اشغال
کشور هائیتی
توسط ایالات
متحده امریکا،
مانعی
بر سر
رساندن کمک
های غذائی و
داروئی به هائیتی! نویسنده Per Olsson ترجمه
از : احمد نوین دولت
هائیتی در
روز دوشنبه 25
ژانویه
اطلاع داد که
تا کنون تنها
در " پورتو آ
پرنس "
پایتخت این
کشور، تعداد
جسد های قربانیان
زلزله اخیر
در این کشور
به 150 هزار نفر
رسیده است ( در
تاریخ 10 فوریه
تعداد
قربانیان
زلزله که جان
خود را از دست
داده اند،
بیش از 230000 نفر
گزارش شده
است و شواهد و
قرائن حکایت
از افزایش
تعداد جانباختگان
حوادث زلزله
دارد. ) و تعداد
قربانیان
این حادثه میتواند
به 300 هزار نفر
برسد. عکس های
تکان دهنده
ای که از این
فاجعه بزرگ به
نقاط مختلف
دنیا مخابره
شده است،
مردم جهان را
بر آن داشت که
با جمع آوری
کمک های
اقتصادی، به
همبستگی با
مردم زجرکشیده
هائیتی
برآیند. بطور
مثال تا هفته
آخر ژانویه 2010
سازمان های
کمک رسانی در
کشور سوئد
موفق به جمع
آوری 100 میلیون
کرون سوئدی
(معادل 33
میلیون دلار
آمریکائی )
شدند. در حالی که
مردم هائیتی
از کمبود آب آشامیدنی،
مواد غذائی و
دارو هائی که
میتوانند
زندگی انسان
را نجات
دهند، بشدت
رنج میبرند،
هم زمان ، از
اینکه دولت
امریکا با سوً
استفاده از
بحران زلزله در
هائیتی ،
کشورشان را
اشغال نموده
است، بگونه
ای فزاینده
خشمگین
هستند. تغییراتی
که در سایه
زلزله مخوف
هائیتی بوقوع
پیوست :
چند روز پس
وقوع زلزله
در هائیتی،
هیلری کلینتون
وزیر امور
خارجه
امریکا، به
این کشور سفر نمود.
او دولت تضعیف
شده هائیتی
را مجبور
نمود که قدرت
در آن کشور را
به دولت و
سربازان
ارتش امریکا واگذار
نماید. وزیر
امور خارجه
امریکا تغییرات
بوجود آمده
را اینگونه
توضیح داد ؛ "دولت
هائیتی قدرت
دولتی را به
ایالات
متحده امریکا
واگذار
نموده است.". برخلاف
تبلیغات
رسانه های همگانی
که خشونت و
آشوب در
هائیتی را
علت اصلی دشواری
ارائه کمک به
آسیب دیدگان
معرفی نموده اند،
علت را
میبایست در
جای دیگر
جستجو کرد. فاجعه
زلزله در
کشوری رخ
داده است که
زیرساخت ها، سیستم
کمک رسانی ( که
تنها شامل دو
ایستگاه آتش
نشانی میشود.)
، سیستم
بهداشتی، داروئی
و درمانی ( که 72
در صد مردم
هائیتی از آن
محروم هستند)
آن توسط
ایالات
متحده
امریکا دیکته
شده بود. شرم آور
است! آنچه در
این میان فضاحت
بارتر است،
عدم صدور
اجازه نشستن
هواپیماهای
حامل مواد
غذائی و داروئی
ارگان
برنامه های
غدائی
سازمان ملل
متحد (wfp)، و پزشکان
بدون مرز در
فرودگاه پایتخت
هائیتی است.
امریکائی ها علت را،
الویت داشتن
ورود
سربازان و مهمات
ارتش امریکا
به هائیتی
اعلام نموده
اند. واقعیت
اینست که
مردم هائیتی
پس از وقوع
فاجعه زلزله،
همبستگی
انسانی و تحمل قابل
توجهی از خود
نشان دادند.
موارد غارت مغازه
هائی که مواد
مورد نیاز
مردم در
خرابه های
آنها بجای
مانده بود
نیز با توجه
به عظمت زلزله،
ناچیز بوده
است. با همه
اینها
ایالات
متحده
امریکا
میگوید که برای
جلوگیری از
پیش آمدن
وضعیت
سومالی در هائیتی،
خود را ناچار
دیده است که
پس از وقوع زلزله
دست بعملیات نظامی
گسترده در
هائیتی بزند.(
منظور
عملیات ارتش
امریکا black Hawk Down-operation در
سال 1993 در
سومالی است.). نشریه
انگلیسی Guardian در 21
ژانویه
نوشته است که
این اولین
بار نیست که
ایالات
متحده
امریکا،
کنترل
هائیتی را به
بهانه
"موقعیت
امنیتی" بدست
گرفته است. 2 هفته پس از
وقوع زلزله
مهیب 12 ژانویه
هائیتی،
رساندن کمک
به کسانی که
بیشترین
نیازها را
دارند نیز،
با دشواری
امکان پذیر
بوده است.
