شبح قیام بهمن بر فراز خیابان های ایران !

 یوسف لنگرودی

 

شبح قیام  بهمن سال  57 و گشت وگذار آن درخیابان های کشور، خواب و آرامش را از رژیم ولایت فقیه ربوده و ترس توصیف ناپذیری را برتمامی پیکر آن وارد ساخته است. رژیمی که با سرقت انقلاب بهمن و تهی کردن آن، انقلاب و اهداف آن را به طرز بیرحمانه ای درهم شکسته و تنها به دلیل به قدرت رسیدنش درآن رویداد، آن را پاس می داشت و هر سال به همین مناسبت با بوق و کرنا و صرف هزینه های سنگین، سالروز به قدرت رسیدنش راجشن می گرفت، حالا درست در آستانه فرا رسیدن سالروز آن، به وحشت افتاده و همه ترفند های سرکوبگرانه خود را جهت برگزاری هرچه نمایشی تر و دولتی کردن آن به کار گرفته است. حکومت به چشم خود می بیند که این بار این مردم هستند که می خواهند مراسم سالروز انقلاب را مستقلا برگزار کنند و آن را به نمایش قدرت علیه رژیم تبدیل نمایند؛ نمایش قدرتی که می تواند به شورش عمومی تبدیل گردد. از اینرو رژیم برای جلوگیری از خیزش مردم و ایجاد ترس و ارعاب درمیان آنها، دست به دستگیریها ی گسترده زده و جوانان بیگناه را اعدام می کند و تهدید کرده تعداد هر چه بیشتری را به جوخه های مرگ خواهد فرستاد و از زبان عوامل اصلی سرکوب و فرماندهان نظامی اش از نقشه های شوم خود برای مقابله با مردم خبر میدهد و رهبر آن با گستاخی توام با ترس، به “خواص و عوام” اخطارمیدهد تا تکلیف خود را قبل از فرا رسیدن 22 بهمن روشن کنند و خود را دست بسته تسلیم رژیم نمایند. اما همه قرائن موجود تا به امروز نشان می دهد که هیچیک از این تهدید ها کارساز نبوده و نه ” خواص و نه عوام ” از ارعاب رژیم جا نزدند و بویژه مردم می خواهند روز 22 بهمن را به روز انزجار و تنفر از استبداد فقاهتی تبدیل نمایند و به این ترتیب اهداف و خاطره قیامی که برای پایان دادن به ستم، دیکتاتوری و به دست آوردن آزادی، برپا شده بود را گرامی بدارند. در این میان و در آستانه فرا رسیدن سالروز انقلاب بهمن، اوضاع رژیم بدتر و شکننده تر از همیشه است و تقریبا همه چیز به ضرر آن حکایت دارد. میلیونها انسانی که به شدت از آن متنفرند و آرزوی سرنگونی اش را دارند؛ حکومتی که بیش از هر زمان دیگری دچار بحران، تردید و عدم تعادل است و سرنوشت خود را تیره و تارمی بیند؛ هم سویی کم سابقه ای میان مخالفان و گروهها و سازمان های سیاسی دربرابر حکومت شکل گرفته و فشار بین المللی قابل توجه ای هم از سوی دولت ها و هم افکارعمومی علیه رژیم بوجود آمده تا جایی که رژیم اسلامی که تا به حال در مسایل هسته ای مانورمی داد و از پذیرفتن شرایط گروه 1+5 طفره می رفت، حالا چون خود را ناتوان یافت ونگران بقای خود ازسوی جنبش توده ای است، بلافاصله دریک عقب نشینی آشکار، ظاهرا به شرایط قدرت های بزرگ جهان گردن نهاده. سازشی که اگر در شرایط متفاوت از امروز صورت می گرفت، می توانست امتیازات قابل توجه ای را به همراه داشته باشد حال آنکه این عقب نشینی با بی تفاوتی و سردی آن دولت ها روبرو شده زیرا آنها نیز اکنون رژیم اسلامی را حکومتی در حال زوال و سقوط می بینند و اشتیاق چندانی برای رایزنی و مراوده با آن نشان نمی دهند. آیا همه آنچه که دربالا آمده نشان از وجوهات مشترک شرایط امروز ایران با انقلاب 57 ندارد؟ آیا رژیم اسلامی کارش به همان جایی نرسیده که دیکتاتوری سلطنتی به آن گرفتارشده بود؟ آری چنین است و همین شباهت ها است که مردم را در راهی که درپیش گرفته اند امیدوارتر و قویتر و رژیم را که انقلاب مردم را در افق مشاهده می کند اکنون بیش از هر زمان دیگری ناامیدتر و ضعیفتر ساخته است.