امروز دست به کار شده و با به دور انداختن همه پیش داوری ها وهمه اشتباهات گذشته، به مسئولیت خود دربرابرآنچه که مدعی آنند، عمل نمایند و مقدمات همکاری صمیمانه میان سازمان ها وگروههای چپ راتدارک ببینند. زیرا که فردا دیر خواهد بود.