منطقه فقیر
نشین " زاغه
نشین" Cjte Soleil که
با زلزله با
خاک یکسان
شده است و 300000
نفر جمعیت
دارد، هیچ
کمکی دریافت
ننموده است. در 21 ژانویه Lois Jean Jaris جوان 29 ساله
به نشریه Independent
گفته است " ما
برای صاحبان
قدرت،
قربانی
بحساب
نمیآئیم. "ما
نه دکتر
داریم، نه
غذا و نه آب.". رسانه های
همگانی
تصویری یک
جنبه از
شرایط هائیتی
مخابره
نموده اند. گزارشات
بسیار کمی،
به همبستگی
میان مردم
هائیتی
اشاره
میکنند و
کمتر به تلاش
مردم در
مقابله با
سازماندهی
خودشان در
مقابل
غارتگری
دستجات
غارتگر و
گانگستر. البته
در رابطه با
خبر رسانی،
بطور
استثناء مواردی
نیز یافت
میشوند که به
همیاری مردم
هائیتی
اشاره
مینمایند. از
جمله " ماتس
پرایس " از خبرگزاری
بریتانیائی
بی.بی.سی در 22
ژانویه
مینویسد؛ "
در آخرین
هفته اقامت
ام در هائیتی شاهد
بودم که جان
بدر بردگان
از زلزله به
کمک یکدیگر
می شتافتند.
آنها به
یکدیگر یاری
میرساندند و
هر کس تنها در
فکر خودش
نبود.". در فاجعه
توفان
سهمناک New Orlean در ایالات
متحده
امریکا در
سال 2005 نیز ما
شاهد برخورد
راسیستی و
نخبه
گرایانه ای
بودیم که
برای پوشش
دادن به
دستگاه جورج
دبلیو بوش(
رئیس جمهوری
اسبق امریکا )
و دیگر
مقامات امریکائی
که اقدامات
پیشگیرانه و
کمک رسانی را
تدارک ندیده
بودند، بر
ضرورت دادنِ
ِ تقدم پوشش
"امنیتی" به
قربانیان
فاجعه و
ایجاد یک
منطقه نظامی
در محل
فاجعه، پای
میفشردند.
این "توضیحات" در
خدمت سیاست
پوشش دادن به
سیاست های
نولیبرالی
جورج بوش بود. اکنون حدود
11000 سرباز
امریکائی در
هائیتی مستقر
شده اند.
علاوه بر این
ها قرار است 12000
سرباز سازمان
ملل متحد نیز
به این ها
افزده گردند.
این آرایش
قوی نظامی
بعلت نیاز
مردم هائیتی به کمک
های نظامی
امریکا
به بوجود
نیآمده است.
اصولاً
پنتاگون در
چه زمانی
برای کمک های
انسانی،
بسیج نیرو نموده
است؟ کارل
مارکس
میگوید ؛ "منافع
دروغ
نمیگویند.". این
تدارکات نظامی
در خدمت
ایالات
متحده
امریکا و
دیگر قدرت
های
امپریالیستی
است، تا
بتوانند با
بدست گرفتن
کنترل
هائیتی، از شورش
ها و حق طلبی
های مردم
هائیتی و
قدرت گرفتن
صداهای
رادیکال و
منتقد
امریکا در
جزایر کاریبی
در آینده
جلوگیری
نمایند.... این
تدارکات
نظامی برای
تاًثیر
گذاری معکوس
بر ضرب
عملیات و
شورش های مردم
هائیتی در
مقابله با
مداخلات
امپریالیستی
است. یک دلیل
دیگر این
تدارکات
نظامی اینست
که ایالات
متحده
امریکا،
میخواهد تا
آنجا که میسر
است از موج
مهاجرت مردم
مصیبت دیده
هائیتی بعداز
زلزله به
میامی (
در ایالات
متحده
امریکا )
جلوگیری
نماید. هیچ
پناهنده ای
از هائیتی،
اجازه ورود
بداخل
امریکا را
ندارد. ویزای
ورود صادر
نمیشود و
ناوگان
امریکائی در
آبهای
دریائی
هائیتی،
جولان
میدهند. اما، یک
اردوگاه
پناهندگی در
"
کوانتانامورا"
ی کوبا تدارک
دیده میشود.
(کوانتانامورا"
ی کوبا، بخشی
از خاک کوبا
است که
همچنان
دراشغال
ارتش ایالات
متحده
امریکا قرار
دارد. )19 ژانویه Svenska dagbladet). در مقابل،
اکنون یک
خواست قوی در
میان مردم هائیتی
در حال شکل
گیری است :
مردم باید
اجازه داشته
باشند که
کشور را ترک نمایند
و راه ورود
امکانات
پزشکی و درمانی غرب
به هائیتی
باز شود. در گذشته
نیز ایالات
متحده
امریکا
چندین بار هائیتی
را مورد هجوم
قرار داده و
یا برنامه های
" تغییر رژیم
" را در آنجا
بمورد اجرا
گذاشته بود. بطور مثال
در سال 1994 ارتش
ایالات
متحده
امریکا ابتدا
به خاک
هائیتی حمله
برد و سپس با کسب
حمایت کامل
سازمان ملل
متحد ( که
خواست امریکا
را اجابت
نموده بود.) به
ماجرا جوئی
های نظامی اش
تا سال 1996 ادامه
داد. بعد از آن
نیز در سال 2004،
پس از آنکه
حکومت رئیس
جمهور
هائیتی "
آسترید "،
بکمک آمریکا
سرنگون شد، آنگاه
ارتش امریکا
در زیر پوشش MINUSTAH مجددا
وارد هائیتی
شد. در سال 2008، در
شورش مردم
هائیتی
برعلیه قیمت
های سرسام آور
موادغدائی،
سربازان
سازمان ملل (
امریکائی ها
و ...) بر روی
مردم آتش
گشودند. مردم به
مراکز
سازمان ملل
در هائیتی
حمله بردند.
استقرار سربازان
سازمان ملل
متحد در
هائیتی، هیچ
کمکی به کم
کردن فقر و یا
ازدیاد
امنیت نکرد. سرزمین بلا
زده هائیتی،
در کنار
مبارزه اسطوره
ای مردم آن
سرزمین برای
دست یابی به
زندگی انسانی،
شاهد مصیبت
های فراوان
بوده است. از سرزمین
هائیتی که
زمانی
پوشیده از
جنگل بود، امروز
کمتر درختی
باقی مانده
است. خاک این
سرزمین را
ازبهره وری
انداخته اند.
کشور و
مردمانش
دیگر قادر
نیستند
احتیاجات
خودشان را
تامین
نمایند. قبل
از زلزله
اخیر 80%
از مردم این
کشور از فقر
در عذاب
بودند. 75% از
نیروی کار
مردم هائیتی
قادر به
یافتن کار
نبودند. ( از هر
چهار نفر، سه
نفر بیکار.) در سال 1804
مردم هائیتی
که در چنگال
استعمارگران
فرانسوی
بردگانی بیش
نبودند، با
قیامی
تاریخی خود را
از قید
استعمار
فرانسه خارج
نمودند.
خاطره آن قیام
قهرمانانه
همچنان منبع
توان بخش
مردم این
کشور برای
تداوم
مبارزاتشان
در راه رهائی از
سلطه امریکا
و بدست آوردن
حق تعیین سرنوشتشان
است. زمانی که
سلطه
استعمارگران
فرانسوی به
پایان رسید،
از هائیتی
سرزمینی که
ثروت هایش
غارت شده بود
بجای ماند.
سرزمینی که
در زیر ضربات
جنگ داخلی،
له شده بود.
بعد از
پیروزی مردم
بر علیه
استعمار
فرانسویان، مردم
هائیتی
مجبور شدند
که پس از آنکه
فرانسویان
یک جنگ
اقتصادی
خُورد را بر
آنان تحمیل
نمودند، در
سال 1825 پرداخت
غرامتی عظیم
به استعمارگران
فرانسوی و
پرداخت
غرامت به
برده داران فرانسوی
را نیز
بپذیرند.
مردم هائیتی
مجبور شدند
که بمدت
122 سال، اقساط
کمر شکن
خسارت تحمیلی
را به
فرانسویان
بپردازند. یک
باج گیری
آشکار و در
ابعادی عظیم
که درد و رنج
آنرا به مردم
هائیتی
تحمیل کردند. در سال 2003
میلادی از
آنجا که مردم
هائیتی بر
علیه این
غارتگری
وحشیانه عکس
العمل هائی
را بروز
دادند، رئیس
جمهور وقت
هائیتی "
آسترید "
خواستار
جبران این
غارتگری و
جبران خسارت
شد. در چنین
زمانی
امریکا و
فرانسه،
برکناری "
آسترید " از
پُست ریاست
جمهوری را
تدارک دیدند
و بمرحله
اجرا در
آوردند. اما اشتهای
صاحبان زر و
زور را
پایانی نیست.
امروز سیاست
های
نولیبرالی،
مردم بشدت
فقیر هائیتی را
اسیر
بدهکاری
دیگری نموده
است؛ 986 میلیون
دلار.
این بدهی را
میبایست هر
چه سریعتر "
خط زد". ...... امروز
مردمان
لگدمال شده
هائیتی
خواهان برقراری
حکومتی
دمکراتیک
هستند که
قادر شوند خودشان
برای تعیین
سرنوشتشان
تصمیم
بگیرند. تنها
به این طریق
میتوان کشو
را دو باره
سازی کرد و از
چنگال فقر و
فلاکت نجات
داد. آینده مردم
هائیتی در
گرُو خود
سازماندهی
مردم، تشکیل
کمیته های
دمکراتیک
مردم در
شهرها، در دهات
و در اردوگاه
های مردمان
بی خانه و
کاشانه است.
سامان دهی و
سازماندهی ای
که میتواند
آغاز تحرکات
توده ای
سوسیالیستی
مردم هائیتی
باشد.
برگرفته از
هفته نامه : offensiv ارگان
عدالت
اجتماعی
سوسیالیستی
|